حمید نظری-دانشیار و معاون پژوهشی پژوهشکده علوم زمین سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور
روزنامه بهار
ایران یکی از لرزه خیــزترین کشــورهای جهان است که در گذر دهههاي پیشین شاهد جان باختن هزاران تن افزون بر اثرات و خسارات اقتصادی و اجتماعی کلان ناشی از رخداد زمین لرزه بوده است. برای نمونه در زمین لرزه 31 خرداد 1369 رودبار با بزرگای 3/7 براساس آمار رسمی بیش از 20 هزار تن جان باخته و بیش از پانصد هزار تن بی خانمان شدند و و نزدیک به یکصد هزار واحد مسکونی تخریب و سه شهر و 700 روستا به ویرانی کشیده شد.
به سبب ویژگیهاي زمین شناختی ایران خاستگاه مجموعهاي از زمین لرزههاي ویرانگر با نزدیک به یکصد و سی هزار کشته ی پیامد 15 زمین لرزه با بزرگای تقریبی 7 (یک زمین لرزه در هر 7 سال) و بیش از 50 زمین لرزه با بزرگای 9/6-6 ریشتری (یک زمین لرزه در هر دو سال) از آغاز سده پیشین بوده است. بررسی زمین لرزههاي تاریخی و دستگاهی نشان از رخداد زمین لرزه در جای جای این سرزمین کهن دارد که در این دوره سبب نابودی 11 شهر به طور نسبی در هر ده سال یک شهر شده است.
افزایش روز افزون جمعیت ویژه در گستره ی شهری، ساخت و ساز ضعیف و نبود و یا عدم اجرای درست شیوه نامهها و آئین نامههاي ساخت و ساز از جمله عوامل فزاینده در شمار مرگ و میر و آسیبپذیری در برابر زمینلرزه به ویژه در کشورهای در حال توسعه است.
زمین لرزه ازگله استان کرمانشاه که در شامگاه 22 آبان ماه 1396با بزرگای 3/7 در مقیاس ریشتر جانستان صدها هم میهن کرد و ویرانی گسترده شهرهایی چون سرپل ذهاب و قصر شیرین افزون بر نابودی گسترده روستاها در گستره مرزهای باختری کشور شد اگر چه آخرین زمینلرزه روی داده در فلات ایران نیست ولی سبب ساز تکرار دوباره تردیدها و پرسشهاي بسیار در ماهیت و چرایی این رخداد طبیعی بود.
زمین لرزه بر آمده از رهایی تنش ناشی از شکست ناگهانی سنگها در پوسته بالایی زمین در ژرفا ميباشد. اگر چه گستره ی ویرانی و پهنه ی اثر یک زمین لرزه در وابستگی مستقیم به ژرفای کانونی و بزرگای رخداد ميباشد ولی بی گمان امروزه با تکرار تجربه تلخ و ناگوار نقش عوامل انسان ساز به ویژه ساخت و ساز نابه جا و نادرست و فساد در اجرا در تشدید اثرات ویرانگر آن بر کسی پوشیده نیست.
در گذر تاریخ هراس همیشگی انسان از زمین لرزه و چرایی آن ریشه در باورها، افسانهها و خرافات مردمان هر سرزمین دارد. نادانسته هایی که در گذر زمان بسته به شرایط رنگ و بویی گاه ماورایی و گاه زمینی به خود گرفته به گونهاي که گروهی زمین لرزه را خواست و برآمده از خشم خدایان به سبب نافرمانی انسان دانسته و گاه ارادهاي شیطانی و اهریمنی را در ورای آن جسته اند.
شاید از نگاه جامعه شناختی دست متمایل شدن انسان به نادیدهها را بتوان نشانی از ناتوانی و ترس از نادانستهها دانست. نادانسته هایی که گاه برآمده از طبیعت و ماهیت رخداد است و گاه برآمده از شرایط اجتماعی در زمان و مکانی خاص و البته میل طبیعی انسان در نسبت دادن کاستی ها، حوادث و ناشناختههاي محیط پیرامون به قدرت و خواست خدایان در گذشته و دشمنان در زمان حال دانست.
