دریافت لینک صفحه با کد QR
کودکستانها از سیاستهای نادرست آموزش و پرورش و بهزیستی گلهمندند؛
تدریس کتاب کمکدرسی در کودکستان!
20 دی 1396 ساعت 11:34
سمیرا سرچمی- روزنامه بهار
کلاف نظام آموزش و پرورش گرههای کوری دارد که اگر کسی بخواهد یکی از آنها را باز کند، باید پیه اخطار، توبیخ و پلمپ را به جان بخرد. گرههایی که اغلب با تعصب آلودهاند و سلیقهای به این کلاف زده میشوند و جورش را کودکان آموزش ندیده میکشند. مربیان مهدکودکها از کلاسهای آموزشی بیمحتوایی که برای آنها برگزار میشود گلهمندند. کلاسهایی که به گفته خودشان به سخنرانی و اتلاف وقت میگذرد بدون آنکه مربی، شیوه درست آموزش دادن به کودک را یاد بگیرد.
***
تدریس کتاب کمکدرسی در کودکستان!
مربی یکی از کودکستانها میگوید: «چند سال پیش حدود سال 92-93 کلاسهای آموزشی خیلی عالی و تخصصی رو برای ما مربیان برگزار میکردند. کلاسهایی که از نظر علمی کیفیت داشتند و ما بعد از اتمام کلاس، شیوههای آموزشی متفاوتی را برای پرورش کودک یاد میگرفتیم. اما حالا کلاسها به این صورت هست که مثلا شاعری رو میارن از ابتدا تا انتهای کلاس به شعرخوانی میگذره. اونم به این صورت که فرد همه اشعار خودش و دیکلمههای دخترش رو بازخوانی میکنه! ما از همین فرد خواستیم که حداقل شیوه آموزش شعر به کودک را به ما یاد بدهد. شعر را روی تخته نوشت و گفت ابتدای بیت را پاک میکنید و بعد از دانشآموز میخواین که.. ما حرفش را قطع کردیم و گفتیم بچه پیشدبستانی سواد خواندن از روی تخته را ندارد! در واقع به جای آموزش راهکارهای عملی، وقت کلاس به بطالت میگذره و جالبتر اینکه وقتی بازرس وارد مهد کودک شد، سوال میکند که چرا فلان مطلب را به بچه آموزش ندادید. در حالی که اینها مباحثی بوده که باید سرهمین کلاسهای آموزشی به صورت آئیننامه به ما گفته میشد تا ما به کودک منتقل کنیم. حتما هم باید سر این کلاسهای بیهوده حضور داشته باشیم. این باعث شده که نه تنها پیشرفتی صورت نگیره بلکه شاهد تخلف هم در بعضی از پیشدبستانیها هستیم. چون پیشدبستانیها نباید به بچهها درس بدن اما از این قانون پیروی نمیشه و رقابت ایجاد شده کدام پیشدبستانی از کدام کتاب کمک آموزشی مثل گاج یا... استفاده کنه!»
نظام آموزشی تکلیفش با خودش روشن نیست
مربی مهدکودکی دیگر قبول دارد بخشنامه آموزشی خاصی وجود ندارد تا مشخص کند: «مثلا مشخص نیست چقدر عدد و حروف و محتوا باید گفته بشه. این باعث شده که کلاسهای آموزشی بازخوردی نداشته باشن. فقط یکسری جلسات پرسش و پاسخ خسته کننده.» او به چند سال قبل بر میگردد و از کلاسهایی میگوید که در هلال احمر، کانون توسعه و هم یاری مهدکودک ها برگزار میشد: «کلاسهایی که روش «مونتهسوری» را برای آموزش به کودک توضیح میداد. روشی که فوقالعاده عالی و جامع بود اما بعدها از بالا نامه زدن که هیچ مهدکودکی حق استفاده از این روش را در مهدکودک و پیشدبستانی ندارد و بهزیستی موظف است در صورت مشاهده استفاده از این شیوه، آن محیط آموزشی را پلمپ کند!» ولی خب ما از یکسری وسایل از قبیل مهرههای رنگی برای آموزش رنگها، میلههای اندازهگیری، ترازو، وزنهها، قوطیهای صدا و به طور کلی ابزار بیخطر برای تثبیت آموزش بهره میبریم. این ابزارها در اینکه کودک به صورت عملی و تجربی مفاهیم را یاد بگیرد خیلی موثر است. مفاهیمی مثل حجم و مکعب و...
