رییس دفتر بازرسی بیت رهبری پس از سالها سکوت:
کسی كه بیحیاء است و به همه فحش میدهد، دین ندارد
6 مرداد 1392 ساعت 12:16
گروه سياسي: حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری در مراسم شب احیاء نوزدهم ما مبارک رمضان در حرم امام خمینی که با حضور سيدحسن خميني و اقشار مختلف مردم و جمعی از شخصیتهای سیاسی و روجانی برگزار شد، اظهار کرد: «خداوند منان را شاکرم که بعد از یک دوره فترت، باز این توفیق نصیب من شد و عمری عنایت کرد که بتوانم در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان در کنار مرقد مطهر امام بزرگوار در جمع شما مراسم احیاء و قرآن به سرگیری را داشته باشم.»
به گزارش جماران، رییس دفتر بازرسی بیت مقام معظم رهبری پس از سالها سکوت در سخنانی در مراسم احیاء ۱۹ رمضان گفت: کسی که بیحیا است و به همه فحش میدهد٬ دین ندارد....انسان منزلت دارد چه برسد که مسلمان هم باشد. ما چطور حیثیت انسانها و مسلمانها را ببریم و بگویم مسلمان هستیم؟ توهین کنیم تحقیر کنیم، بعد هم بگوییم مسلمانیم؟ ناطق نوری در ادامه این پرسشها را مطرح کرده که آیا «مومن تهمت میزند؟ دروغ میگوید؟» و میتواند بعد از «ذلیل کردن» مردم و دادن نسبتهای ناروا به آنها ادعای مسلمانی کند؟ گزیده سخنان رییس دفتر بازرسی بیت مقام معظم رهبری به این شرح است:
* «قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولما یدخل الإیمان فی قلوبکم» موضوع آیه ای که تلاوت کردن این است که از دیدگاه فرق مسلمان و مومن چیست؟ من برای تبیین این مسأله باید عرض کنم که مسلمان بودن مراحلی دارد و خود مسلمان بودن مسئولیت هایی را بر دوش شخص مسلمان و یا جامعه اسلامی ميگذارد. مسلمان بودن در عین حال با مومن بودن تفاوت بسیار فاحشی دارد؛ یعنی رسالت مومن بودن از مسئولیت مسلمان بودن بالاتر و سنگین تر است. گرچه گاهی مسئولیت هایی که برای شخص مومن شمرده ميشود همان مسئولیت هایی است که برای مسلمان شمرده ميشود.
* یک مرحله مسلمان بودن این است که فرد با اعتقاد ميگوید اشهداً ان لا اله الله و اشهداً محمد رسول الله که به تعریف مشهور شهادتین را بر زبان جاری ميکند. این سخن یک سری آثار دارد و فرد فقط این دو عبارت را ميگوید و مسلمان ميشود. از جمله آثار آن این است که فرد در مسجد مسلمانان ميتواند بیاید، به عنوان یک مسلمان ميتواند از او دختر گرفت و دختر داد و... .
* بعضی ها این اندازه مسلمان هستند. یعنی گویندگان لا اله الا الله هستند و به نبوت رسول خدا هم ایمان دارند. خب حالا فردی نماز هم نمی خواند، روزه هم نمی گیرد و خودش تشخیص ميدهد من قلبم با خداست؛ حرام خدا، حلال خدا، اصلا کاری به خدا ندارم. این یک جور مسلمانی است. آن فرد را داخل مسجد ميتوان راه داد و شرایط یک مسلمان را دارد. یک مرحله از این بالاتر، بعضی ها هستند که این شهادتین را ميگویند، احکام را هم نصفه و نیمه انجام ميدهند، گاهی نماز ميخوانند، گاهی نمی خوانند، شبهای احیاء نماز ميخوانند، در ماه رمضان کارهای حرام را تعطیل ميکند، عاشورا نماز ميخوانند و در سینه زنی هم شرکت ميکنند، مقید به احکام و بایدها و نبایدهای عبادی هم نیستند؛ خب اینها وضعشان خوب نیست!
