میگل هشترودی- روزنامه بهار
این روزها شرایط اقتصادی جامعه، تورم و بیکاری، جوانان را به سمت و سویی برده است که عطای شغلهاي دولتی را به لقای آن بخشیده اند. به نحوی که این روزها اشتغالهاي پول ساز کاذب بیش از هر شغل تثبیت شده ای در جامعه رواج دارد. در این بین با توجه به نگاه مردسالارانه کشور زنان معمولا با وجود تحصیلات برای شغلهاي مدیریتی جایگاهی ندارند و همین موضوع سبب ميشود که آنها در شغلهاي کاذب پررنگتر دیده شوند. از انواع اشتغال کاذب ميتوان به دستفروشی مخصوصا دستفروشی در مترو که این روزها با درآمد بالایی هم همراه است یا گیسفروشی که به نوعی شغل جدید دختران محسوب ميشود یا شرکتهاي نتورک مارکتینگ که انواع مختلفی دارد و معمولا جوانان را با امید واهی برای فردایی بهتر به کار وا ميدارند و به نوعی دستفروشی و بازار یابی محسوب ميشود اشاره کرد. شغلهايي که این روزها با این که اسم و رسمی ندارند اما بازارشان داغ است و کسانی که تن به این گونه کارها ميدهند که البته این روزها شمارشان هم کم نیست، این طور که معلوم است کسب کارشان سکه است.
دختران شیک پوش مشغول دست فروشی
در خیابانهای پر رفتوآمد، نزدیک به مراکز خرید مهم، واگنهای مترو تهران، اتوبوسهای سامانه تندرو و در کنار بیشتر اماکن تاریخی و مذهبی افرادی هستند که برای امرار معاش دست فروشی میکنند. اما این موضوع در زیر زمین تفاوتهاي بسیاری دارد. اگر گذرتان به مترو افتاده باشد با جوانان زیادی روبه رو خواهید شد که مشغول دست فروشی هستند. آنها در ایستگاههاي خاص پیاده ميشوند و خط عوض ميکنند و اقبال خود را برای فروش اجناسشان در خطی دیگر امتحان ميکنند. اما در این بین در واگن زنانه ماجرا رنگ و بوی دیگری دارد. دختران شیک پوش با ساکهاي بزرگ انواع و اقسام وسایل مورد نیاز هر شخص را برای فروش دارند. آنها یک دیگر را همکار صدا میزنند و بین خودشان هم این طور که معلوم است بده بستانهايي در کار است. از کمک به یکدیگر مضایقه نميکنند و برای فروش اجناسشان به نوبت قیمتها را توضیح ميدهند و از جنسهای خود تعریف ميکنند. به نوعی ميتوان گفت دستفروشی در متروها این روزها بیش از هر زمان رنگ و بوی زنانه به خود گرفته است چون بیشتر دست فروشان مترو را زنان تشکیل ميدهند. بعضی از آنها که هنوز امید به آینده ای بهتر دارند صورت خود را با ماسک پوشاندهاند اما بعضی از آنها که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند راحت و آرام به کسب و کار خود مشغولند. ماموران مترونیز انگار این موضوع را فهمیدهاند و یا اینکه با این موضوع کنار آمدهاند زیرا کاری به کار این دستفروشان ندارند و آنها به راحتی ميتوانند از صبح تا شب تمام خطهاي مترو را دور بزنند و برای خود کاسبی کنند.
رویای پولدار شدن با شرکتهاي هرمی
بزرگ ترین رویای جوانان امروز پولدار شدن است. برای همه ما اتفاق افتاده است که یکی از دوستان و یا آشنایان قدیمی تماس بگیرد و پیشنهاد یک شغل پاره وقت بدهد و وقتی جزئیات این شغل ایده آل پاره وقت را از او سوال کنید بگوید باید ببینمت تا برایت توضیح دهم. با حضور بر سر قرار به اولین چیزی که بر ميخورید حضور سوم شخصی است که قرار است کار را برایتان توضیح دهد و با کمی توضیح شما متوجه ميشوید که در دام یک شرکت هرمی افتادهاید از آن پس چه جواب شما مثبت باشد چه منفی شما تحت پیگیریهاي آن دوست یا آشنای قدیمی قرار ميگیرید تا زمانی که کار را شروع کنید. در ماههاي اولیه کار تنها چیزی که یک فرد را در این کار نگه ميدارد امید و ایمانی است که شخص با گفتههاي سر پرستان خود نسبت به کار پیدا ميکند. شخصی که وارد این کار ميشود شاید هیچ وقت درآمد لازم و کافی را از این کار جذب نکند. اما وجود افرادی را که از همین کار به در آمدهاي میلیونی رسیدهاند را هم نميتوان انکار کرد. هر چه هست با بخت و اقبال افراد گره خورده است. اما کار در این شرکتها مثل بازاریابی یا حتی دستفروشی سازمان یافته است و همین موضوع نیز عرصه را برای حضور زنان تنگتر ميکند اما زنان از پا نمينشینند. کم نیستند دخترانی که پا به این عرصه گذاشتهاند و بخت و اقبال با آنها یار بوده و به در آمدهای میلیونی هم رسیدهاند و وضعیت خود و خانواده را به کلی تغییر داده اند. به دلیل همین دختران انگشت شمار، جمعیت زیادی از زنان و دختران پا به این عرصه ميگذارند تا بخت خود را امتحان کنند و زندگی خود و خانواده را تغییر دهند.
