به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ - ۲۳:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۷ ساعت ۱۴:۴۵
کد مطلب : ۱۴۱۷۱۱
با معترضان متولد دهه هفتاد و هشتاد چه باید کرد؟

«جیغ بنفش» جوانان را بشنوید

می‌گل هشترودی-روزنامه بهار
در اعتراضات هفته گذشته شاهد این بودیم که در کنار مردمی که از وضع اقتصادی موجود اعتراض داشتند جوانانی هم دست به اعتراض زده بودند که از نسل سوم انقلاب به حساب مي‌آمدند. با وجود این که به گفته روانشناسان دهه‌هاي هفتاد و هشتاد نسلی متفاوت از نسل‌هاي پیشین خود هستند اما این اعتراضات سبب شد که در کنار نسل‌هاي گذشته خود حتی با شور و هیجان بیشتری به مطالبه گری پرداخته و اعتراضات خود را نسبت به اوضاع کنونی اشتغال و اقتصاد و حتی تحصیل بیان کنند اما باید دید خواسته این جوانان چیست و چرا تا کنون به آن پرداخته نشده است؟
***

انتخاباتی که حول محورهفتادی‌ها رقم خورد
حالا بیش از یک هفته از اعتراضات می‌گذرد؛ هفته‌ای پرالتهاب و پرسروصدا که کم‌کم رو به آرامی می‌گذارد. موضوعی که توجه‌ها را بیشتر از همه جلب کرده، بیشتر از آن‌که سیاسی یا اقتصادی باشد، اجتماعی است. نسلی معترض که این‌روزها سربرآورده و مورد توجه‌ جامعه‌شناسان قرار گرفته است. مسئولان می‌گویند؛ بیشتر آن‌ها که در روزهای گذشته به خیابان‌ها آمده‌اند، جوان بوده‌اند و نوجوان؛ همان‌ها که حالا چند سالی است با یک اصطلاح نامیده می‌شوند: «دهه هفتادی‌ها و دهه هشتادی‌ها.»به یاد داریم که دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری عرصه خودنمایی همین دهه هفتادی‌ها و دهه هشتادی هایی بود که کودکی متفاوتی از بچه‌های دهه 1350 و 1360 را تجربه کرده بودند. آنان بي‌واهمه مطالبات خود را فریاد می‌زندند. مطالباتی که صرفا سیاسی نبود و سویه‌های پررنگ اجتماعی و فرهنگی داشت.در واقع مي‌توان گفت که در انتخابات ریاست جمهوری میدان‌دار کمپین‌های انتخاباتی همین جوانان دهه هفتادی بودند که این روزها نیز برای دومین بار مطالباتشان را در اعتراضات مردمی فریاد زدند.

نسل‌هاي آرمانگرا و نسل‌هاي واقع گرا
تفاوت‌هاي بسیاری بین نسل‌هاي شصت و هفتادو حتی هشتاد وجود دارد و همین تفاوت‌ها نیز باعث شده است که متولدین دهه شصت با هر سختی و مشکلاتی جنگیده و کمتر دیده شده که لب به اعتراض باز کنند اما متولیدین دهه 70 که این روزها پا به دانشگاه گذاشته و جوانان این کشور را تشکیل مي‌دهند تفاوت بسیاری با دهه شصتی‌ها دارند و یکی از دلایلی که باعث حضور این جوانان در اعتراضات اخیر بود همین وجه تفاوت است.
متولدین دهه شصت همیشه در حال جنگیدن برای به دست آوردن حداقل‌ها بوده‌اند. این حداقل‌ها از نشستن در سر نیکمت سه نفره مدرسه شروع و به یک صندلی در دانشگاه، رفتن به سربازی و به دست آوردن کار ختم می‌شد. برای این نسل که پدر و مادرشان در ابتدای نوزادی آن‌ها را دکتر و مهندس صدا میزدند رفتن به دانشگاه یعنی تمام موفقیت‌هایی که یک جوان می‌تواند به دست آورد و نرفتن به دانشگاه نیزبه معنای پایان دنیا تلقی مي‌شد. برای این افراد به دست آوردن تمام حد اقل‌ها با رقابتی سخت همراه بود به طوری که به دلیل جنگ‌هایی که برای رسیدن به حداقل‌ها داشتند، دیگر توان داد زدن و اعتراض کردند از وضعیت نا به سامان اقتصادی یا بي‌کاری را نداشتند.

اما متولدین دهه هفتاد و هشتاد که دارای حضور پررنگی در تمام عرصه‌ها هستند، این روزها معترضند و اعتراضشان را با صدای بلند و رسا عنوان مي‌کنند و این بزرگترین تفاوت دهه هفتاد و هشتاد با نسل‌های قبل است. فراموش نکنیم این نسل همان نسلی است که حدود ۲هزار نفر نوجوان دهه هشتادی تنها از طریق یک وعده تلگرامی در مجتمع تجاری کوروش دورهم جمع شده‌اند و همه را به فکر انداخت که این نسل دغدغه‌ها و اولویت‌هایش برای زندگی؛ قطعا با نسل‌های پیش از خود تفاوت دارد. حضور این نسل را بار‌ها و بار‌ها در اتفاقاتی مانند مراسم درگذشت مرتضی پاشایی، کلیپ هپی، تجمع اعتراضی دانش آموزان به دلیل سختی امتحانات، خودکشی‌هایی که در این نسل رخ می‌دهد، ازدواج‌های زود هنگام‌شان وغیره که موجب شده نگاه‌ها و توجه‌ها به نسل جدید معطوف شود، دیده ایم. نسلهایی که حالا قشر جوان کشور را تشکیل مي‌دهند و به قاطعیت مي‌توان گفت از همان ابتدا تا کنون به هیچ یک از مطالبات این جوانان پاسخی داده نشده است.