* اینکه ما بگوییم همین اندازه هم خوبه! خدا ميدونه قلب ما پاکه! خب اگر این بود که لازم نبود انبیاء بیایند و روایات برای ما بیان و تبیین کنند و رنج ببرند، زیرا یک لا اله الا الله گفتن که کاری ندارد. قرآن ميگوید: فویل للمصلین، فویل للمطففین و... در بعضی از تفاسیر آمده که چاهی در جهنم به نام «ویل» هست که بقیه جاهای جهنم ملایم تر از آن است. چاه ویل چاهی است که همه از آن وحشت دارند؛ این ویل برای نماز خوان هاست؛ برای تارکین نماز و احکام خدا که در پایین ترین درجه هستند.
* اینها نماز را سبک ميگیرند؛ حالا مثلا اگر مهمانی بود، جلسه گل انداخته است میگویند و ميخندند و ميگویند خب حالا ولش کن نماز رو !جلسه را عشقه! دنبال یه کاری هستم، دنبال یه پولی هستم، حالا نماز نشد، ولش کن. آنها نماز را سبک ميشمارند و همه چیز را مقدم بر نماز ميدانند. اینها هم وضعشان خراب است!
* بعضی ها سالم هستند و از شدت سرخ و سفیدی از لپشان خون ميچکد، اما هتاکانه سیگار را پشت فرمان ميکشند، افتخار هم ميکند که دارند روزه ميخورند؛ اعلام جنگ با خدا و فرمان خدا! تو چه مسلمانی هستی؟! فرق من مسلمان با کسی که لا اله الا الله نگفته چیست؟
* اما بعضی ها مقداری بالاتر هستند؛ نماز را ميخوانند، روزه هم ميگیرند چه بسا نماز جماعت هم شرکت ميکنند و مقید هم هستند که شرکت کنند، ولی وقتی مربوط حقوق مردم و حق الناس ميشود بی باک است، ربا که پیش ميآید بی باک است! آدم گاهی شرمش ميآید وقتی ميخواهیم جنس صادر کنیم به یک کشور دیگر که دل به ما بسته است، بعد ميبینیم محتویات روی جعبه با زیر جعبه متفاوت است! این زشت نیست؟! بد نیست؟! تقلب در معامله، سر یک بیچاره را کلاه گذاشتن، مال مردم را خوردن، این قرآن که به سر ميگیریم و ميگوییم ما را به این قرآن ببخش! برای ما قرآن محترم است که خدا را قسم ميدهیم.
* آیه شریف که ميفرماید «فمن یعمل مثقال ذره خیر یره ومن یعمل متقال ذره شر یره»، قرآن مثقال ذره را تشبیه ميکند؛ وقتی آفتاب از یک روزنه ميتابد موجودات زیادی را ميبینید، ولی چشمان ما نمی بیند؛ قرآن ميگوید اگر به اندازه همان ذره ها عمل خیر انجام دهید خداوند ثواب آن را ميدهد و اگر به همان اندازه کار شر کنید نتیجه آن را ميبینید.
* حیثیت انسان ها و آبروی یک انسان کرامت دارد؛ انسان منزلت دارد چه برسد که مسلمان هم باشد. ما چطور حیثیت انسان ها و مسلمان ها را ببریم و بگویم مسلمان هستیم؟! توهین کنیم تحقیر کنیم، با -زبانمان با عملمان- بعد هم بگوییم مسلمانیم! مسلمان که هیچی! بگوییم مومن هستیم! مومن تهمت میزند؟ دروغ میگوید؟ مومن توهین به شخصیت -نه حالا یه شخصیت سیاسی- همه انسان ها با شخصیت، با کرامت و عزیز هستند. اینکه ما مردم را ذلیل کنیم، به آنها نسبت ناروا بدهیم و بعد بگوییم مسلمانیم؟! این تازه برای مسلمانی است، من به شأن یک مومن نرسیده ام. مسئولیت مومن بودن خیلی بالاتر از مسلمان هست.