در این میان اگرچه بی گمان زمین لرزه 25 شهریور 1357 طبس -گلشن با بزرگای 3/7 در مقیاس ریشتر نخستین زمین لرزهاي نیست که چرایی آن در نابسامانی آن سالها آلوده به اهداف سیاسی وارونه و عوام فریبانه رقم خورد. ولی بیگمان آن را ميتوان از جمله نخستین زمینلرزههاي رخ داده در فلات ایران زمین دانست که تردید و ناباوری اجتماعی به نظام حاکم آن روز، رخداد آن را به نادرستی پیامد دفن زبالههاي اتمی در کویر مرکزی دانست! ترویج خرافه و باورهای غلط خواسته و ناخواسته با اهداف گوناگون سیاسی- اجتماعی- مذهبی در دورههاي مختلف بسته به ویژگیهاي سرزمینی- سیاسی روز ناشی از نبود شفافیت و وجود شکاف در دیوار اعتماد دولتها و ملت هراز گاهی رنگی نو بر این باورهای نادرست و نابه جا از رخدادهای طبیعی زد به گونهاي که در زمین لرزه سحرگاه 5 دی ماه 1383بم با بزرگای 3/6 در مقیاس ریشتر به باور بسیاری زمین لرزه پیامد آزمایشهاي موشکی دانسته شد. باوری نادرست که کم و بیش در دیگر زمینلرزههاي سترگ کشور چون زمین لرزه 22 آبان ماه ازگله کرمانشاه نیز به تکرار شنیده شده است.
باور نادرستی که شیوع و تکرار آن با توجه به سادگی و در دسترس بودن مبانی علمی در راستی آزمایی آن نشان از اهدافی خاص ورای میل به راستی و حقیقت جویی دارد. باوری که ریشه آن را ميتوان چون بسیاری دیگر در خرافه و جهل داخلی و گاه سیاست ورزی جمعی در آن سوی مرزها جست. زمین لرزههاي رخداده در فلات ایران زمین در ژرفایی گوناگون از 6 تا 30 کیلومتری جابهجا ميشوند در حالی که تاکنون هیچ انفجار و آزمایش شناخته شده حتی هستهاي در ژرفای بیش از چند صد متری به ثبت نرسیده است. موج حاصل از رهایی تنش ناشی از گسلش در ژرفا (پیامد یک زمین لرزه) و یا شکست در لایههاي سطحی (پیامد یک انفجار و یا آزمایش هستهای) در ماهیت و نوع به طور کامل متفاوت ميباشد به گونهای که سادهترين دستگاههاي لرزه سنج بسته به بزرگی دامنه موج در جای جای کره زمین قابلیت ثبت و تشخیص آن را دارا میباشند.
بر این پایه انگارههاي تولید مصنوعی زمین لرزه با روش هایی چون «هارپ» با تابش امواج رادیویی- الکترومغناطیسی از فضا اگر چه از نظر تئوری ناممکن نميباشد ولی به هیچ روی امکان تولید دگرشکلی و شکست در ژرفای چند کیلومتری پوسته زمین را مشابه آنچه در زمین لرزه هایی چون رخداد لرزهاي بم با ژرفای کانونی حدود 7 کیلومتر و یا کرمانشاه با ژرفای کانونی حدود 30 کیلومتر و به عنوان آخرین شاهد زمین لرزه 10 آذر ماه هجدک کرمان با ژرفای کانونی 10 کیلومتر را نخواهد داشت.
بنابراین برخلاف آنچه شنیده ميشود نه تعداد پس لرزهها و نه بلندای دورهاي خردلرزههاي پسامد یک زمین لرزه سترگ از دیدگاه زمین شناختی به عنوان فرآیندی ناگزیر و شناخته شده در بازیابی تعادل دوباره نیروهای انباشته در پوسته زمین ميباشد.
اگرچه وجود همبستگی و ارتباط زمینلرزه به ویژه در بزرگی و دوره بازگشت رخداد آن برای زمین لرزههاي بزرگ با دورههاي یخچالی و میان یخچالی پیش از این شناخته شده است ولی پیوستگی زمین لرزه با فصلهای گرم و سرد، شرایط آب و هوای و یا شب و روز نیز از جمله مواردی است که بیش از آنکه پای در حقیقت و بنیانی علمی داشته باشد ریشه در عوامفریبی و خرافه دارد. برخلاف آن از نظر فیزیکی حوادثی چون انحراف محور زمین و تغییر سرعت در گردش آن ناشی از عوامل درون زاد زمینی چون زمینلرزه 2002 سوماندا که سبب انحراف چند متری محور زمین شد و یا عوامل برون زاد کیهانی چون برخورد شهاب سنگها را ميتوان در تشدید رخدادهایی از این دست بی اثر ندانست ولی با توجه به پیچیدگیهاي عوامل زمین شناختی در بروز یک رخداد لرزهای، چگونگی و بزرگی آن تاکنون در حد و اندازه انگاشتی علمی باقی مانده است.