دختران گیس فروش
گیس فروشی شیوه جدید پول در آوردن برای دختران است. موهایی که به گفته کاسبان این کار از 100 هزار تومان تا 5میلیون تومان فروخته ميشود و برای اکستنشن مو در آرایشگاهها مورد استفاده قرار ميگیرد.
مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در این باره ميگوید: «برخی از زنان و دختران برای کسب درآمد موهای خود را از ۱۰۰هزار تا ۵ میلیون تومان ميفروشند. در بعضی از فیلمها مثل بینوایان دختری وجود داشت که موی خود را برای درآمد فروخت که بسیار تاثربرانگیز بود و امروز با زنان و دخترانی روبهرو هستیم که موهای خود را برای زیباتر شدن بانوان دیگر ميفروشند این گروهها به گیسفروشها مشهور هستند. این دختران به مغازههايي که در خیابان منوچهری تهران و داخل پاساژهای مختلف وجود دارند، مراجعه ميکنند و کارشناس همان جا بر روی موهایشان قیمت ميگذارد معمولا بلندی مو، رنگ نشدن آن، موخوره نداشتن و پرپشت بودن، معیارهای اصلی برای تعیین قیمت است که از ۱۰۰ هزار تومان تا ۵ میلیون تومان در تغییر است. یکی از خریدارها ميگفت بعضی از زنان موهای خود را برای خرید لباس و کیف و کفش ميفروشند و برخی دیگر برای نیازهای ضروریتر مثل دوا و درمان خود یا خانواده و امسال آنها این کار را انجام ميدهند.»
او با اشاره به اینکه مسئله قیمت گذاری نیز یکی از مشکلات این زمینه است افزود:« فرد فروشنده مجبور ميشود به چند مغازه مراجعه کند حالا موضوع دیدن مو توسط محرم یا نامحرم بحثی جداگانه دارد. یک فروشنده دیگر نیز ميگفت خریداران موهایی که در ویترین مغازهها آویخته شدهاند، خانمهايي هستند که برای اکستنشن و بلند نشان دادن موهای خود این موها را ميخرند و سن خریداران بین ۲۵ تا ۶۰ سال است و اکثرا از افراد ثروتمند و پولدار هستند. از نگاه رفتارشناسی وابستگی بانوان به موهای خود یک اصل روانی است که از قدیم الایام مرسوم بوده و چه بسا زن جوانی که مجبور به فروش گیسوان خود ميشود دچار افسردگی و ناهنجاریهای روحی بعدی شود. از نگاه آسیب شناسی اجتماعی فروش اعضای بدن اعم از کلیه و یا مو به خاطر نیاز مالی بوده هرچند برای کیف و کفش باشد. این حرکت کاری شرافتمندانه است که بانوان پاکدامن برای کشیده نشدن به مسیرهای نادرست انجام ميدهند اما باید بدانیم فقط یک بار در دوران زندگی چنین اتفاقی ميافتدکه بلندی گیسوان موجب کسب درآمد ميشود بنابراین توجه به خانوادههاي کم درآمد و فقیر که دارای دختران بزرگ هستند باید در دستور کار سازمانهاي حمایتی نه در حرف و شعار بلکه در عمل قرار گیرد.»
فرقی نميکند موبا شد یا قرنیه چشم یا کلیه! وقتی مجبور باشی برای ادامه حیات از وجودت مایه بگذاری یعنی چیزی برای از دست دادن نداری... از یاد نبریم به اندازه تمام موهای طبیعی که در مغازههاي بارنگ و لعابهاي مختلف به چشم ميخورد دخترانی هستند که جزوی از وجودشان را برای ادامه زندگی فروختهاند.