شیوه مونته سوری چیست؟
«ماریا مونته سوری» در زمانی که دختران اجازه تحصیلات دانشگاهی نداشتند با وجود مخالفت پدر با حمایت مادرش به دانشکده پزشکی رفت. او نخستین دختری بود که در ایتالیا پزشک شد. ماریا مربی کودکان معلول بود. او با مشاهده رفتار کودکان پیبرد که کودک بیش از اینکه به نتیجه کار توجه و علاقه داشته باشد، به شیوه کار توجه دارد و از آن لذت میبرد. ویژگی دیگر کودک علاقه به انجام کارهای تکراریست تا برایش کاملا درونی شود. روش آموزشی ماریا مونته سوری مبتنی بر ایده و عمل است. اینکه مربی در آموزش کودک مداخله مستقیم نداشته باشد و اجازه بدهد که کودک خودش همه چیز را تجربه کند، استقلال را یاد بگیرد و در انتخاب فعالیت آزادی داشته باشد. او معتقد بود که تواناییهای بنیادی کودک بین سه تا شش سالگی شکل میگیرند. این تواناییها تنها از طریق مدرسه رفتن کسب نمیشوند. کودک به دنیایی قدم میگذارد که از قبل ساخته شده و البته مدام در حال تغییر است. کودک نیاز دارد که زندگی کردن در این دنیا را یاد بگیرد و خود را با آن تطبیق دهد.
بنابراین او نیاز دارد که توانایهای ضروری مانند تمرکز، استقامت، پشتکار و هم چنین توانایی تعامل با دیگران را از همان کودکی کسب کند. اینها تواناییهایی هستند که معمولا در مدارس یا محیط خانه به عنوان موضوعی برای آموزش دادن در نظر گرفته نمیشدند یا هنوز هم نمیشوند. در روش مونته سوری کودک پرسشگر تربیت میشود و همه چیز را به صورت تجربی یاد میگیرد. اینکه خودش باید راهنمای خودش باشد و یاد بگیرد که باعث بانی اتفاقات خوب یا بد زندگیاش خودش هست و تصمیماتی که میگیرد. او از این طریق احساس رضایت، استقلال و خودانگیختگی میکند. ماریا مونته سوری به خاطر ابداع این شیوه جایزه یونسکو را از آن خود کرد.
روزنامهای که برای کودکستانها خط و مشی تعریف میکند!
همه مهدکودکهای کشور دارای استانداردهای تعیین شده نیستد. اما برخی از این مراکز آموزشی جزو مراکزی هستند که با وجود صرف هزینه میلیونی برای نهادینه کردن روش مونتهسوری در مهدکودکش با اخطار مرکز بهزیستی مواجه شدهاند! اخطاری که بر اساس بخشنامهای بوده که از سوی سازمان بهزیستی کل کشور مبنی بر ممنوعیت اجرای شیوه مونته سوری در مهدکودکها دریافت شده.
