نگاهی به سرنوشت زنان خواننده به بهانه درگذشت «ناهید داییجواد»
غروب بیصدای حنجرهها
21 آذر 1396 ساعت 13:24
مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
بحث خوانندگی و تکخوانی زنان بعد از انقلاب از جمله بحثهاي پرچالش و همیشگی بوده و موافقان و مخالفانی داشته است.در مسیر تغییرات فرهنگی بعد از انقلاب سرنوشت کاری بسیاری از چهرهها و هنرمندان سرشناس و نامی دچار تغییر شد.برخی از بار سفر بستند و رفتند و بسیاری گوشه انزوا را برگزیدند اما برخی به کارشان ادامه دادند.از جمله چهرههاي موفق سینمایی و تلویزیونی یا بسیاری از نویسندهها.در میان این هنرمندان، ادامه فعالیت خوانندگان پرچالشتر از دیگر هنرها بود و همراه با ممیزیهاي بسیار حتی برای مردان خواننده، چه رسد به زنان خواننده و نوازندهاي که ادامه فعالیت شان نیاز به جوانب و تمهیداتی دیگر داشت.هر چند تعدادی از این هنرمندان در سالهاي اخیر با تمهیداتی چون اجرا فقط برای زنان توانستند دوباره روی صحنه قرار بگیرند اما این شرایط و آرزوی روی صحنه قرار گرفتن برای برخی چون ناهید دایی جواد که به تازگی در طی سانحهاي در گذشت، تکرار نشد.
***
و سرنوشت چنین نوشت
دو روز گذشته خبر درگذشت ناهید دایی جواد، در ۷۵ سالگی و در یک تصادف در رسانهها منتشر شد.او خواننده موسیقی سنتی ایرانی بود که با وجود درخواست برای اجرای صحنهاي از مسئولان به این آرزوی خود دست پیدا نکرد و با حسرتی بر دل برای تکرار لحظههاي روی صحنه رفتن دستش از جهان کوتاه شد.شاید به خاطر نیاورید که او را ميشناسید اما احتمال اینکه هر کسی یک بار حتی بر حسب تصادف صدای او را در تاکسی یا خودروی آشنایی و حتی در سالن و خانه دوستی شنیده باشد، بسیار زیاد است.او با ارکستر «گل» جواد معروفی همکاری داشت و آثاری بسیاری با صدای او به ضبط رسیده است.پیشتر او درخواست کرده بود که کنسرتی در شهر اصفهان برگزار کند اما موافقت نشده بود و او ناکام و با دغدغه رفتن دوباره به روی صحنه از دنیا رفت.
الیاس طغیانی، شاگرد این هنرمند ضمن تایید این خبر اظهار کرد: استاد دایی جواد روز (۱۹ آذرماه) در یک تصادف درگذشت.اتومبیلی که با او تصادف کرده فرار میکند، او را به بیمارستان منتقل و چند بار احیا میکنند اما متاسفانه طاقت نیاورد.او ادامه داد: طبق آخرین صحبتهایی که با دختر دایی جواد داشتم زمان مراسم تدفین و ختم او هنوز مشخص نیست.او استادی نمونه نه تنها در هنر بلکه در اخلاق و ادب بود.طغیانی گفت:اي کاش قدر آدمها را تا زمانی که هستند بدانیم؛ به هنر و هنرمندان در زمانی که باید، آنگونه که شایسته هستند احترام بگذاریم و حقوق آنها را پایمال نکنیم.
کارنامهاي کوتاه اما به یاد ماندنی
ناهید دایی جواد فرزند عبدالباقی در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر اصفهان به دنیا آمد.وی مدرک لیسانس خویش در رشته ادبیات فارسی را از دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان گرفته است و در سال ۱۳۵۵ با کیوان قدرخواه، شاعر و وکیل دادگستری ازدواج نمود و حاصل آن یک دختر است.همسر وی در سال ۱۳۸۳ بر اثر بیماری تومور مغزی درگذشته است.ناهید دایی جواد در سال ۱۳۴۲ به استخدام آموزش و پرورش استان اصفهان درآمد و از سال ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۷۴ که بازنشسته شد در دبیرستانهای شهر اصفهان به تدریس ادبیات و زبان فارسی و عربی مشغول بود.وی نه سال پیش از انقلاب از رادیو استعفا داد واز سال ۱۳۷۴ مشغول تدریس آواز ایرانی در آموزشگاهها بود.
