برای برابری حقوق انسانها، بکوشیم
16 اسفند 1396 ساعت 12:56
نفیسه مرادی
نامگذاری روزی خاص در تقویم برای بزرگداشت فرد یا افرادی از اجتماع روزبهروز رایجتر میشود؛ اما به راستی فایده این کار چیست؟ قرار است در این روز چه اتفاق خاصی بیفتد؟ چه مطالباتی مطرح شود؟ چه حقوق ضایعشدهای از فرد یا افرادی که این روز به نام آنهاست، به آنها بازگردانده شود؟ اگر قرار است در روزی که در تقویم به نام روز جهانی زن نامگذاری شده، تنها به بازنمایی ستمهایی که در طول تاریخ بر زنان رفته و رنجها و سختیهایی که آنها به واسطه زن بودن متحمل شدهاند، در قالب شعر و داستان و عکس و جز آن بپردازیم، نه تنها کاری از پیش نبردهایم، بلکه در جهت بازتولید، تثبیت و طبیعیسازی زن در جایگاه ابژه عمل کردهایم و در واقع به گفتمان غالب زنستیز تن داده و دوتایی تقابلی مرد/ زن را در جایگاه سوژه/ ابژه پذیرفتهایم. فاصله گرفتن زنان از جایگاه ابژه تحت انقیاد و کنترل، با تشدید تقابل میان زن و مرد و با بازنمایی و یا بزرگنمایی ستمهایی که بر زنها رفته، حاصل نمیشود؛ بلکه با شکستن دوتایی تقابلی مرد/ زن، کنشگری زنان و خارج شدن از کلیشه زن منفعل مورد ظلم واقع شده، امکانپذیر است. زنان، با پررنگتر کردن مرز میان خود و مردان و با تلاش برای دیگریسازی مرد، تنها جایگاه خود را به عنوان دیگری منفعل تثبیت خواهند کرد.
آنچه به زنان کمک خواهد کرد که به حقوق خود آگاه شوند، مطالبات خود را مطرح سازند و به برابری اجتماعی دست یابند، بازنشر تصویر زنی مورد ضرب و جرح قرارگرفته نیست؛ بلکه بازخوانی روایت زنان کنشگر و جریانساز است؛ زنانی که بر وضعیت موجودشان شوریده و در جایگاهی قدرتمند در برابر قدرت گفتمان غالب قرار گرفتهاند؛ زنانی که گفتمان غالب مردسالار را به چالش کشیده و به جای آنکه خواهان جذب حس همدردی و ترحم همجنسان خود شوند، مطالبات خود را فریاد زدهاند. نگاهی به تاریخچه هشتم مارس، روز جهانی زن، نشان میدهد که چگونه زنان در طول تاریخ با آگاهی به حقوق خود و مطالبه آن، از جایگاه ابژه خارج شدهاند و قدرت حاکم تثبیتشده را به چالش کشیدهاند.
در ایران نیز اینگونه زنان در طول تاریخ کم نبودهاند؛ از جمله بیبی خانم استرآبادی که در روزنامههای دوران مشروطه در دفاع از حقوق زنان به ویژه حق آموزش و تحصیل آنها، مقالات تأثیرگذاری نوشت. او در پاسخ به کتاب «تأدیب النسوان» که به تعریف زنان در قالب کلیشهای جنسیتی میپرداخت، الگوی مشخصی را برای برخورد با زنان تعریف میکرد و جایگاه زن را تا حدّ یک ابژه منفعل تحت کنترل تنزل میداد، کتاب «معایبالرجال» را منتشر کرد و در آن جایگاه مردان را به عنوان سوژه مطلق قدرت به چالش کشید.آنچه میتواند در رسیدن زنان به مطالباتشان بسیار کارآمد باشد اما بسیاری اوقات سهوانگارانه نادیده گرفته شده، همراهی مردان است. همراهی مردانی که قائل به تقابل ذاتی مرد / زن و سوژگی مردان نیستند.
شنیدن صدای زنان و قائل بودن به حضور آنها، بدون مردان، همان قدر مشکلساز خواهد بود که در طول تاریخ، برجسته بودن نقش مردان بدون در نظر گرفتن جایگاه زنان بوده است. مطرح کردن مرد به عنوان دیگری ستمگر و خطرناک، به حاشیه راندن و حذف آن، نه تنها نمیتواند چارهساز باشد، بلکه به تشدید گفتمان غالب که بر پایه قدرتمندی مرد بنا شده، خواهد انجامید. زنان نباید به فاش کردن رفتارهای مبتنی بر اعمال قدرت مردان اکتفا کنند؛ شکستن گفتمان غالب و رهایی از آن و حرکت به سمت گفتمانی بر پایه مفاهمه و تعامل، به چیزی بیش از این نیازمند است. وقت آن رسیده که زن و مرد را فراموش کنیم، بار گذشته تاریخی زنان و مردان را زمین بگذاریم و خارج از کلیشههای جنسیتی، برای برابری حقوق انسانها، بکوشیم.
کد مطلب: 144745