مرتضی آژند
روزنامه بهار
«مردی که طبق صحبتهای سخنگوی قوه قضائیه در یک ویدئو ٤٠ دقیقهای دهها دروغ و خلاف و گندهگویی در حرفهایش وجود داشت» ، «کسی که مانند لاتی هرزهگو میخواهد آدمها را وادار به توقف و تماشای حرفهایش کند» و «شخصی که شهره است به بیپایه حرف زدن» همان مردی است که در کتاب معجزه هزاره سوم در موردش نوشتند؛ «در یک واقعیت عینی پدیده دکتر احمدی نژاد، هزاره سوم را غافلگیر کرد و آمار و ارقام، اطلاعات علمی و فناوریهای تکنولوژیک در زمینه سیاسی- اجتماعی پیرامون مسائل ایران را فلج کرد». دار و دسته بصیرت دارها که دیروز احمدی نژاد را فردی فراتر از قانون، معجزه و منجی خواندند تا به مقاصد حزبی و باندیشان برسند امروز که تاریخ مصرفش را تمام شده دیدند با منحرف خواندنش قصد پاک کردن رد پایشان در آن هشت سال سیاه را دارند.
بصیرت دارانی که در آن هشت سال در سایه وجود احمدی نژاد فرصت پیدا کردند تا جریان اصلاح طلب را قلع و قمع کنند و با محصور و ممنوع و زندانی کردن لیدرهای این جریان به نیت چندین ساله شان برسند، امروز در مقابل رفتار معجزه هزاره سومشان یا سکوت با بصریت کردند، یا بصیرتمندانه به استفاده از روانگردان متهماش میکنند و یا به او زبان هرزه دروغگو میگویند، البته اگرکسی در دوران مدیریت طلایی احمدی نژاد به او دروغگو میگفت به همین جرم زندانیاش میکردند، استفاده از کلمات روانگردان، لات و هرزه دیگر بماند.
نه رفتار احمدی نژاد امروز تغییر کرده و نه سطح بینش و بصیرت هم قطاران سابق او افزایشی داشته، فقط دیگر با هم منافع مشترکی ندارند و بر سر بخشی از ناگفتههای دوران هشت ساله که ممکن است آینده در قدرت بودنشان را به خطر بیندازد به اختلاف رسیدند، احمدی نژاد معتقد است یک گروه خاص که آنها را در یک ویدئو 40 دقیقهای و صحبتهای بست نشینی حرم عبدالعظیم خطاب قرار میدهد در کار دولتش اختلال ایجاد کرده و با مصادره انقلاب برای حذف او اقدام به دستگیری اطرافیانش میکنند، طرف دیگر نیز حرفهای احمدی نژاد را برای دیده شدن و دروغ میداند که در زمان مناسب به آنها پاسخی درخور داده میشود.
در واقع همه دعوای امروز یاران دیروز همین نبود منافع مشترک است نه بحث قانون محوری و عدالت خواهی این قضیه ضلع سومی هم دارد و آن کسانی هستند که در هشت سال مدیریت اختلاف داران امروز بیشترین آسیبها را دیدند و با برچسبهای مختلفی از صحنه سیاسی – اجتماعی کشور حذف شدند، اکثریت مردمی هم هستند که به علت تحریمهای دوران مرد مدیریت جهانی زندگیشان کوچک و کوچکتر شد و هنوز هم نتوانستند یک زندگی حداقلی داشته باشند، دانشجوهایی که ستاره دار شدند، اساتیدی که اخراج شدند و همه کسانی که در آن دوره ریاستشان به علت ظلمها، تبعیضها و. . زندگی نکردند، تنها زنده ماندند تا این روزها را به چشم ببینند و شاهد روشن شدن بخشی از حقایق و حقانیتها باشند. حال که فرصتی به دست داده تا از ناگفتهها صحبت شود، ما باید خواهان شفاف شدن همه وقایع سالیان اخیر باشیم، حوادثی که به راحتی از تاریخ این کشور قابل حذف نیست.
تکرار ظلم است اگر بخواهیم صرفا با عذر خواهی و توبه سر و ته داستان خاتمه پیدا کند، عذرخواهی از کی، توبه از چی؟ نه عذرخواهی را قبول میکنیم و نه با توبه کردن از حق زندگی که از کشور گرفته شد میگذریم، تنها خواهان شفافسازی هستیم تا معلوم شود که بر سر این خاک چه آمده است. بالاخره امروز ادعاهایی مطرح شده است، احمدی نژاد حرفهایی را زده، تنها نمیشود با دروغگو خطاب کردنش از کنار این مسائلی طرح شده گذشت بلکه باید در یک دادگاه علنی صحت و سقم حرفهای دو طرف مشخص شود و هر کسی به سزای کارهای کرده و نکردهاش برسد. باید همه پاسخگوی آن سالها باشند، نه اینکه تنها احمدی نژادی که دستش از قدرت کوتاه شده قربانی اعمال دیگران هم شود.
اصلاحطلبان هم بهتر است به جای طعنه و کنایه به احمدی نژاد و صحبت از عذرخواهی و توبه کردن اصولگرایان خواستار شفاف شدن قضایا با برگزاری یک دادگاه علنی باشند، تنها در این صورت میشود از ظلمهایی که بر کشور و این جریان رفته پرده برداشته و حقانیت خود را به اثبات برسانند. اصلاحطلبان نباید در این اختلاف یاران، طرف هیچ کس را بگیرند بلکه باید حالا که احمدینژاد با یک کار مثبت صحبت کردن از ممنوعیتها را در کشور مجاز کرده، شجاعانه خواهان برقراری عدالت با رفع محدودیتها از رهبران جریانشان باشند که با کار مشترک اختلاف داران امروز محصور و ممنوع هستند.