هویتملی و جهانیشدن؛گفتگوی مدنها
10 بهمن 1396 ساعت 14:54
محمود منصور
نظام اجتماعی به افراد یک جامعه هویت میبخشد و هویت ملی تنها یکی از ابعاد چهارگانه هویت فرهنگی است، سه نوع دیگر آن عبارتند از: هویت نژادی، هویت دینی و هویت طبقه ای. این تقسیمبندی در کشور ایران میتواند شامل هویت دینی، هویت ملی و هویت قومی باشد. هویت در رابطه با فرهنگ است؛ انسان از طریق کنش متقابل با دیگران است که هویتش را ایجاد میکند، و در جریان زندگی پیوسته آن را تغییر میدهد. هویت امر پایداری نیست، بلکه یک پدیده پویا، سیال و همواره درحال ایجاد شدن و عوض شدن است.
هویت در واقع همان چیزی است که فرد به آن آگاهی دارد؛ به عبارت دیگر هویت شخصی چیزی نیست که در نتیجه تداوم کنشهای اجتماعی فرد به وی تفویض شده باشد، بلکه چیزی است که فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند و در فعالیتهای بازتابی خویش مورد حفاظت و پشتیبانی قرار دهد. نظام آموزش عمومی سبب تجانس فرهنگی میشود که قواعد مشترکی را برای تعاملات اجتماعی فراهم میآورد، و عمل به این قواعد مشترک موجب تعهد ملی و تقویت هویت ملی میگردد. شاید بارزترین فرق بین هویت فردی و هویت جمعی در این باشد که هویت فردی بر تفاوت و هویت جمعی بر شباهت تأکید دارد، با این حال هریک از آنها بر یک موضوع تأکید میکنند. هویت اجتماعی دستاوردی عملی، یعنی یک فرآیند است که میتوان آن را با به کار گرفتن کنش متقابل درونی و بیرونی فهم کرد. گروه خویشاوندی منبعی آشکار برای هویت کنشگر اجتماعی است که از استحکام بالایی برخوردار است.
زمان و مکان نیز به عنوان منابع ساخته شدن هویت در صحنه اجتماع دارای اهمیت کانونی هستند چراکه شناسایی یک چیز به معنای آن است که آن را در زمان و مکان قرار دهیم. هویتهای اجتماعی توسط اشخاص کسب و مطالبه میشوند و در چارچوب مناسبتهای قدرت به آنها تخصیص داده میشوند. هویتهای اجتماعی مردم در ابتدا از طریق مقایسه اجتماعی شکل میگیرد که گروه خودی را از گروههای غیرخودی متمایز میسازد. بنابراین میتوان گفت غلبه گروهی، حتی در صورت نبود تضاد منافع واقعی، رخ میدهد. هویت اجتماعی متشکل از سه عنصر شناختی، ارزشی و احساسی است.
جهانی شدن یک فرآیند است، به این معنا که دربر گیرنده یک روایت ثابت و تغییر ناپذیر نیست بلکه در درون آن روایتها و پروژههای متفاوتی درحال شکل گیری است. عنصر مشترک همه تعاریف درباره جهانی شدن؛ درهم تنیدگی، نزدیکی و به هم پیوستگی اجزای جامعه جهانی است. این درهم تنیدگی و فشردگی به معنای افزایش سریع در خودآگاهی کل جهان نیز میباشد. بنابراین دولت ها، فرهنگها و. . . میتوانند در ارائه تعریفی جدید از روابط بین واحدهای جهانی نقش مهمی ایفا کرده، به علاوه قادرند در پذیرفتن و مقبولیت یکی از روایتهای معارض با روایت کلان، تأثیر قابل توجهی داشته باشند.
توسعه دارای وجوه چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. توسعه در دنیای امروز دلالت بر رشد اقتصادی توأم با تغییر اجتماعی دارد و این دو اصطلاح مکمل یکدیگرند. توسعه اجتماعی یکی از ابعاد اصلی فرآیند توسعه و بیانگر کیفیت نظام اجتماعی در راستای دست یابی به عدالت اجتماعی، ایجاد یکپارچگی و انسجام اجتماعی و ارتقاء کیفیت زندگی انسانها است.
توسعه اجتماعی به دنبال ایجاد تغییرات در سطح محیط زندگی با مشارکت همه افراد جامعه است، به گونهای که هر شهروند را عضوی فعال در فرآیند اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و تصمیم گیری میداند. چراکه از این منظر هر فرد هدف اولیه هر جامعه است. هدفهای توسعه اجتماعی؛ آزادی، امنیت، برابری، عدالت، صلح، انسجام، وحدت و تکامل معنوی است. ارتباط میان فرهنگ ها، پیش شرط گفتگو و تعامل میان تمدنها است. تجربه مشترک میان فرهنگها که طیف وسیعی از ابعاد فکری، اعتقادی و ارزشی را دربر میگیرد، سنگ بنای گفتگوی متوازن و همکاری متقابل فرهنگها است.
در مسیر جهانی شدن گفتگوی تمدنها ظرفیتی حیاتی و یگانه برای تأثیر و کنش متقابل پیرامون ارزشهای اساسی بشر چون آزادی و حقوق بشر است. حقوق بشر بیشتر در فضای عینی عقلانیت غربی شکل گرفت، اما با بهره مندی از درهم کنش و پیوستگی جهانی میتوان این افق را تا آن جا گشود که ابعادی از ذهنیت انسانی را دربر گیرد. تا قرائت باطنیتر از آزادی انسان مورد توجه قرار گیرد؛ همین آزادی است که الگوهای ارزشها و فضایل را شکل میدهد و به سهم خود با فرهنگهای گوناگون و درنهایت با تمدنهای چندگانه تلفیق میشود.
کد مطلب: 142654