مهدی دادویی نژاد
40 سال از انقلاب مردم ایران با هدف دستیابی به استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی گذشته و ماحصل این انقلاب شامل خدمات و لطماتی بوده که خروجی اش وضع امروز جامعه ایران است، نقدهای بسیاری بر چهل سال گذشته و حرکات و افعال انقلابیون وارد است که در بسیاری از مواضع وتریبونها این روزها در جریان است. این نوشته به دنبال کالبد شکافی از اشکالات انقلاب و کاشهای مدفون شده در دل بسیاری از انقلابیون نیست بلکه تمام هم خود را بر شناساندن چند نوع از مسئولینی میگذارد که اگر انقلاب نمیشد فرصت ظهور و بروز نمییافتندو در نوع خود بلاشک بینظیرترینان تاریخاند، مسئولینی که در اوج مسئول بودن منتقد و غیرمسئول هم هستند.
بعد از انقلاب و با شیب تندتری در چند سال اخیر یکی از مهمترین گروه از مسئولانی که همیشه در حال انتقاد از مسئولان دیگر هستند«ائمه جمعه» میباشند، گاهی این عزیزان طوری به مسئولین میتازند که اپوزیسیونهای پر از نفرت نسبت به انقلاب هم یارای مقابله از دست میدهند گاهی نیز چنان مسئولین را مینوازند و معرفی شده از سمت فلان معصوم جلوه میدهند که مخاطب دچار دوگانگی میشود، بیشتر ائمه جماعات از کلید واژه هایی مانند «مسئولین بدانند، مسئولین باید، مسئولین چرا، مردم باید، مردم بدانند، مردم چرا و...» در سخنان پر مغز خود استفاده میکنند، دامنه بایدها بین مسئولان و مردم بسته به نزدیکی مسئولین با دیدگاه آنها متفاوت است.
به طور مثال در دوران احمدینژاد بیشتر مردم باید فلان کار را میکردند و حال در دوره روحانی بیشتر مسئولان باید کار بکنند و مردم حتی با هماهنگی میتوانند شعار مرگ بر رئیسجمهور هم سر بدهند، گویی ائمه جماعات هیچ مسئولیتی نداشته و ندارند اما در عین بیمسئولیتی میتوانند بر همگان از مسئولین تا مردم دستور دهند و بخواهندوتوپ و تشر بزنند، در بسیاری از موارد هم خطبههای نماز جمعه در تمام کشور از یک دستور العمل استفاده میکنند چیزی که البته رئیس اسبق شورای سیاست گذاری ائمه جماعات منکر آن از بیخ و بن شد، اما این حجم از هماهنگی در تمام نقاط کشوری که بر اثر یک برف دچار انواع قطعیها میشود بعید است، بعید است که تمام ائمه محترم جمعه کشور اصلا و ابدا خود را مسئول ندانند بر آنچه در این سالیان بر این کشور رفته است و همیشه هم متوقع و منتقد نسبت به دستگاه اجرایی باشند و در عین حال شاکر نظامی که مستقر است.
نمیشود روزی مردم را به اشکنه خوری و خوردن وعده کمتر دعوت کرد و زمانی بعدتر مردم را به کباب خوردن روزانه مستحق دانست، نمیشود منتصب محض حاکمیت بود و مدعی دفاع از حقوق مردم در مقابل کارگزاران همان نظامی شد که شاکر آن هستند. مهمترین و خاصترین گروه از مسئولانی که بعد از انقلاب به وجود آمدهاند گروه ائمه جماعات بودند، همانانی که قرار بر این بود تا بتوانند از ظرفیت نماز پر تلالوی جمعه برای تلطیف قلوب و بسط مسائل دینی و وحدت جامعه استفاده کنند اما برخی از آنان در عمل نه تنها خود را مسئول نمیدانند بلکه در مواردی بازیچه دست فلان گروه سیاسی شدهاندوکشور را به چند قطبی تبدیل کردهاند و باعث بدبینی جوانان نسبت به آرمانهای انقلاب شده اند، به راستی از طالقانی و هاشمی و مشکینی رسیدن به... را باید در زمره موفقیتهای نظام دانست یا در زمره شکستهای نظام؟
سخت است شنیدن انتقاد مسئولانی که خود مسئولند و در همه حال غیر پاسخگو، مسئولانی که برای حضور غیر دستوری مردم اندک ارزشی قائل نیستند و به آرای همین مردم میتازند چون به خواست و حرف ایشان عمل نکردهاند به طور مثال کینه آقای صدیقی از انتخاب «امام رضا ناپسند» مردم کاملا عیان است، قرار در سال 57 پر رنگ بودن این جنس مسئولان نبود، اگر قرار بر ادامه حیات مسئول غیر مسئول و در عین حال منتقد به دیگران بود نمونههای آزمون پس دادهتر را در حکومت پهلوی داشتیم، قرار 57 مردم قرار پاسخگویی و خود انتقادی و بهینه عمل کردن مسئولان بود، امام جمعه امروز یک مسئولیت حاکمیتی است و با مفهوم اصیل و غیر انتصابی ائمه جماعات متفاوت است، امامان جمعه بعد از انقلاب در قامت یک مسئول باید پاسخگوی عملکرد خود باشند، مهمترین وظیفه آنها دعوت مردم به تقوای الهی و گام نهادن در مسیر وحدت جامعه بدور از هر گونه بازی و خط و ربط سیاسی است، حال باید از آنان پرسید شما در مقابل بایدهایتان چه کرده اید؟
شما در شناساندن چهره رحمانی اسلام چه تلاشی کردهاید؟ وقتی خطیبی، تلاشهای یک وزیر در جهت حفظ جوانانی که در اعتراضات اخیر دستگیر شدهاند را مورد هجمه قرار میدهد و با خشم و نفرتی بی مثال از او و دیگر مسئولان میخواهد حتما این جوانان را به تنبیهی بنوازند تا متنبه شوند، آیا این روش جذب حداکثری است یا دشمنپروری؟ خاصترین گروه مسئولان از ابتدای انقلاب تا به امروز در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب مردم ایران امروز بیش از هر زمانی باید مورد نقد و انتقاد قرار بگیرند، هشت سال از مسائل انتخابات 88 گذشته و جامعه بحرانی ایران نیازمند همدلی بیشتر است، امام جمعه محترم، حکم اعدام میدهد تا جامعه را ملتهبتر کند، امام جمعهای كه تا زندان و تازیانه را برای بخشی از جوانان این مرز و بوم نبیند گویی آرام نمینشیند. گویی عطشی پر نفرت توانسته خود را به فضای دوست داشتنی نمازهای جمعه غالب کند، آیا قرار بر این همه نفرت و مرگ اندیشی بود؟