مرجان یگانه پرست
روزنامه بهار
سینما همواره با درخشـــش یا افول ستارههاي مرد و زن روبهرو بوده است. ستارههايي که سینما را رونق دادهاند و هواداران و مخاطبان خود را برای دیدن آثار جذب کردهاند و در میان ستارههاي زنی که پا به این عرصه گذاشتند، بيشک یکی از متفاوتترینها و بيرقیب ترین هایش، هدیه تهرانی بوده است. زنی قائم به ذات، جذاب و همیشه ستاره. همان ستاره ای که در زمانی وارد سینما شد که سینمای ما در تسخیر زنان چشم رنگی و آسیبپذیر بود. او ستاره سینما شد، در حالی که چهره ای سرد و رفتاری محکم داشت. او هنوز هم ستاره است حتی با وجود اینکه غبار زمانه بر شانهها و چهرهاش نشسته است.
***
ظهور دوباره ستاره گذشته در سینما
این روزها دو فیلم متفاوت و خوب در پرده سینماها در حال اکران است که در هر دوی آنها هدیه تهرانی، سوپر استار سالهاي پیشین در آنها نقش دارد. نقشهايي که در هر دو فیلم از حدی فراتر نمیروند اما نقشهايي تاثیرگذارند و شاید در «اسرافیل» حتی بیشتر از «بدون تاریخ، بدون امضا». نقشی هدیه تهرانی در فیلم «اسرافیل» ساخته آیدا پناهنده دارد، نقشی دور از تصور قامت ستاره ای چون هدیه تهرانی. نقش زنی رنج کشیده و منزوی شده و تکیده که از تصورمان از ستاره زیبای سالهاي قبل دور به نظر ميرسد اما این ستاره در حضورش در این نقش تاثیرگذار، جا افتاده است. متانت و صلابتی که نقش ماهی «اسرافیل» نیاز دارد را هدیه تهرانی در چنته دارد و به خوبی از عهده بازی در این نقش بر ميآید. «اسرافیل» از عشق و مرگ میگوید، به ویژه از عشقهای گذشته. داستان عاشقانه ماهی و بهروز در نوجوانی به دلیل رفتارهای سنتی یک جامعه کوچک با المانهای روستایی ناتمام مانده است و حالا که ماهی عزادار مرگ پسرش از ازدواج اجباریاش است، بهروز بازگشته و زخمهای قدیمی را گشوده است. حرفوحدیثها بار دیگر ماهی و زندگیاش را احاطه میکند و زندگی در حال فروپاشی وی را بیشازپیش تهدید میکند. تا اینجای داستان به شباهتهای محتوایی «ناهید» و «اسرافیل» میتوان پی برد. تهرانی علیرغم ضعف در تقلید گویش به نقش ماهی نزدیک شده و انفعال و دلخستگی و عشق فرو خفته او را به خوبی درونی بازی ميکند. او در حضور کوتاه اما موثرش در «اسرافیل» به خوبی ظاهر شده است و گواه عبور او از ستاره دیروز به سمت بازیگری است. اگر «ناهید» را دیده اید و از دیدن آن لذت برده اید، قطعا از دیدن «اسرافیل» و حکایت عشقهاي نگفته و سرخورده هم لذت خواهید برد. علاوه بر این فیلم، هدیه تهرانی در فیلم متفاوت و موفق این روزها یعنی «بدون تاریخ، بدون امضا» هم حضوری کوتاه دارد، نقش یک پرستار و همسری همراه و با وجود آن که در قد و قامت هدیه تهرانی نیست ولی چقدر هدیه تهرانی خوب از پس آن برآمده است. این فیلم در کنار قربانیان مفلوک و بختبرگشته، قهرمانی ميسازد که درون همه ما زنده است. مردی که اهل عمل است. جلیلوند داستانش را با ترسیم همه جزئیات بدبختیهای شخصیتهایش بیجهت کش نمیدهد. بهجای نمایش گریه و آه و ناله، قهرمانی را نشان میدهد که از پدر پیرش مراقبت میکند و به سوگند پزشکیاش وفادار است، اما ورای همه اینها یک انسان است. پزشکی که نهتنها در سینما بلکه در زندگی واقعی هم کمکم داشت فراموش میشد. تهرانی این بار در نقش پرستاری ظاهر شده که برخلاف خانم مشرقی فیلم «شوکران»، زنی سربه راه تر و همراه با همسرش است. فیلم اما آن قدر صریح، آرام و اثرگذار است که ترکیب بازیگرانش در کنار هم خوب عمل ميکنند. این دو فیلم را باید روی پرده سینما دید و ظهور دوباره یک ستاره پیشین را در نقشهايي متفاوت ارزیابی کرد.
