گروه جامعه: روزنامه ايران نوشت: سخنان آیتالله علمالهدی این بار هم در نمازجمعه مشهد قدری حاشیهساز شد. جایی که وی با تأکید بر اینکه اقتصاد مقاومتی به معنی مدیریت است و نظام ما مثل یک نظام کفر نیست که به مردم بگوییم نخورید و نپوشید و مصرف نکنید، بیان کرد: ما هشت سال جنگ تحمیلی داشتیم و انتقال تمام تدارکات به پشت جبهه را همین اتحادیه کامیونداران عهدهدار شدند و با اینکه کامیونهایشان زیر توپ و خمپاره قرار میگرفت، مرد و مردانه ایستادند و هشت سال حملونقل دفاع مقدس را انجام دادند. آیتالله علم الهدی در ادامه همین سخنان خود نیز افزوده بود: اتحادیه کامیونداران باید بدانند الآن هم جنگ است و دشمن اقتصاد این مملکت را هدف قرار داده، شمایی که در تاریخ هشت سال دفاع مقدس صنفتان مجاهده کردند، الآن زمان اعتصاب است؟ این معنای اقتصاد مقاومتی نیست.
امام جمعه مشهد در حالی صنفی از جامعه را اینگونه مورد خطابی بازخواست گونه قرار میدهد و از تناقضهای رفتاری آنها میپرسد که سؤالی مشابه را باید از خود ایشان پرسید که به چرخش صد و هشتاد درجهای توصیههای وی به مردم از همین تریبون نمازجمعه برمیگردد. ابتدا این چرخش را مرور میکنیم؛ آیتالله علم الهدی در خطبههای نمازجمعه و قبل از طرح بحث کامیونداران، گفته است: نظام ما اروپایی و همچون نظام بلاد کفر نیست که به مردم بگوید نخورید، نپوشید و مصرف نکنید. اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست. اقتصاد مقاومتی مدیریت هزینه است.
بدون آنکه بخواهیم دفاعی از نظامهای سیاسی اروپایی داشته باشیم، اینکه در کجای نظامهای اروپایی به مردم توصیه به نخوردن و نپوشیدن شده مسألهای است که جای بحث دارد. اما متأسفانه باید به آقای علم الهدی یادآوری کرد که اتفاقاً در همین کشور خودمان زمانی نه چندان دیر، نه دیگران بلکه خود ایشان از همین تریبون نمازجمعه، مردم را به نخوردن و نپوشیدن توصیه میکردند. خود ایشان زمانی در اوج تحریمهای دوره احمدینژاد، برای تشویق مردم به ایستادن در این شرایط در نمازجمعه 6 مرداد سال 91 گفته بود: امکانات غذایی زندگی خودتان را تهیه کنید؛ بنا نیست زندگی شما هر جور که قبلاً میگذشته الآن هم همان طور باشد. اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید.
وقتی ایشان از تفاوت رفتار کامیونداران در یک فاصله زمانی 30 ساله در موقعیتی که به گفته خودشان مشابه است، سخن میگویند قطعاً باید قبل از آن به این سؤال پاسخ دهند که چطور موضع خودشان در فاصله تنها شش سال از نخوردن مرغ و مصرف اشکنه در سال 91، چنان چرخشی را تجربه میکند که این توصیهها را سیاست اروپاییها و غربیها میدانند؟ جامعهای که چنین چرخش موضعی از فردی که یکی از قدرتمندترین تریبونها را در اختیار دارد، میبیند و توضیحی درباره آن نمی شنود چطور میتواند خود را راضی کند که با همان سبک و سیاق 30 سال قبل رفتار کند؟