لیلا حاتمی آنقدر حضور درخشان، مهم و مستمری در سینمای ایران داشته است که میشود او را یگانه ستاره زن این سالهای سینمای ایران دانست. البته که سینمای ایران ستارگان دیگری هم دارد اما درباره لیلا حاتمی قضیه فرق میکند.
مهمترین عاملی که باعث میشود لیلا حاتمی را مهمترین ستاره زن سینمای ایران بدانیم حضور مستمر و با کیفیت او در سینمای ایران است. لیلا حاتمی با هوشمندی تمام در این سالها توانسته انتخابهای خوبی داشته باشد. به طوری که با نگاهی اجمالی به کارنامه بازیگریاش متوجه میشویم فیلمهای غیر قابل دفاع او بسیار انگشتشمار هستند (شاید از این نظر تنها بتوان ترانه علیدوستی را با لیلا حاتمی مقایسه کرد).به خاطر همین هم هست که میتوان حاتمی را مهمترین ستاره زن سینمای ایران با فاصله فراوان دانست. لیلا حاتمی پس از یک فطرت چهار ساله از سال هشتاد و هفت بازیگری را به شکل جدیتری دنبال کرد و توانست در این نه سال چنان کارنامه پرباری از خود به جای بگذارد که حرف و حدیثی درباره بهترین بودن او باقی نماند.سال نود و شش برای لیلا حاتمی با فیلم متفاوت رگ خواب بدل به سال موفقی شد. رگ خواب نعمتالله یکی از معدود فیلمنامههای زنانه سینمای ایران بود که برای لیلا حاتمی نوشته شده بود. بعد از تماشای رگ خواب سخت است بازیگر دیگری را به جای لیلا حاتمی در فیلم تصور کنیم.مینا شخصیت عجیب و پیچیدهای دارد. یک بازنده است. اعتماد به نفس ندارد و تشنه محبت است. تمام عمرش را به خاطر تصمیمهای اشتباهی که در زندگیاش گرفته باخته و به همین خاطر هیچ چیز ندارد که بابت آن بخواهد به خودش افتخار کند.
مینا تشنه محبت است. پدرش او را طرد کرده، شوهرش مرد معتادی بوده که مینا رهایش کرده. به همین خاطر او همه عمرش را به دنبال سرپناهی گشته که از رنج تنهایی نجات یابد. به همین خاطر است که وقتی کامران را میبیند شیفته او میشود. کامران (در ظاهر) همان مردی است که هر زنی آرزوی داشتنش را دارد. روشنفکر، مهربان، هنرمند و نرم خو است. بلد است جوری محبت کند که مینا جذبش شود. به مینا احترام میگذارد. برایش صبحانه درست میکند و او را به گردش میبرد. به خاطر همین چیزهای کوچک است که مینا شیفته کامران میشود.کامران چیزی را به مینا میدهد که سالها نداشته است؛ احترام. کامران به مینا احترام میگذارد و به او توجه میکند، همین توجه و احترام هم هست که باعث میشود مینا به سادگی مجذوب کامران شود. مینا ابله نیست، تنها است. همین تنهایی باعث شده خجالتی و دست و پا چلفتی شود. گذشته تلخی دارد که مدام از آن فرار میکند.در آن سکانس درخشان کاهگل خوردن مینا همراه کامران، تمام رنجی را که مینا از گذشتهاش میبرد به خوبی مشاهده میکنیم. رنجی عظیم و غیرقابل توضیح. رنجی آمیخته به شرمندگی که مینا را بدل به چنین موجود حساس و شکنندهای کرده است. به خاطر همین عذاب وجدان و احساس گناه است که مینا نمیتواند با دیگران راحت باشد. به خاطر همین رنج است که مینا اعتماد به نفس ندارد. برای همین هم مینا به جای اینکه با دیگران حرف بزند در ذهنش با پدری حرف میزند که مینا را ترک کرده است.
رابطه مینا با پدرش در فیلم رگ خواب یک رابطه عمیق، پیچیده و چند لایه است. مینا عاشقانه پدرش را دوست دارد و در عین حال از او میترسد. خیال میکند اگر به وضعیت امروز دچار شده به این خاطر است که نتوانسته پدرش را راضی کند. هم از پدر میترسد و هم دوستش دارد. سعی میکند کامران را جایگزین تمام مردانی کند که نداشته است. اما کامران عرضه و لیاقتش را ندارد. مینا را نابود میکند. برای کامران مینا تنها یک وسیله است. عروسک کوچک و زیبایی است که کامران مدتی با آن بازی میکند و دورش میاندازد.چیزی که مینا را بدل به شخصیتی متفاوت در سینمای ایران میکند واکنش مینا به این رفتار کامران است. مینا به جای اینکه از دنیا انتقام بگیرد، از خودش انتقام میگیرد. به خاطر همان احساس گناه درونی و عدم اعتماد به نفس در این قضیه هم احساس میکند خودش مقصر است، پس شروع میکند به خودش آسیب رساندن و جسمش را تخریب کردن. خیال میکند آن چندباری که توسط کامران تحقیر شده حقش بوده به همین خاطر به خودش آسیب میزند.از دل این تخریب است که مینای متفاوتی همچون ققنوس متولد میشود. مینایی که دیگر شبیه مینای ابتدای فیلم نیست. عزت نفس دارد و میخواهد با تکیه بر همین عزت نفس دوباره زندگیاش را بسازد. این تحلیل مفصل از شخصیت مینا لازم بود تا متوجه شویم لیلا حاتمی با چه نقش عجیب و پیچیدهای مواجه بوده است. نقشی عمیق، متفاوت و چندلایه که اگر بازیگر از عهده اجرایش برنمیآمد کل فیلم سقوط میکرد.
مینا از آن نقشهایی است که جایگاه لیلا حاتمی را تا حد یک مولف بالا میبرد. در رگ خواب لیلا حاتمی تنها بازی نمیکند بلکه دارد همپای کارگردان در تالیف فیلم مشارکت میکند. بدون لیلا حاتمی و بازی درخشان و متفاوتش رگ خواب این چیزی نمیشد که الان هست.لیلا حاتمی در سال نود و شش در بمب پیمان معادی و خوک مانی حقیقی بازی کرد. حاتمی نتوانست در بمب درخشش همیشگی را داشته باشد. علت این موضوع بیشتر از اینکه به لیلا حاتمی مربوط باشد به سردرگمی شخصیت اصلی زن فیلم برمیگردد.لیلا حاتمی سال نود و شش را با یک جنجال کوچک به پایان رساند و آن جنجال اظهار نظر سیاسی لیلا حاتمی در جشنواره برلین بود که اعتراضاتی را برانگیخت. لیلا حاتمی بازیگر بیحاشیهای است. همین نداشتن حاشیه هم باعث شده که بتواند روی کارش تمرکز کند و در میان بازیگران زن سینمای ایران بهترین باشد.لیلا حاتمی بدون تردید بهترین بازیگر زن سینمای ایران است. سال نود و هفت هم برای او سال موفقی خواهد بود. دو فیلم بمب و خوک از او اکران میشود و او را در صدر اخبار مهم سینمای ایران نگه میدارد. منتظر اکران فیلم خوک میمانیم تا ببینیم لیلا حاتمی آنجا چه کرده است. شاید همین فیلم باعث شود سال آینده نام لیلا حاتمی را دوباره به عنوان یکی از چهرههای برتر سینمای ایران در سال 97 انتخاب کنیم.