ستاره اما خارج از قواعد ستاره ها
دو دهه قبل، ظهور ستاره ای با ویژگیهاي رفتاری و چهره ای هدیه تهرانی، یک اتفاق ممتاز بود.
ستاره شدن در سینمای ایران، به مثابه راه رفتن روی لبه تیغ است و این سختی برای بازیگران زن، افزون تر. ماندن در سینما یا همیشه با در اوج بودن و ستاره بودن تضمین ميشود که مولفههاي آن در ایران، همان مولفههاي ثابت در فیلمفارسیها و اتکا به زیباییهاي چهره است مثل بسیاری از چهرههاي سینمای مان و سوی بهتر آن، تفاوت در اجرا و فرصت تجربههاي ناب داشتن مثل لیلا حاتمی و ترانه علیدوستی که همیشه شانس همکاری در بهترین پروژههاي سینمایی را داشتهاند و از پس آنها هم به خوبی برآمدهاند. بسیاری از ستارههاي زن در ابتدا تنها ستارههايي ميشوند برای تضمین فروش فیلمها اما برخی از آنها این پروسه را طی ميکنند و سعی ميکنند قبای پر زرق وبرق استار شدن را که زمانی برای آن تلاشی مضاعف کرده بودند را کنار بگذارند و به سمت بازیگر خاص شدن پیش بروند، همان طور که مهناز افشار و نیکی کریمی و برخی دیگر این مسیر را پیمودند تا دیگر فقط ستاره نباشند. گاه از این پروسه آب و آتشین وار، ققنوسی دگرباره از این ستارههاي پیشین زاده ميشود و گاه این تلاش ثمره ای ندارد و آنها نه ستاره پرفروش گذشته ميشوند و نه بازیگری با لایههاي کشف نشده. هدیه تهرانی، یکی از ستارههاي بلامنازع سینمای ایران است که در اوج روزهای ستاره بودنش هم مولفههاي کلیشهای ستارهها را نداشت و هیچ وقت هم بازیگر نقشهاي خاص نشد. بيشک اما هدیه تهرانی با حفظ تمامی ویژگیهاي شخصیتیاش (چهره یخی و صلابت زنانهاش)، بازیگری همیشه ستاره است. ستارهای که قواعد ستارهها را ندارد و نامش، تعریفی دگرباره برای عنوان ستاره است.
تولد ستارهای متمایز
بسیاری از ستارهها و بازیگران شاخص سینمای ایران، به واسطه بازی در فیلمهاي مسعود کیمیایی ظهور کردند و دیده شدند. سینمای کیمیایی برای بسیاری از بازیگران، قبله آمال است زیرا فضای فیلم هایش همه ویژگیهايي شاخص شدن و دیده شدن بازیگران را فراهم ميکند. نوشتار خاص کیمیایی وقتی با توجه ویژه او به بازی بازیگران ترکیب ميشود، شخصیتهايي را ميسازد که تا سالها در ذهن مخاطبان ميمانند و چه چیزی بهتر از ماندن در ذهن مخاطبان برای بازیگر سینما ميتواند باشد؟! هدیه تهرانی اولین تجربه ماندگارش را با بازی در یکی از آثار مسعود کیمیایی آغاز کرد و همان تجربه، پله پرشی شد برای بازیگری تازه از راه رسیده اما این بازیگر تازه از راه رسیده، یک ویژگی متمایز داشت و آن تیپ رفتاریاش بود که واقعا متمایز از دیگران زنان سینما بود و ویژگی بارزش، قائم به ذات بودنش بود. پیش از حضور او در نقش ماندگارش در فیلم «سلطان» که در زمانه خودش، حرفهاي گفتنی داشت و اولین بار وی برای بازی در فیلم «روز واقعه» انتخاب شد، اما بعدها لادن مستوفی جای او را گرفت. کیانوش عیاری هم او را برای بازی در «بودن یا نبودن» انتخاب کرد که بعدها عسل بدیعی به جای او برگزیده شد. اما سرانجام مسعود کیمیایی او را برای فیلم «سلطان» انتخاب کرد و هدیه تهرانی وارد سینمای حرفهای شد. بازیهای راحت و روان او در فیلمهای «غریبانه» و به خصوص «شوکران» تحسین منتقدان را برانگیخت. یکی از بهترین نقش آفرینیاش که منجر به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و تندیس زرین جشن خانه سینما شد و تحسین نویسندگان و منتقدان را در پی داشت، بازی بیادماندنی او در «چهارشنبه سوری» بود. مجله همشهری جوان، بعد از مهناز افشار وی را به عنوان دومین بازیگر زن پولساز دهه هشتاد خورشیدی انتخاب کرد.