ناهید دایی جواد در سال ۱۳۸۱ سه کنسرت در تهران در تالارهای وحدت، اندیشه، فرهنگ با مشارکت کیان علینژاد اجرا نموده است و پس از آن به همراه «گروه ایراندخت» تور کنسرتی را در شرق ایالات متحده داشته است.آخرین اجرای وی در خارج از کشور در بزرگداشت پیرنیا در لندن بوده است که به همراه گلپایگانی برنامه اجرا کردند.
روایت دایی جواد از قطعه «غروب کوهستان»
یکی از آثاری که از ناهید دایی جواد به یادگار مانده است، قطعه «غروب کوهستان» است که توسط جهانبخش پازوکی تهیه و در رادیو اجرا شد.پیشتر این هنرمند فقید درباره ورودش به هنر خوانندگی و ضبط این قطعه گفته بود: از کودکی به آواز علاقمند بودم و تنها پدرم حامی من در این راه بود و بقیه خانواده آن را قبیح میدانستند.سال ۱۳۳۹ بهتازگی دیپلم گرفته بودم.آن دوره جهانبخش پازوکی با رادیو اصفهان همکاری میکرد تا اینکه هوشمند عقیلی و جهانبخش پازوکی در اصفهان کنسرتی را برگزار کردند و من در بخشی از آن مراسم، قطعه «بردی از یادم» بانو دلکش را به همراه نوازندگی جهانبخش پازوکی اجرا کردم.سیروس ساغری بعد از اجرای من به پشتصحنه آمد و گفت که آهنگی بهنام «غروب کوهستان» دارد و پیشنهاد داد که من آن را در رادیو اجرا کنم.وی در ادامه توضیح داده است: قبول کردم و این آهنگ را با همکاری گروه ارکستر رادیو اصفهان خواندم و ضبط شد، اما از جانب مادر و بزرگان خانواده ما اجازه پخش در رادیو را نداشت.اینکه آوازخوانی در خانواده ما خوبیت ندارد، دختر اصیل و خانوادهدار آواز نمیخواند، برای خانواده سرشناس داییجواد قبح دارد که دخترشان آوازخوان باشد و ازایندست صحبتها، بگومگوهای خانواده ما شده بود و در این میان تنها مرحوم پدرم پشتیبان من بود.زمانی پدرم ترتیب یک میهمانی خانوادگی مردانه را داد و همه بزرگان فامیل جمع شدند و همه یکصدا میگفتند که ناهید باید ازدواج کند.داییام جواد داییجواد وکیل دادگستری بود و بسیار خوشصحبت.در آن میهمانی با بیان دلایل منطقی توانست همه را متقاعد کند که به من حق بدهند که خودم برای زندگیام تصمیم بگیرم و با پایبندی به اصول و حفظ چارچوبهای اخلاقی وارد عرصه هنر شوم.
دایی جواد درباره اجرای قطعه «غروب کوهستان» گفته بود»: سال ۱۳۴۱ قرار بود مسابقه آوازخوانی استانها به میزبانی اصفهان و در ساختمان رادیو برگزار شود.از تمام شهرها شرکتکنندگان آمده بودند و در ابتدا قرار بود که مرحوم تاج اصفهانی به نمایندگی از اصفهان هنرنمایی کند، اما بعد قرعه به نام من افتاد.تجربه اول پشت میکروفن درحالیکه مرحوم گلپا، بانو الهه و بانو پوران را در لژ رادیو و پشت میز داوری میدیدم و تعداد صد تماشاچی و حضور شانزده موزیسین حرفهای در سالن و انبوه شنوندگان رادیو در سراسر ایران، ترس من را بیشتر میکرد.ترانه «غروب کوهستان» را با ضرب امید بیداریان و ویولننوازی جهانبخش پازوکی اجرا کردم و به دید خودم بسیار اجرای بیکیفیتی بود.