* ما روایت داریم مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در امان باشند. اما چند نفر پیدا ميکنید که مردم از دستش و زبانش در امان باشند؟! بی باک! کسی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد یا رسول الله سه تا گناه ميکنم و ميخواهم توبه کنم اما راستش را بخواهی هر سه گناه را نمی توانم با هم ترک کنم؛ ميخواهم یکی را ترک کنم. رسول خدا فرمود چیست گناهانت؟ او گفت یا رسول الله من نماز نمی خوانم، دروغ هم ميگویم، اهل زنا هم هستم. رسول الله فرمود: تو ميخواهی یکی را ميخواهی بذاری کنار و قول ميدهی که این کار را بکنی؛ دروغ نگو! یعنی رسول الله نمی گویند اول نماز بخوان، ميگویند دروغ نگو!
* اولین علامت متقین این است که تهمت نمی زنند، توهین نمی کنند و فحش نمی دهند، البته این برای مسلمان هاست مومن بودن شرایط سنگین تری دارد. عده ای از عربها خدمت پیغمبر آمدند و گفتند ما ایمان آورده ایم ما مومنیم. پیغمبر فرمود شماها ایمان نیاورده اید؛ بگویید مسلمان شده ایم، نه مومن. زیرا فرق است بین مسلمان و مومن. در مورد فرق بین مومن و مسلمان ابو بصیر از حضرت سوال ميکند که ایمان چیست؟ رسول الله فرمود: ایمان به خدا این است که علیه فرمان خدا عصیان نشود و معصیت نشود. پرسیدند یا رسول الله معنی اسلام چیست؟
* ایمان آن چیزی است که در قلب ما قرار ميگیرد، قلب یقین پیدا ميکند به خدا و اعمال او اینها را تصدیق ميکند. ایمان درختی است که ریشه آن یقین به خداست؛ یقین به قیامت، یقین به جهنم و بهشت است. اگر ما یقین داریم که وقتی از دنیا برویم مو را از ماست بیرون ميکشند، آیا گناه ميکنیم؟ خیانت ميکنیم؟
* من واقعاً خیلی راحت خدمت خواهران و برادران بگویم شرمنده هستم که گاهی آشناها و دوستان ميگویند در فلان کشور غیر مسلمان از طریق اینترنت جنسی را سفارش دادم و برایم پست کردند؛ در که آنجا زندگی ميکنم آن وسیله به خاطر سفر من چند روز پشت در خانه بوده و ما از سفر آمدیم و دیدیم آن وسیله هنوز پشت در است؛ آن را برداشتیم. در آن کشورها خانه ها شیشه های قدی دارند که یک حفاظ هم ندارد. اما ما شیشه را که حفاظ ميزنیم روی حفاظ، حفاظ دیگر هم میزنیم. پس چه چیزی در ما میخواهد الگو شود؟! گذشت نسبت به هم، احترام به هم، اعتماد به هم، مراعات کردن، فرهنگمان، اخلاقمان چه ميشود؟ ما اگر یقین واقعی داشتیم اینگونه نبودیم و این کارها را نمی کردیم. کسی به کشورهای بیگانه رفته بود، ميگفت اعتماد آنجاست، مسلمان آنجاست ولی اسلام اینجاست.
* آدم مومن با حیاء است شما اگر دیدید کسی بی حیا است و به همه فحش ميدهد، حتماً بدانید او دین ندارد و گرنه حرمت انسان ها را حفظ ميکند و شعارش حفظ حیاء است. رسول الله فرمودند ایمان به ادعا که نیست و ایمان در کنار عمل کامل است. پیامبر ميفرمایند مومن بهتان نمیزند، تهمت نمی زند و اسرار مردم را فاش نمی کند. ایشان ميگویند کسی که بهتان بزند، تهمت بزند، روز قیامت او را روی تپه ای از آتش نگه ميدارند تا اینکه روی آنن تپه آتش اعتراف کند که به چه کسی تهمت زده است. لذاً تا موقعی که چیزی در محکمه ای ثابت نشده است نباید حرفی علیه کسی زد.
کد مطلب: 14102