روزنامه بهار: با نگاهی به چند ماهی که از دولت دوازدهم میگذرد شاهد آن هستیم که رابطه میان دولت اعتدال و بدنه اجتماعی حامی آن دچار تنشهایی شده است. بخش قابل توجهی از آنان که با امید به حسن روحانی رای دادهاند همان بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب است و مهمترین دلیل آنها برای «تَکرار» نام روحانی توصیه بزرگان جریان اصلاحطلبی بوده است. به بیان دیگر حامیان اصلاحات به امید آنکه شاهد دولتی اصلاحطلبتر از دولت اول روحانی باشند رای خود را به نام «شیخ دیپلمات» به صندوقهای رای ریختند.
از طرف دیگر روحانی هم در دوران تبلیغات انتخابات و حتی چند هفته پس از برگزیده شدن از سوی مردم نیز به گونهای رفتار کرده بود که نوعی چراغ سبز به خواستههای اصلاحطلبانه رای دهندگان بود. اما پس از گذشت مدتی از انتخابات۹۶ آنچه در صحنه عمل رخ داد با آنچه تصور میشد فاصله گرفت؛ فاصلهای ناخوشایند که نشانگر دوری سران دولت از حامیان اصلاحطلبشان بود. این وضعیت که در یکصد روز اخیر ادامهدار بود در نهایت سبب آن شده است که بخشی از جامعه که در انتخابات۹۶ حامی روحانی بودند به اعلام پشیمانی و ندامت از حمایت خود روی بیاورند.
اعلام پشیمانی از رای و حمایت از روحانی که ابتدا از سوی چهرههای مشهور در هنر و ورزش که به اصطلاح «سلبریتی» خوانده میشوند شروع شد کم کم به متن جامعه هم رسید و شاهد ایجاد جوّی از ناامیدی در اقشاری از جامعه هستیم که تا همین چند ماه پیش مشغول حمایت پر شور و نشاط از حسن روحانی بودند. در نقطه مقابل گروهی دیگر از اصلاحطلبان حامی دولت هم با تشکیل کمپینهایی در حمایت از دولت اعتدال به دنبال اثبات درستی تصمیم اردیبهشت۹۶ هستند. آنان در تلاشند تا با پاسخگویی به انتقادات گوناگونی که به عملکرد روحانی و همراهانش در دولت دوازدهم وارد میشود خود را نقطه مقابل نادمان از رای به روحانی قرار دهند.
با نگاهی به این صحنه میتوان گفت که هر دو گروه بر اساس تحلیلهای اشتباه موضعگیری میکنند. گروه اول بی توجه به پیشینه حسن روحانی و همینطور بدون در نظر گرفتن محدودیتهایی که ساختار سیاسی کشور به هر دولتی تحمیل میکند از منتخب انتخابات۹۶ انتظار رفتار و گفتاری همچون «نلسون ماندلا» را دارند! آنان تصور میکنند که حسن روحانی، رییسجمهور دوران اصلاحات است در حالی که با نگاهی گذرا به سادگی میتوان فهم کرد که ما با یک «روحانی» اصولگرا مواجه هستیم که البته نسبت به بسیاری از هم صنفهایش نگاه بازتری به خصوص در حوزه مسائل سیاست خارجی دارد. در یک کلام حسن روحانی «شیخ دیپلمات» است نه فردی آزادیطلب و دموکراسیخواه. الگوی رفتاری کمپینهای حمایتی از روحانی هم بر مبنای تحلیل درستی استوار نیست و حتی از جهاتی رفتارشان نادرستتر از نادمان رای به روحانی است.
با نگاهی بهترکیب این کمپینهای حمایتی از رییسجمهور روحانی شاهد آن هستیم که کسر قابل توجهی از اعضای آن از جریان اصلاحات هستند. پرسشی که میتوان به این بهانه مطرح کرد آن است که چرا باید اصلاحطلبان خود را پای حلقه محدود اعتدالی اطراف روحانی قربانی کنند؟ با نگاهی به پشت صحنه برخی تصمیمات دولت اعتدال که سبب ایجاد اعتراضات و انتقادات پرشماری از جانب مردم شده است میتوانیم نام افرادی نظیر واعظی، نوبخت و. . . را در فرآیند اتخاذ آنها مشاهده کنیم. تصمیمات خطرناک و التهاب آفرینی همچون پیشنهاد افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور، افزایش صد در صدی نرخ حاملهای انرژی و. . . برخی از این تصمیمات است. تصمیماتی که برخی از آنها مانند افزایش قیمت بنزین همه ابعاد اقتصاد ملی را تحتتاثیر منفی خود قرار داده و سبب خسارتهای جبران ناپذیری بر معیشت روزمره مردم خواهد شد.
آیا جریان اصلاحات میخواهد مدافع بی چون و چرای هر تصمیمی از سوی دولت باشد؟ ! به نظر میرسد که هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که یک جریان سیاسی به فردی که ذیل این جریان هم تعریف نمیشود چک سفید امضا تقدیم کند. اگر جریان اصلاحات بخواهد هر تصمیمی که از سوی دولت روحانی اتخاذ میشود را به طور صددرصدی تایید کند قطعا در آیندهای که چندان هم دور نیست با رویگردانی مردم روبرو خواهد شد. به نظر میرسد که اصلاحطلبان باید رابطه خود با دولت اعتدال را بازتعریف کرده و توجه داشته باشند که در برخی موضوعات که نوعی دو راهی بین «مردم» و «دولت» به وجود میآید باید به جای رفتن به سمت دولت و قدرت در پی جلب رضایت مردم بود.