با این حال مدیران برخی مهدکودکها طی چند سال فعالیتشان در حوزه آموزش به کودکان توانستهاند بین والدینی که نمیخواهند کودکشان در یادگیری درگیر حواشی مثل سیاست و... شوند، جایی باز کنند. از یکی از همین مدیران موفق میپرسم چه شد که با اجرای شیوه مونته سوری در مهدکودکها مخالفت شد؟ او از بخشنامهای حرف میزند که سال 93 سازمان بهزیستی کل کشور به مراکز زیر مجموعه خودش در استانها و شهرستانها داد مبنی بر اخطار و توبیخ مهدکودکهایی که این شیوه را آموزش دهند، آن هم دقیقا بعد از یادداشتی بود که حسین شریعتمداری در محکوم کردن این روش در کیهان نوشت. دقیقا یک ماه بعد از نوشتن این مطلب آموزش این شیوه ممنوع اعلام شد! محتوای یادداشت با همان لحن توهینآمیز و تند همیشگی شریعتمداری بود و ماریا مونته سوری را زنی بدکاره خواند که به بچهها صرفا مسائل جنسی و رقصهای مختلط را یاد میدهد! این در حالیست که صاحبنظران امروزی یکی از نقصهای شیوه مونته سوری را یاد ندادن مسایل جنسی به کودکان میدانند. باید پذیرفت که شیوه آموزشی به بچهها در کشورهای توسعه یافته ایدئولوژیزده نیست. ولی وقتی به دست ما میرسد طبیعتا ما میتوانیم با فرهنگ خودمان تطبیقش بدهیم. این مدیر موفق ميگوید: «بالاخره تضادهایی هست که بچه رو گیج خواهد کرد. مثلا بخش کیهانشناسیِ شیوه مونته سوری با مفاهیم اسلامی ما در رابطه با چگونگی آفرینش تناقض دارد که همه مهدکودکهایی که قرار بود شیوه مونتهسوری را اجرا کنند این بخش را حذف کرده بودند. حالا اینکه یک یادداشت سلیقهای در کیهان بدون هیچ تحقیق و پژوهشی تا این حد میتواند به روی مدیرکل بهزیستی کشور برش داشته باشد، جای سوال دارد و عجیبتر این که مدیر کل بهزیستی خودش در حوزه کودکان تا دکترا درس خوانده و انتظار میرود که اصول این شیوه را بلد باشد. متاسفانه اجرای این شیوههای علمی و تخصصی بستر مناسب میخواهد که جامعه ما این بستر را ندارد.»
او در ادامه میگوید: «با اجرای شیوه مونتهسوری معجزه نمیشد که حالا در نبودش فاجعه رخ دهد. من همین که گفتن وسیلهها رو جمع کن و تابلوهایی که از جملات ماریا مونتهسوری بر دیوار هست رو پایین بیار. با وجود اینکه پنجاه شصت میلیون هزینه کرده بودم، بدون جر و بحث این کار رو انجام دادم. فاجعه اونجاست که امر آموزش در اختیار افرادیست که سالها معلم بودند و بعد از سی سال هنوز به کودکان آموزش میدهند! یعنی سه نسل متوالی از یک فکر و عقیده تغذیه میشن! یا در دست افرادی که دغدغهشان آموزش زندگی به بچه نیست.من خودم اعتقادم اینه که باید بچه رو پرسشگر بار آورد به جای اینکه اونو درگیر مسله سیاسی و حاشیه بکنیم.»
به نظر او نیاز هست که مربی و مدیر مهدکودک خودش شیوه و راه خودش را پیدا کند: «کلاسهای آموزشی متاسفانه دردی رو دوا نمیکنن. در واقع صورت مسئله یک شیوه آموزشی صحیح به صرف اینکه مبدع آن همکیش ما نیست، پاک میشه بدون اینکه از قبل جایگزین مناسبی برای اون تعریف شده باشه.»
توران میرهادی که دیگر کافر نیست!
توران میرهادی ایرانی هست و مسلمان. او بنیانگذار شورای کتاب کودک است. شیوه آموزشیاش به کودکان اصولیست. میگویند مدرسه را به دست بچهها میسپرده که اداره کنند تا مستقل شوند، آزاد و جسور بار بیایند. توران میرهادی ریشه همه جنگها را در تعلیم و تربیت نادرست کودکان در نظام آموزش و پرورش میدانست و هدف اصلیاش در آموزش این بود که انسان آزاده تربیت کند. او چند وقت پیش دار فانی را وداع گفت و شهرداری تهران فقط سعیاش این هست که خیابان یا پارکی را به نامش بزند! آیا بهرهگیری از روش آموزشی توران میرهادی هم به پایههای تربیتی نسل آینده ضربه وارد میکند؟ یا اینکه اصلا قرار نیست آموزشی برای کودکان صورت بگیرد و فقط هدف این است که حضور مربیان برای چرت زدن سر کلاس الزامی باشد؟!
کد مطلب: 141860
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir