دریافت لینک صفحه با کد QR
چرا دیگر کسی روزنامه نمیخواند؟!
24 دی 1396 ساعت 15:19
احمدصالح صفار- روزنامه بهار
محتوای این یادداشت صرفا مختص به خوانندگان محترم روزنامه «بهار» نیست، بلکه موضوعیت آن، به تحلیل وضعیت نوظهور و چشمانداز رسانههای مکتوب جامعه بصورت عام اشاره دارد. اساسا این روزها با گسترش شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی پرسرعت و نسبتا ارزان قیمت، طبیعی است که گرایش تودهها و شهروندان عادی جامعه به دلیل جدال پیوسته با چالشهای بی وقفه اقتصادی دچار یاس و روزمرگیهای بی امان شده و میل کمتری به رجوع و مطالعه روزنامهها داشته باشند. در کنار این، باید به افزایش میزان بی اعتمادیها در سطوح مختلف و بالتبع بی رغبتیهای اجتماعی به کسب اخبار و احیانا فهم علل وقایع و دریافت راهکاری برای برون رفت از مشکلات موجود بواسطه دریافت آن از طریق روزنامهها را نیز به معضل فوق اضافه نموده و به آن توجهی جدی نمود. در واقع امروز حتی بصورت مستقلانه و منصفانه و با نگاهی فاقد قضاوت ارزشی، معتبرترین رونامههای کشور با مشکل کمبود شهروندان عادی روزنامه خوان (ونه کمبود خوانندگان حرفهای و همیشگی) مواجهاند و این تنها شامل روزنامههای مدرن نمیباشد. امروز برخی از روزنامههای روزآمد، همواره و به هر نحوی جمعیت مخاطبان روزنامه خوان حرفهای خویش را تا در کنار خویس حفظ میکنند اما مشکل اصلی، به کاهش روزافزون گرایش عمومی مردم و بویژه زنان و جوانان (بطور مثال دانشجویان که لزوما میبایست جزو دسته خوانندگان حرفهای روزنامههای تخصصی باشند) ، مربوط میشود!
کسانی که امر اصلاح سیاسی و اجتماعی جامعه و دولت تنها با دانش افزایی و مهارت یابی ایشان در تحلیل دقیق و اقدام موثر و عملی ایشان، امکان وقوعی مییابد. در باب گفتههای مذکور، سوالات بسیاری را میتوان با رجوع به رویکردهای گوناگون بررسی و تحلیل نمود اما حقیقت امر را باید در جایگاهی دیگر جست و جو نمود! در واقع در شرایط کنونی که روزنامههای حرفهای به دلیل فقدان اختیار فعالیت مطلق آزادانه (و نه فقدان قابلیت علمی لازم و توان اجرایی کافی برای انتشار روزنامه) برای اثربخشی جامع بر افکار عمومی جامعه و شهروندان آن، توان کافی را در اختیار ندارند، باید بیش از جست و جو برای جذب مخاطب بیشتر، ماهیت و کارویژه روزنامههای حرفهای و مدرن خویش را تغییری بنیادین داده که این، ابتدا نیازمند حمایت سیاسی و مالی صادقانه و فعالانه نهاد حاکمیت و بخش دولت از صدای پویای رسانههای اثرگذار جامعه مدنی، حمایت ویژه جامعه مدنی و دانشگاهی از طریق ظرفیتسازی اجتماعی تدریجی و نهادینهسازی فرهنگی تعامل مشارکتی شهروندان جهت تلاش عمومی برای تغییر رویهها و سازوکارهای سنتی خواهد بود و آنگاه پذیرش نقش جدید رسانههای مکتوب توسط سه ضلع دولت، مردم و رسانهها قابل دستیابی خواهد بود. از جمله رویکردهای نوینی که (مورد بازتعریف مفهومی و بازتولید ساختاری و فرآیندی قرار گرفته است) و میتواند به عنوان کارویژه رسانهها در عصر تسلط شبکههای اجتماعی مورد استفاده گیرد، در گزارههای ذیل قابل بیان خواهد بود:
۱. روزنامه، در اصل گفتمان ساز و منبع و مرجع تولید فکر است نه صرفا ابزار انتقال پیام!
