رضا صادقیان- روزنامه بهار
وضعیت بحران آب در کشور میراث ناخجسته سازهسازان و سدسازان است. میراثی که در اولین روزهای خود به اسم توسعه و پیشرفت و آبادانی کشور، آهسته و آرام به سویی رفت که حال به غیر از برهم زدن سیستم محیط زیست و خشک شدن زمینهای آباد، دستاوردی دیگری نداشته است. نقش و تاثیرگذاری چنین میراث ناقصی را میتوان در اکثر شهرهای ایران مشاهده کرد. همدان، خوزستان، اصفهان، یزد و... به طریقی گرفتار چنین بحرانی هستند.
برای حل بحران آب در شهرها و استانهای همجوار قبل از آنکه نیاز به نامهنگاری و صدور بخشنامههای سازمانی داشته باشیم و یا تلاش کنیم کارشناسان آب و محیط زیست را در کنفرانس و یا نشستی جمع و درباره چالشهای پیشرو گفتگو کنند، نیازمند سخن گفتن با عموم مردم هستیم. صد البته منظور به شیوه آقای کلانتری و با ادبیات مشابه نیست. کلام و ادبیاتی که بازگو کننده وضعیت کشور و بحران فراگیر آب و خشکسالی در نقاط مختلف کشور با تاکید به مسائل اجتماعی باشد، در واقع این تصویر باید با ادبیات متفاوت و در تصاویر مختلف به مردم نشان داده شود، بحث را نیز به یک شهر و یا کاهش چشمگیر آب پشت یک سد و یا تعطیل شدن کارهای کشاورزی در یک استان محدود نکنیم.
قرار بر این است که کلیت بحران و به صورت یک پازل مرتبط به مخاطب نشان داده شود، بزرگنمایی مشکلات کشاورزان یک استان و نادیده گرفتن همین بحران در بخشهای دیگر کشور، قبل از آنکه راهگشا باشد، تخریب کننده ذهن مخاطب خواهد بود. اعتراضهای شکل گرفته در برخی مناطق از جمله بندرعباس، خوزستان، اصفهان و سایر شهرها حکایت از آن دارد که گاه معترضان عامل کاهش میزان آب در زمینهای کشاورزی خود را نه مسئله «خشکسالی» که «بردن آب به شهرهای دیگر» عنوان میکنند، در واقع باور کردهاند آب را عدهای با زد و بندهای سیاسی و یا مظلومنمایی به سرقت بردهاند.
به عبارتی و براساس تبلیغات مصیبتبار عدهای شمار قابل توجهی از کشاورزان باور کردهاند تمام آب شهرشان را مردم یزد و یا استانی همجوار میبلعند، و یا اینکه ساکنان چهارمحال بختیاری طی سالهای گذشته باور کردند مسئله آب صرفا به حوزه آبی آنان ارتباط پیدا میکند. در واقع عدهای سودجو و کسانی که به فردای کشور اندیشه نمیکنند برای جلوگیری از انتقال آب به نقاط دیگر، انگشت خویش را بر روی اختلافهای شهرهای همجوار و قومی گذاشتهاند و از همین طریق سعی میکنند سخن خود را در میان مردم باورپذیر کنند..برای چنین افرادی مهم نیست در عالم واقع خطوط انتقال آب میان شهرها یافت نشود و یا چنین تجهیزاتی متعلق به نفت و گاز باشد، همینقدر که بتوانند در این اوضاع به آشوب کمآبی دامن بزنند کفایت میکند.
واکنش شماری از فعالان محیط زیست و تجمعهای اعتراضی حکایت برجسته شدن شکافهای قومی به بهانه کمبود یا نبود آب است. نوشتههای برخی پلاکاردها دقیقا به «غیر» بودن اشاره دارد و کمتر شاهد همدردی با دیگر نقاط جغرافیایی در مسئله آب بودهایم، انگار هر شهری برای خودش فعالیت میکند و نیم نگاهی به بخشهای دیگر کشور و بحران بیآبی ندارد. ترجیح نخست سیاستمداران و سیاستگذاران میبایست پر کردن چنین شکافی باشد، پر کردن شکاف میان شهروندانی که مسئله آب نقش پررنگی در زندگی آنان بازی میکند.
حل بحران آب و استفاده از حوزههای آبی مشترک نیازمند تلطیف فضا میان شهروندان است. پررنگ کردن اختلافهای همجواری و یا دامن زدن به ذهنیتهای منفی درباره شهرهای دیگر نه تنها منجر به حل بحران آب نخواهد شد، بلکه در عرصه عمل باعث رویارویی شهروندان خواهد شد، جنجالی که نه تنها قابل کنترل نخواهد بود، بلکه اعتماد میان شهروندان را نیز دستخوش بحران خواهد کرد. در صورتی که برای حل دشواره آب و کاهش خسارتهای ناگزیر اجتماعی بیش از اندیشه کردن به مسائل مهندسی و صدور دستورهای اداری به بازخوردها و کنشهای اجتماعی شهروندان دقت و راهکارهایی برای کاهش تنش میان شهروندان اندیشه گردد، در سالهای پیشرو ما تنها با مشکل کمآبی روبرو خواهیم بود و پای چنین مسئلهای به «غیریتسازی» و یا «ستیز» شهروندان با یکدیگر ختم نخواهد شد.