لرزش در صدا و کشدار شدن تحریرها؛ اما هیچگاه از یاد نمیبرم که جمعیت حاضر دو دقیقه تمام تشویق میکردند.یک هفته بعد از این اجرا، کلنل وزیری و حسینعلی ملاح قطعهای در دستگاه چهارگاه ساختند و من را دعوت به همکاری کردند.ماهی یکبار اجرا در رادیو تهران، حدود ۱۵ اجرا در گلها و ۱۵تا در رنگارنگ.زمانی که در تربیتمعلم پذیرفته شدم، برای پدرم پیام تبریکی با این عنوان که ورود دخترتان را به دارالمعلمان تبریک عرض میکنیم فرستاده شد و از این زمان مادرم هم خوشحال و راضی بود.دهه ۵۰ وارد آموزش و پرورش شدم و ابتدا دبیر پرورشی بودم که موسیقی و تئاتر کار میکردم و بعداً دبیری ادبیات فارسی در دبیرستان رودابه را به عهده گرفتم. او همچنین درباره زندگی خانوادگی و ازدواجش شرح داده بود: سال ۱۳۵۵ کیوان قدرخواه که نسبت فامیلی باهم داشتیم و تازه مدرک وکالت گرفته بود از من خواستگاری کرد.ابتدا قبول نکردم و به او گفتم چه ویژگی دارم که مرا انتخاب کردی؟ آوازهخوان هم که هستم! آن زمان در محله عباسآباد اصفهان ساکن شده بودیم و در همان خانه پدری جشن عروسی برگزار کردیم.حضور هزار نفر میهمانی که نیمی از آنها دعوت نشده بودند و خودم آواز میخواندم و نوازندگان مینواختند و همه شاد بودند.
ضرورتی به نام مجوز اجرای کنسرت زنان برای زنان
دلباختگان به هنر خوانندگی، شوق شاد کردن روح مخاطبان شان را با الحانی خوش دارند و صدای تربیت شده آوازی و موسیقایی شان را هدیه گوش مخاطبان ميکنند.از این رو رفتن روی صحنه و تایید و تشویق گرفتن از مخاطبان برای آنها اشتیاقی همیشگی است و آنها را در کار و هنرشان راسختر ميکند.این اشتیاق برای خوانندگان زن چه آنها که قبلتر در این حرفه بودند و چه آنها که بعد از انقلاب جذب این هنر شدند، به دلیل رعایت موازین اسلامی و ملاحظاتی چون عدم فیلمبرداری از اجراها گاه با حسرت و آه همراه ميشود.سوای از ناهید دایی جواد که دوباره روی صحنه نرفت، برخی خوانندگان چون پری ملکی و سیمین غانم که قبل از انقلاب فعالیت هنری داشتند و در میان مردم نام آشنا بودند، با وجود مشکلات عدیدهاي که برای اخد مجوز داشتند، بالاخره روی صحنه رفتند.این در حالی است که بسیاری از خوانندگان بعد از انقلاب و حتی چند تن از بازیگران زن که به تازگی به هنر خوانندگی روی آوردهاند چون شهره سلطانی، نسرین مقانلو و هنگامه قاضیانی هم با مشکلاتی جهت اخذ مجوز و زمان اجرا روبهرو شدهاند اما صرف از نظر از اینکه این اجراها چقدر استاندارد و حرفهاي برگزار ميشوند چون کارشناسان و فعالان رسانه که عمدتا مرد هستند، نميتوانند در این کنسرتها حاضر شوند و نظرشان را اعلام کنند، نکته اصلی این است که شرایط برگزاری کنسرت با لحاظ تمهیدات مورد تایید و رعایت موازین اسلامی فراهم شود.فراهم شدن این شرایط برای هنرمندی که سالها برای هنرش تلاش کرده و دغدغه اجرا دارد و برای زنان علاقه مندی که مخاطب این کنسرتها هستند، یک ضرورت است که باید در اولویت بررسی قرار گیرد تا با از دست رفتن یک چهره و هنرمند دیگر چون ناهید دایی جواد، این سرنوشت تکرار نشود.
کد مطلب: 140756