امروز روزنامهها باید از سطح اطلاع رسانی و بیان تحلیل خرد و کلان فراتر رفته و به گفتمانسازی و راهبری جریانات فکری نواندیشانه بپردازند! در این نگاه، روزنامه دیگر ابزار نیست بلکه خود سازنده و خالق و مرجع فکری است. در این جایگاه (روزنامههای فکری مرجع) ، شهروندان به جای خوانندگی روزمره به «رجوع روشنفکرانه و محوری به روزنامه» روی میآورند. در رویکرد مدرن، روزنامهای جهانی مانند وال استریت ژورنال یا نشریه بسیار معتبری همچون تایم، بی اغراق به عنوان مرجع تولید افکار نوین جهانی در حوزههای گوناگون، امروزه گفتمان ساز شدهاند و برخی از ذی نفوذان جهان، سیاستها و برنامههای خود را از لابه لای صفحات این رسانههای مکتوب انتخاب کرده، بر میگزینند و اجرا میکنند.
۲. روزنامه مدرن، همان حوزه عمومی مردم و روشنفکران است! (چه در فضای مجازی و یا در اوراق کاغذی)
گزارهای وجود داد که تاکید دارد که حقایق، در قلب مردم و دمکراسی و. . روزانه بر زبان آنها جاری میشود. . این یک حقیقت است که آغاز هر تحولی از بطن جامعه صورت میگیرد و استراتژی از بالا به پایین کمتر نتیجه میدهد. اینگونه است که نه یک سیاستمدار درستکار به تنهایی در «قدرت» کاری از پیش نمیبرد و نه انسانهای منتقد و آگاه نیز جداگانه هیچ توان و ارادهای برای ایجاد تغییر در اختیار نخواهند داشت! درست اینجاست که روزنامههای حرفهای میتوانند به مثابه پلی واحد میان شهروندان، روشنفکران و سیاستمداران عمل کرده و خواست مشترک یکدیگر را (نه در ذهن بلکه در واقعیت مکتوب که اکنون به فضای مجازی انتقال یافته) تحقق بخشند. این همان چیزی است که جامعه شناس شهیر «یورگن هابرماس» نیز بر آن تاکید دارد. بنابراین « روزنامه مدرن » میبایست در جایگاهی بایستد که هم «تولید فکر» کند و هم با ساخت حوزه عمومی (بصورت مکتوب و مجازی) ، همه شهروندان و. . را در صفحات کاغذی و مجازی روزنامه گرد هم آورده و به هم اندیشی انتقادی، چاره اندیشی راهبردی و نهایتا عملگرایی نوآورانه و نتیجه بخش تشویق کند!
۳. روزنامه مدرن، مرجع تخصصی و میراث پایدار و مستند تکامل و تحول افکار، اخبار و اعمال یک ملت در طول تاریخ است. روزنامههای مدرن غیر از خبررسانی و تحلیل مسائل گوناگون، کارکردهای دیگری هم به خوبی دارند که لازم است بر آن بیشتر تاکید شود. . لذا بصورت کوتاه میتوان به دو گزاره ذیل صرفا جهت نمونه اشاره نمود:
الف) مستندسازی سیستماتیک تاریخ اخبار دولت و مردم و نگاهداشت آن به عنوان «میراث جاودانه تکامل همه جانبه» کشور
ب) تخصصی گرایی در حوزههای گسترده موجود و نمایش نوآوریها، چالشها و. . برای هر دسته از مخاطبان به صورت روزانه و روزآمد
۴. روزنامهها، «حوزه عمومی مجازی». تجربه اروپایی
ایالات متحده و شمال اروپا را میتوان به عنوان مرکزیت علمی و زیرساخت اصلی تکنولوژیهای مدرن شبکههای اجتماعی امروز جهان در نظر گرفت. اما روزنامههای مدرن مکتوب در کشورهای توسعه یافته (با شاخص انسانی بسیار بالا) ، نه تنها مخاطبان شان کم تعداد نشدهاند بلکه گزارش شده که بعد از غلبه و گسترش شبکههای اجتماعی، حتی اگر بر تعداد مخاطبان شان افزوده نشده باشد (که البته شده) ، حداقل کمتر از وضع قبلی آن نگردیده است! حال چرا اینگونه است؟ علت آنجاست که روزنامهها در این کشورها، سالها از شبکههای اجتماعی (از منظر جامعیت، اعتبار و روزآمدی) جلوتراند. در واقع آنها منبع تغذیه شبکههای مجازی هستند و در یک کلام، آنها بواقع حوزه عمومی مردم اسکاندیناوی هستند. حتی اکنون در هلند، سوییس و دانمارک نیز فقط شکل دریافت روزنامهها توسط شهروندان تغییر یافته و آنها روزانه فعالیت مستمر و اثربخش خود را در حوزه عمومی با به اشتراک گذاری همان روزنامهها و نشریات معتبر مکتوب در شبکههای مجازی زنده نگاه میدارند.
۵. روزنامه و راهکارهایی برای رقابت با شبکه اجتماعی!
همانگونه که در بالا به تجربه جوامع توسعه یافته اشاره کردیم، باید رقابتی متوازن، منطقی و متناسب برای استفاده منصفانه و بهره ورانه از روزنامههای مدرن در دنیای آشفته امروز و شبکههای اجتماعی بطور همزمان ایجاد نمایم. موارد زیر میتواند بیشتر از قبل مورد تمرکز روزنامه نگاری حرفهای قرار گیرد:
اتخاذ سیاستهای راهبردی همچون:
* ارائهی همزمان راهکار دهی در کنار انتقادگرایی
* سیاست گرایی در کنار علم محوری
* استانداردسازی فنی (شکلی) و بومیسازی کیفی و روزانه محتوایی
* چهرهسازی به جای الگوبرداری تکراری (برای مشارکت بخشی به مشارکت منتقدان خاموش و جلب توجهات مردم به چهرهها و سخنان جدی ایشان و نهایتا دعوت آنها به حضور در حوزه عمومی مجازی)
6. روزنامههای مدرن، شبکههای اجتماعی و یک پیشنهاد
اینها گزیدهای از راهبردها، الگوها، شاخصها و رویکردهای استاندارد جهانی است که امروزه روزنامهها را در زمانه حاکمیت شبکههای مجازی، از اطلاع رسانی صرف به تولید فکر، جریانسازی، «ساخت حوزه عمومی مجازی »و مهمتر از همه، انتقال منابع فکری و گفتمانی روزنامه به فضای مجازی (عمومی) جدید هدایت میکند. روزنامههای مجازی مدرن به مثابه «حوزههای عمومی جدید»، در آن مردم، شهروندان، روشنفکران و سیاستمداران در تعامل مشترک با یکدیگر، تمرین گفتگو، دمکراسی، همفکری و همگرایی تشویق مینمایند. نقش شبکههای اجتماعی نیز (به عنوان ابزار جدید ارائه پیام روزنامه ها) سرعت بخشی به روند انتقال گسترده و متنوع اطلاعات در حوزه عمومی مجازی، جذابیتسازی بصری، تنوع بخشی به انواع مدلهای ارائه محتوا و سهولت دسترسی و کیفیت بالای محتوای مورد اشتراک میباشد.
در چنین بستری که در آن بواسطه همکاری شبکههای اجتماعی (ابزار) و روزنامه ها (منبع) ، و با مشارکت همه آحاد جامعه در فضای مجازی، حوزه عمومی خلاق و فعال شکل میگیرد، میتوان انتظار داشت که جمعیت خوانندگان عادی در میان مدت برابر با جمعیت خوانندگان حرفهای شود. امروزه میتوان چشمانداز بالا را در قضاوتی منصفانه و غیر ارزشی در سیاستگذاریهای راهبردی و سیر تکامل، شکلی و محتوایی عملکرد روزنامه هایی مانند بهار، آرمان، اعتماد و. . از ابتدا تا اکنون (مطابق با استانداردهای جهانی و مقایسه تطبیقی آن با شاخصهای نوین روزنامه نگاری حرفهای) مشاهده نمود. در آخر نیز باید عنوان نمود که منظور از تیتر این یادداشت، پیشنهاد نویسنده به همراهی هرچه بیشتر اقشار محترم جامعه با خوانندگان حرفهای روزنامههای مدرن و حرفهای، حتی در فضای شبکههای مجازی (سایت روزنامههای مدرن) به عنوان «حوزههای عمومی جدید» در فضای شبکههای مجازی میباشد.
کد مطلب: 142021
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir