او علاوه بر شرح جزييات برنامه سازي در تلويزيون و تاكيد چند باره سختي هاي اين مسير، به شايعاتي در خصوص اسپانسرهاي مالي و ميزان دستمزدهاي «خندوانه» پاسخ داد. او همچنين ياد و نام رضا عطاران را به عنوان يكي از موفق ترين سريال سازان تلويزيون در حوزه طنز، زنده كرد. در ادامه بخش هايي از صحبت هاي او را مي خوانيد.
بازيگر خوبي نيستم!
* من اصولا هميشه با خودم اينطور قرار گذاشتهام كه منتظر نميشوم تا براي كاري خبرم كنند؛ به همين دليل است كه فاز بازيگريام را كمرنگ كردهام؛ چون اصولا بازيگر خيلي خوبي نيستم و براي آنكه پيشنهاد بازي بدهند بايد مدام منتظر بماني، بعد افسرده شوي؛ دوست داري به همه ناسزا بگويي و اخلاقهاي بد پيدا ميكني و حالت بد ميشود (خنده).
* براي اينكه مدام منتظر نمانم شروع كردم براي خودم كاردرستكردن؛ مثلا اينكه كارگردان بشوم و پروژه راه بيندازم. با اين روحيهاي كه داشتم، يكي از آيتمهايي كه به آن فكر ميكردم، ساختن يك شوي تلويزيوني بود و براي اينكه فرمولهاي آن را پيدا كنم، خيلي درباره شوهاي فرنگي تحقيق كردم كه ساختار مشخصي دارند. ما هم سعي كرديم برنامه را خيلي استاندارد برگزار كنيم؛ مثلا حتما بايد يك گروه موسيقي در استوديو حضور داشته باشد و تماشاگر احساس كند در اين مكان، موسيقي با او ارتباط لحظهاي برقرار ميكند؛ يا يك نفر به عنوان آدم اصلي همهچيز را بگرداند كه اينجا رامبد است؛ كسي ديگر بايد حرف مردم را بزند، پارازيت بيندازد، غر بزند و حتي خود پروژه را مسخره كند كه نيماست.
ضمنا برنامه حتما به تماشاگر حاضر در استوديو نياز دارد تا تماشاگر داخل خانه احساس كند خودش در استوديو حضور دارد. خيلي جالب است كه بارها در نظرات خواندهام: «تماشاگري كه در استوديو نشستهاي! شما نماينده مايي»! انگار مجلس است! و اين خيلي جذاب است؛ كمدين و مهمان، موضوعات روز جامعه، گفتوگو و... ميخواهد. اگر بشود بايد تصاويري از بيرون و خيابان و مردم هم داشت تا مردم احساس نكنند آنجا جزيرهاي دورافتاده از جهان است بلكه با خودشان بگويند كه اين برنامه به ميان ما هم ميآيد. همه اين آيتمها را كنار هم گذاشتيم كه استاندارد باشد و بعد به اين فكر كرديم كه كيفيت را چگونه ايجاد كنيم، چه حرفهاي بزنيم و چگونه بزنيم. تمام اينها را به دست آورديم.
شفاف سازي مالي «خندوانه»
* تلويزيون پول ميگيرد و ما فقط دستمزدمان را از شبكه ميگيريم. وقتي كسي براي تلويزيون اسپانسر جذب ميكند، تلويزيون 10درصد آورده ميدهد ولي همين را هم به خندوانه نميدهند؛ چون معتقد هستند كه اين برنامه نيازي ندارد و اسپانسر برايش فراوان است. اگر از بيرون هم كسي بهعنوان رابط براي خندوانه اسپانسر بياورد، باز هم 10درصد را نميدهند. ما فقط برآوردمان را ارائه ميدهيم و آنها هم مانند همه برنامههاي تلويزيوني همين مبلغ را تكهتكه ميكنند و با زور و يقهگيري پرداخت ميكنند؛ درحاليكه اسپانسر پول زيادي به تلويزيون ميدهد. ما فقط بودجه كارمان را ميگيريم؛ همين! هيچ پول اضافهتري وجود ندارد.