صداهایی که ناشنیده باقی ماند
معصومه ابتکار، معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری در رابطه با اعتراض جوانان در هفته گذشته و بازداشت‌شدگان حوادث اخیر که اغلب جوانان هستند مي‌گوید: «ما به گفت‌وگوی عمیق بین نسلی نیازمندیم. حتما نیازمند شنیدن صدای نوجوانان و جوانان هستیم، زیرا برای شنیدن صدای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ فرصت و فضای کافی نه در خانواده و نه در جامعه فراهم نکرده‌ایم. البته اقدامات خوبی در آموزش و پرورش یا دانشگاه‌ها برنامه‌ریزی شده، ولی کافی نیست. حتما باید صدای جوانان و نوجوانان شنیده شده و مطالبات آنها درک شود. این گفتمان با شنیدن شروع می‌شود یعنی قبل از اینکه ما صحبت کنیم، باید صدای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ را بشنویم. باید در رسانه‌های عمومی، فضای عمومی جامعه، دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش و خانواده برای جوانان و نوجوانان جایگاه قائل شویم، این نسل به فضای مجازی گرایش زیادی پیدا کرده است این در حالی است که فضای مجازی همان قدر که فرصت‌های فوق‌العاده‌ای دارد، مقداری تهدید هم دارد که توانمندسازی جوانان برای استفاده صحیح از فضای مجازی بهترین راه برای مقابله با تهدیدات است.  صدای جوانان و نوجوانان ابتدا در داخل خانواده شنیده شده و به رسمیت شناخته شود. جوانان و نوجوانان را نباید فقط به عنوان یک عنصر فرمان‌بر در نظر گرفت بلکه باید حق پرسشگری و چالش‌گری آنها را به رسمیت شمرد.»

این یعنی ابتدای همان اعتراضی که بار‌ها و بارها چه در همایش‌هاي قبل از انتخاباتی و چه در اعتراضات هفته گذشته باید شنیده می‌شد اما نشنیده باقی ماند.  هر جا که پای مطالبه گری در میان بوده است جوانان امروز صدایشان بلند بوده و اما صدایشان شنیده نشده است و به خواسته‌هاي آن‌ها پاسخ مناسبی داده نشده است. روزی در مجتمع تجاری کوروش دور هم جمع شدند که شمارشان را به نمایش بگذارند، روز دیگر در مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی خواستار شادی و امید به زندگی بودند و در اعتراض به امتحانات نهایی و اجتماع در مقابل اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ثابت کردند که از حقشان کوتاه نخواهند آمد. اما امروز خواسته این جوانان چیزی جز رفاه حداقلی برای زندگی، اشتغال مناسب و شادی و نشاط و امید به زندگی نیست؛ این که چرا به این خواسته‌ها توجهی نمي‌شود را باید از مسئولین پرسید.

صدایشان را بشنویم
این طور که معلوم است آمار دقیقی از دانشجویان اعتراضی و بازداشتی در دسترس نیست اما این را باید به خاطر سپرد که مطالبات نسل جدید با فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام رفع نمي‌شود. آنها می‌خواهند بگویند «ما هستیم» و به دنبال آن، نیازها و شرایط خود را به همه یادآوری کنند. البته این نوع قدرت نمایی و خودنمایی نسل جدید نشانه‌ای از عصر جدید یعنی عصر الکترونیک، موج سوم و عصر مجازی هم می‌تواند باشد. این نوجوانان زیر ۲۰ سال با دنیایی متفاوت از سایر بخش‌های سِنی جامعه، نشان داده‌اند که دارای نیازها، نگاه، جهان بینی و از همه مهم تر مطالبات خاص خود هستند. به همین دلیل کارشناسان می‌گویند باید بیش از پیش به آنها اهمیت داد و منتظر دیگر خودنمایی‌ها و قدرت نمایی‌های آنها بود و اگر بخواهیم با آنها از طریق سختگیری وارد تعامل شویم شاید اتفاقاتی جبران ناپذیری رخ بدهد. به همین دلیل است که آن‌ها بر لزوم تغییر رویکردها به این نسل تاکید مي‌کنند و معتقند که آنها را با تمام شادی‌هایشان، هیجاناتشان، تنش‌ها‌شان، تلخی‌هایشان و حتی خشونت‌هایشان جدی بگیریم و تنها به این بسنده نکنیم وکه بگویم که «اینها هنوز بچه هستند» باید صدای آن‌ها را بشنویم...