گروه جامعه: سرزمین کهن ایران از تاریخ و تمدن دیرینهاي برخوردار است و همین امر نیز باعث شده تا در آئین گذشتگان، جشنهاي زیادی وجود داشته باشد. هر چند که برخی از این جشنها به فراموشی سپرده شده و دیگر نامی هم از آنها وجود ندارد اما برخی از آنها همچنان بین مردم رواج دارد. هر چند که این روزها برخی مراسم با تغییر رویه همراه است اما باید یاد بگیریم که آئین و سنت گذشتگان را همان طور که هست حفظ کنیم ودر سیانت از این ارزشهاي فرهنگی کوشا باشیم. از بین جشنهاي تاریخی که همچنان مردم از آنها استقبال ميکنند ميتوان به شب یلدا، چهارشنبهسوری و نوروز اشاره کرد که در ادامه تاریخچهاي از این جشنها آمده است.
***
نوروز
نفسهاي سال کهنه به شماره افتاده و دارد جای خودش را به سالی نو ميدهد. نوروز، این آئین کهن و باستانی ایرانی در راه است و با خودش سرسبزی و طراوت را سوغات ميآورد. ننه سرما بار و بندیلش را جمع کرده و منتظر عمو نوروز نشسته است تا با او تجدید دیدار کند و با خاطرهاي شیرین طبیعت را ترک نماید. حاجی فیروزها در خیابانها به راه افتادهاند و نوید برچیده شدن سرما و سیاهی شبهاي زمستانی را ميدهند. بازار وسایل هفت سین داغ شده و آجیل و میوه ی شب عید هم از راه رسیده است. همه چیز بوی بهار را به مشام ميرساند؛ فصل دلدادگی زمین و طبیعت...این فصل سبز آغازی دوباره برای زمین است که با جشن و سرور همراه ميشود و رنگی تازه به شهرها، روستاها و خانهها ميدهد. نوروز بهانه ی خوبی به دستمان داده تا همه چیز را بشوییم و نو کنیم. خانهها را از آلودگی و نا پاکی و دلها را از نفرت و کینه...
بر اساس آنچه در داستانهاي اساطیری ایران زمین از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری آمده، پیشینه ی نوروز به زمان جمشید، نخستین پادشاه بر روی زمین، باز ميگردد. بر اساس روایات تاریخی، وی به هر مناسبتی بر روی تخت مينشسته و با انجام کارهای نیک، جشنی را برپا ميساخته است. در یکی از آن مراسمها که به صورت اتفاقی با روز اول فروردین متقارن شده بود، تابیدن نور خورشید در تاج این پادشاه، شور و غوغایی در میان مردم برپا کرد و همه فریاد زدند: جمشید یعنی بزرگی درخشید و این نام بر وی نهاده شد. نام او از ترکیب جم به معنای بزرگی و شید مترادف با درخشیدن تشکیل شده است. جمشید این روز را به خاطر این اتفاق و تعریف و تکریم خود جوش مردم از خودش، روزی نو و مبارک پنداشت و از آن پس، در هر سال، این روز را به عنوان نوروز گرامی داشت. برخی دیگر از متنها، کیومرث را پایهگذار نوروز ميدانند و وی را به عنوان نخستن انسان روی زمین معرفی کردهاند.
در دین و مذهب نیز روایاتی از نوروز وجود دارد که برگزاری این مراسم را در سالهاي بسیار دور تائید ميکند. در اوستا، زرتشت پیامبر به عنوان کسی که تقویم خورشیدی را به مردم معرفی کرد، یاد شده است. گفته ميشود وی اولین روز سال یعنی برابری روز و شب را به عنوان اعتدالین نوروز نامگذاری کرد و جشن گرفت. البته روایات دیگر حاکی از آن هستند که جشن نوروز پیش از زرتشت هم در ایران برگزار ميشده است.
از نظر علمی و نجومی، نوروز، روزی است که آفتاب در برج حمل (نیمکره شمالی) ميتابد و خورشید روی مدار استوا قرار ميگیرد. در نتیجه این اتفاق روز و شب با هم برابر ميشوند و طول آنها در تمام نقاط جهان برابر با ۱۲ ساعت ميگردد. اینها نشانه ی روز اول فروردین است؛ روزی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار و زندگی نو در زمین آغاز ميشود.اگر به دل تاریخ و ایران باستان سفر کنیم، خواهیم دید که ایرانیان اقوام سرزندهاي بودند و از هر مناسبتی استفاده ميکردند که جشن بگیرند، در کنار هم باشند و شکر خداوند را به جای بیاورند. از میان جشنهاي متعددی که در مناسبتهاي گوناگون برگزار ميشد، ۷ جشن جزو جشنهاي واجب محسوب ميشدند و گرامی داشت آنها اجتناب ناپذیر بود؛ ۶ جشن، جشنهای گاهانبار یا سالگرد آفرینشهای شش گانه بودند با نامهاي: 1- مید یوزرم گاه یا جشن میانه بهار، 2- مید یوشم گاه یا جشن نیمه تابستان، 3- پیتی شهیم گاه یا سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله، 4-ایا سرم گاه یا سالگرد آفرینش گیاه، 5 - مید یاریم گاه یا سالگرد آفرینش چارپای مفید، 6-همسپد میدم گاه یا سالگرد آفرینش انسان. اما جشن هفتم از اعیاد واجب در ایران باستان، نوروز نام داشت. جشنی که پس از هزاران سال هنوز به قوت خود باقی است و در ایران امروز هم از اعیاد واجب به حساب ميآید. در برگزاری این جشن آداب رسوم خاصی رعایت ميشد که برخی از آنها امروز هم به جا آورده ميشوند. البته که دست خوش تغیراتی شدهاند اما هنوز اصالت خود را حفظ کرده اند.
چهار شنبه سوری
واژه چهارشنبه سوری از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده است. مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن ميکنند و از روی آن ميپرند و ميخوانند:«زردی من از تو، سرخی تو از من» و این گونه بیماریها و ناراحتیها و نگرانیهاي سال کهنه را به آتش ميسپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند. چهارشنبه سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان رواج دارد. یکی دیگر از مراسم مخصوص چهارشنبه سوری آن بوده که کوزه کهنهاي را برمی داشتند و در آن مقداری نمک و ذغال و سکه ده شاهی ميانداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر ميچرخاند و نفر آخری آن کوزه را از پشت بام، به کوچه ميافکند و ميگفت:«درد و بلای ما بـِرَه توی کوزه و بـِرَه توی کوچه» رسم دیگری که از قدیم در ایران متداول است، تهیه و خوردن آجیل چهارشنبه سوری است. این آجیل شور و شیرین، مانند آجیل مشکل گشا است؛ تهیه این آجیل را برای استجابت یک مراد نذر ميکنند. خوردن این آجیل در شب چهارشنبه سوری، به اعتقاد مردم باعث شگون و خوش یمنی است. از دیگر مراسم مربوط به چهارشنبه سوری، فالگوش ایستادن است؛ بدین معنی که کسانی که حاجتی دارند، نیت ميکنند و سر چهار راه یا در معبری فالگوش ميایستند و به حرف نخستین عابری، که از کنارشان ميگذرد توجه ميکنند و هر کلام که از دهان او درآید در استجابت مراد خود به فال بد یا خوب ميگیرند، اگر گفته عابری موافق با آرزوی صاحب حاجت باشد آن آرزو را برآورده شده ميدانند. از رسمهای دیگری كه در گذر زمان ضمیمه سنت چهارشنبه سورى شد و عمرى پاینده یافت، قاشق زنى است. این مراسم بنا به روایات متعدد در برهههاى زمانى ویژه اى متولد شد. برخى این مراسم را از ابتدا همراه و بخشى از جشن آخرین سه شنبه سال مىدانند. عده اى دیگر علاوه بر آتش بازى رسم ویژه اى براى هر شهر و منتسب به آن مىدانند. آنها معتقدند، جشن چهارشنبه سورى یك جشن ملى بوده و هر محلى براى خودش سنتى خاص دارد. سنت قاشق زنى براى اغلب تهرانىها آشنا و ملموس است. البته این رسم در برخى شهرهاى دیگر ایران وجود دارد و بعضى شهرها فاقد این گونه رسومند.
شب یلدا
شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکره شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود. یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوهها و رایجتر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف میکنند. پس از صرف تناولات، قصهگویی پیرترها برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار ميشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل ميداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهاي خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. آنان ملاحظه ميکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند ميشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر ميتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی - هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر ميشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدین سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع ميشد و در اوستا، واژه«سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده ميکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص 255، از روز اول دی ماه، با عنوان خور نیز یاد شده است و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است: یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل ميکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک ميباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.