* چون برند خندوانه متعلق به تلويزيون است؛ حتي من نميتوانم با آن تيشرت بزنم و بفروشم يا كافهاي به نام خندوانه بزنم. جالب است كه تعداد زيادي كافه، سوپرماركت و ميوهفروشي به نام خندوانه وجود دارد كه كارشان را انجام ميدهند و تلويزيون يقه آنها را نميگيرد چون وقتي براي اين كارها ندارد ولي ما طبق قوانين تلويزيون چنين اجازهاي نداريم. شبكه، پول را از اسپانسر ميگيرد و برآوردمان را پرداخت ميكند. رقم ما هم شايد كمي گرانتر از برنامههاي متداول اينچنيني باشد؛ چون برنامه ما تركيبياست. البته سريالها چندين برابر ما دريافت ميكنند.
* تا بهحال در اين برنامه مقدار زيادي از جيب خودمان هم خرج كردهايم؛ مثلا اگر هفتهشتاد (780) نبود بايد يكسري از جوايز را از جيب خودمان ميداديم! باور ميكنيد جايزه مسابقه پرتاب صدميليوني را كه ايرانسل بايد ميداد، به دليل دعواي آقاي... از تلويزيون با ايرانسل و خروج ايرانسل از كل برنامههاي تلويزيون، خودمان داديم؟ حتي تلويزيون هم متقبل نشد! خيلي جاها از جيبمان خرج كردهايم فقط به اين دليل كه برنامه سرپا باشد.
* خندوانه پولساز هست ولي براي تلويزيون، نه ما. ما دستمزدمان را ميگيريم. بديهياست كسي مثل من بعد از 27سال كار بهعنوان طراح، كارگردان، مجري، سرپرست تيم ايدهپردازي و... نبايد دستمزدش كم باشد. خندوانه برنامه موفقي هم هست؛ پس بايد از برنامه و اين تيم مراقبت كرد.
وقتي همه چيز واقعي است
* همه كارهاي ما خيلي شفاف است؛ از دعوت مهمانان داخل استوديو گرفته تا مهماناني كه قرار است با آنها معاشرت كنيم و مخاطب، حال خوبي پيدا كند. اصولا همهچيز در خندوانه واقعياست؛ يعني اگر ميگوييم كه مخاطبان براي حضور در استوديو در اپليكيشن ثبتنام كنند، واقعا مخاطبان را از ميان آنها انتخاب ميكنيم و اجازه نميدهيم پسرخاله و دخترخاله فلاني، مهمان به برنامه بياورد. همين باعث شده است كه مخاطب هم به ما و چيزي كه ميگوييم اعتماد كند.
* در دعوت مهمانها هم سعي ميكنيم سراغ خيلي از حوزهها برويم و محدوديت خاصي نداشته باشيم. اصولا قرار است آدمهايي را جلوي دوربين بياوريم كه مردم از معاشرت متفاوت ما با آنها لذت ببرند؛ يعني مخاطب ميداند كه حتي اگر يك گياهشناس يا متخصص طب سنتي هم به برنامه ميآيد، قرار است حرف تكراري نشنود و شاهد يك گفتوگوي جذاب باشد. همين نگاه هم باعث شده است كه مهمانان با روي باز دعوت خندوانه را بپذيرند.
تلويزيون برنامهسازان موفق را رانده است
* ما بسياري از چهره هاي موفق تلويزيون را مايوس و خسته كردهايم، بسياريشان را راندهايم و ديگر انگيزه كار ندارند. مثلا رضا عطاران بهعنوان يك سريالساز موفق تلويزيون چرا نبايد در اين رسانه باشد؟! مهران مديري كه اينهمه سال نبوده و «دورهمي» نشان داد تفاوت بين بودن و نبودنش بسيار زياد است، چرا بايد اينهمه سال غايب باشد؟ بيژن بيرنگ چرا نبايد با آرامش و راحتي كار كند؟ و خيليهاي ديگر.