یک سال قبل مردی با پلیس بومهن تماس گرفت و مدعی شد صاحب ویلایی که او سرایدارش است، به قتل رسیده است. وقتی مأموران به محل رفتند، مرد سرایدار گفت: من چندسالی است که در این ویلا سرایدار هستم و صاحب ویلا هم مرد بسیار خوبی است. او به همراه دوستش به ویلا آمده بود. چند ساعت بعد دوستش کیان بدون اینکه حرفی بزند با مقدار زیادی وسایل از ویلا خارج شد. او خیلی مضطرب بود. من از اینکه او را آشفته دیدم تعجب کردم و وقتی به داخل ویلا رفتم، متوجه شدم صاحب ویلا کشته شده است.با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات گستردهای از سوی مأموران آغاز شد و پلیس فهمید کیان پیش از این نیز سابقه قتل داشته، اما با رضایت اولیایدم از قصاص نجات پیدا کرده است.
درحالیکه مأموران به ردیابیهای خود ادامه میدادند، تلفن مرد سرایدار به صدا درآمد و پلیس که خط تلفن را دنبال میکرد، متوجه شد کیان با او تماس گرفته تا حال دوستش را بپرسد و در نهایت با ردزنیای که مأموران انجام دادند، موفق شدند کیان را در کیوسک تلفنی اطراف بومهن شناسایی و بازداشت کنند.او بلافاصله بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: دوستم را کشتم چون میخواست من را مورد تعرض قرار دهد و برای اینکه خودم را نجات دهم دست به این کار زدم. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه او خوانده شد و سپس پدر و مادر مقتول به عنوان دو نفر از اولیایدم درخواست صدور حکم قصاص کردند. پدر مقتول گفت: کیان با پسرم اختلاف داشت.
او وسایل ماشین میفروخت و میخواست آنها را در مغازه پسرم بفروشد. ضمن اینکه چند مشتری برای پسرم آورده بود، اما دستمزد پسرم را تسویه نکرده بود. سر این موضوعات با هم درگیری داشتند. او روز حادثه همراه همسرش به ویلای پسرم رفت و درحالیکه پسرم خواب بود او را کشت و از خانهاش سرقت کرد. کیان تلفن، کیف مدارک و چیزهای دیگر از خانه پسرم سرقت کرده بود. چون پسرم را در خواب کشت از کار قاتل نمیگذرم و درخواست قصاص دارم. سپس وکیل دو فرزند مقتول نیز به نیابت از موکلانش درخواست قصاص کرد. وقتی نوبت به کیان رسید، او اعتراف کرد که سابقه قتل دارد اما درباره آن توضیحی نداد. او گفت: به خاطر قتل قبلی که مرتکب شده بودم ١٢ سال در زندان ماندم و بعد اولیایدم قبول کردند نیمی از دیه را من و نیم دیگر را شریک جرمی که داشتم، بپردازد و من از زندان بیرون آمدم.
وی ادامه داد: با مقتول دوم از سالها قبل دوست بودیم و بعد از آزادی از زندان خیلی با هم رفتوآمد داشتیم. روز حادثه هم به ویلای او در بومهن رفتیم و در آنجا با هم مشروب خوردیم و من مواد کشیدم مقتول از خود بیخود شد و سمت من آمد. من هم برای اینکه از کارش جلوگیری کنم با چاقو ضربهای به او زدم و بعد وسایلی را که آن اطراف بود برداشتم و فرار کردم.متهم ادامه داد: هرچه را در اداره آگاهی و در مرحله بازپرسی گفتهام قبول دارم و چیز جدیدی برای گفتن ندارم. متهم در پاسخ به این سؤال که پزشکی قانونی اعلام کرده ضربهای که به مقتول وارد شده عمیق بوده و به نظر میرسد مقتول غافلگیر شده است، گفت: من او را غافلگیر نکردم. به سمتم حمله کرد و من هم برای اینکه از خودم دفاع کنم مجبور شدم ضربه وارد کنم. وی همچنین در پاسخ به این سؤال که پزشکی قانونی مخدر یا الکل در بدن مقتول و متهم پیدا نکرد، گفت: من را یک ماه بعد از دستگیری به پزشکی قانونی فرستادند معلوم است بعد از یک ماه اثر مواد و الکل از بین میرود. بعد از پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.