هزینههای دولت و نگاه مردم
17 بهمن 1396 ساعت 12:56
رضا صادقیان
بزرگ بودن و بزرگتر شدن ساختار دولت در ایران طی دهههای گذشته، باعث شده از چابکی و پاسخگویی این نهاد مهم و تاثیرگذار در حوزه سیاستگذاری و اجرای سیاستها به تدریج کاسته شود. نهادی که وظایف مهمی بر دوش دارد و گاه با تصویب لوایحی توسط مدیران دولتی، میزان دخل و تصرف در تصمیمهای کلان را بیش از گذشته میکند ولی به دلیل بزرگی دولت نتایج مشخص حاصل نمیشود.در میان سخنان مسئولان اجرایی و اعضای ارشد دولتها بارها با سخنانی با محتوای پیشبرد امور جاری، تغییر سیاستها و انتخاب مسیرهای کمهزینهتر روبرو بوده و هستیم، هر دولتمردی حداقل ده بار درباره تغییر رویهها و بهبود شرایط گذشته سخنها گفته است.
به عنوان مثال شب گذشته سخنان وزیر آموزش و پرورش درباره لغو تمام امتحانهای دوره نخست آموزشی و ممنوعیت کتابهای کمک درسی سخنی به جد امیدوار کننده و به جایی گفت، سخنی که فعالان حوزه آموزش بارها و بارها درباره آن سخن گفته و برنامهای مدون را تهیه کرده بودند، ولی هنگامی که همین سیاستگذاری به بدنه آموزش و پرورش میرسد و در مرحله اجرا قرار داده میشود، عملا به ورطه نابودی و نشدن و نتوانستن و ناتوانی محض سقوط میکند! به عبارتی روشن، در جایی که میبایست این سیاستها به عملکرد متفاوت برسد، به هر دلیل هیچ خروجی مشخص و قابل لمسی برای شهروندان به همراه نداشته و ندارد.
برای شهروندان و مردم عادی کوچه و خیابان کاهش هزینههای دولت، مقابله با فساد مالی و اداری و سخنان زیبای مسئولان زمانی برای مردم باور کردنی و قابل استناد است که تک تک این گفتهها و نشان دادن مسیرهای جدید را در زندگی روزمره خویش لمس کنند، در واقع این تغییرات ملموس باشد. اینکه تورم طی سالهای گذشته کاهش یافته، دولت در پی مبارزه با کارمندان و مسئولان خطاکار در سیستمهای اداری بوده و یا ناظر رونق کسب و کارهای جدید و تولید محور بودهایم، هنگامی برای مردم قابل لمس میشود که بهصورت مستقیم چنین رونقی را در زندگی خویش شاهد باشند، در غیر اینصورت سخن بسیار گفتهایم و باغ سبزترسیم کردهایم ولی مقصدی جزء بیابانی برهوت نداشتهایم.
میتوان از ارزانتر شدن دلار، آرام ماندن بازار طلا، رونق گرفتن بازار فولاد و آهن گفت و هزاران مسئله دیگر را به نشانه رونق فضای تجارت بیان کرد، ولی هنگامهای که هیچ کدام از طرح چنین مسائلی برای شهروندان کشور قابل درک نباشد، به معنای مشخص؛ یعنی چنین سیاست و عملکردی مناسب نبوده است. نگاه شهروندان به هزینههای دولت- مثال مشخص در این حوزه پرداخت حقوق به کارکنان دولت و ارایه خدمات رفاهی به کسانی است که قرار است مجری سیاستهای دولت باشند- زمانی متناسب و متوازن خواهد شد که امکانترسیم ارتباط میان عملکرد دولت و مطالبات شهروندان برقرار شود. هنگامی که آن هزینهها با خروجی غیر مناسب همراه باشد و مردم از ساختار دولت چیزی به غیر از سرگشتگی و سردرگمی در هنگام مراجعه به نهادهای وابسته به دولت به دست نیاورند، نمیتوان توقع داشت سخنان شیرین مسئولان امر را گوش کنند و منتظر روزهای کم حاشیهتر باشند.
کد مطلب: 142873