کتاب در سبد خانوار ایرانی جایی ندارد و کتابخوانی امری ضروری برای مردم نیست؛ متاسفانه بیشتر ما از کتاب فقط برای زینت بخشی به کتابخانههایمان و یا هدیه دادن استفاده میکنیم تا روشن فکری خود را به دیگران ثابت کنیم و نشان دهیم متفاوتیم.
کتاب گران است
یک کتابخوان حرفهای میگوید: گران بودن کتاب یکی از دلایلی است که مردم ما به سمت کتابفروشیها نمی روند؛ کسی که حقوق ماهیانهاش به زور به یک میلیون و 200 هزار تومان میرسد چطور از پس چند جلد کتاب که هر کدام بین 30 تا 50 هزار تومان قیمت دارند بر میآید؟مسعود عباسی ادامه میدهد: برای آشتی دادن مردم با مطالعه باید تعداد نمایشگاههایی که در آن کتابهای شاخص و پربار با تخفیف مناسبی عرضه میشوند بیشتر شود.وی نگاه بازاری ناشران را به عنوان یکی دیگر از دلایل عدم استقبال مردم از کتابخوانی نام برده و اضافه میکند: برخی انتشاراتیها برای درآمدزایی کتابهای کم محتوا را به چاپ میرسانند و حتی از نویسندگان مبالغی دریافت میکنند که کتابشان را به چاپ برسانند. همین باعث شده مردم اعتماد خود را به حوزه نشر از دست بدهند و در خرید کتاب ریسک نکنند؛ هرچند کتابخوانان حرفهای انتشاراتیهای خوب را میشناسند و طرف کتابهایی میروند که شناسنامهای قوی از لحاظ نویسنده و یا مترجم دارند ولی واقعیت این است درصد این افراد در جامعه ما زیاد نیست و همین باعث شده برخی نسبت به خرید کتاب و مطالعه دلسرد شوند.وی توضیح میدهد: به نظر میرسد برای رفع این معضل باید کتاب هم مثل فیلم درجه بندی شود تا هر کس متناسب با درآمد، علاقه و سطحی که دارد نسبت به خرید کتاب اقدام کند.
سلایق مخاطبان تغییر کرده است
عباسی با اشاره به اینکه نویسندگان خوب هرگز مخاطبان خود را از دست نمیدهند، اضافه میکند: هنوز که هنوز است مردم برای کتابهای نویسندگانی چون صادق هدایت، صادق چوبک، بزرگ علوی و محمود دولتآبادی سر و دست می شکنند و آثارشان را خریداری میکنند این نشان میدهد که حتی در جامعهای که مردمش با مطالعه میانه خوبی ندارند؛ از آثار نویسندگانی که چیزی برای ارائه به مخاطب دارند خوب استقبال میشود.این کتابخوان البرزی با اشاره به اینکه باید شرایط انتشار کتابهای درجه یک در جامعه ایجاد شود، ادامه میدهد: وقتی کتابهای فلسفی، علمی، تاریخی و ... که بار زیادی دارند و مورد علاقه خواص هستند فروش نمیرود ناشران ناخودآگاه برای اینکه بتوانند خود را سرپا نگه دارند به سمت چاپ کتابهای درجه دوم و سوم میروند که این امر منجر به پایین آمدن سطح سلایق مخاطبان میشود؛ به جرات میتوان گفت افزایش زردخوانی در جامعه نتیجه پایین آمدن سلیقه مردم در انتخاب کتاب است.وی اظهار میکند: برای رفع این معضل ارشاد باید از ناشران و مولفان و مترجمان کتابهای فاخر حمایت خاصی داشته باشد تا آنها در گذراندن امورات زندگی با مشکل مواجه نشوند و بتوانند با انگیزه به فعالیت ادامه دهند.
کتاب در سبد خانوار ایرانی جایی ندارد
معاون امور فرهنگی و رسانهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز میگوید: دلایل کتابخوان نبودن ایرانیها بسیار پیچیده است و به یک یا دو مورد خاص محدود نمیشود.حسین جعفری توضیح میدهد: برخی گران بودن کتاب را بهانه قرار دادهاند تا از مطالعه فرار کنند ولی واقعیت این است که همین افراد در طول ماه هزینههایی غیر ضروری دارند که میتوانند به جای آن یک یا دو جلد کتاب بخرند؛کسی که با مطالعه خو گرفته، هر طور شده مبلغی از درآمدش را برای خرید کتاب هزینه میکند و به این فکر نمیکند که این کار پول هدر دادن است.وی ادامه میدهد: واقعیت این است کتاب در سبد خانوار ایرانی جایی ندارد و همین باعث شده بسیاری از ما با مطالعه غریبه باشیم این در حالی است که کتابخوانی در جوامع توسعه یافته جزء برنامههای روزانه مردم قرار دارد؛ در این کشورها مردم در خانه، ساعات استراحت کاری، مکانهای عمومی، مترو، تاکسی و ... مطالعه میکنند و با کتابفروشیها و کتابخانههای عمومی رابطه عمیقی دارند.
وضعیت نشر در ایران خراب است
وی میگوید: از مقایسه وضعیت چاپ و نشر در ایران با کشورهای توسعه یافته میتوان به جایگاه کتاب در کشور پی برد؛ در کشوری مثل آمریکا تیراژ برخی کتابها به دو میلیون جلد هم میرسد. مردم در این کشور در صفوف طولانی خرید کتابهای جدید میایستند و از اینکه میتوانند کتاب مورد علاقه خود را با امضای نویسنده به خانه ببرند ذوق میکنند این درحالی است که تیراژ سوپرکتابها در ایران در بهترین حالت به زحمت به شش هزار جلد میرسد و همین تعداد هم اگر حمایت ارشاد و یا رایزنیهای ناشر نباشد به فروش نمیرسد.جعفری اظهار میکند: در ایران حتی مراسم رونمایی و فروش کتابهای جدید اغلب پررونق نیست و با استقبال کم مواجه میشود چون مردم ترجیح میدهند به جای شرکت در این مراسم در سفره خانهها، دورهمیهای دوستانه ، پارکها و ... وقت گذرانی کنند.وی در ادامه با اشاره به سرانه پایین مطالعه در ایران اضافه میکند: متاسفانه آمارهای ضد و نقیضی در مورد سرانه مطالعه در کشور وجود دارد و نمیتوان به طور کامل به آنها استناد کرد ولی به طور قطع میتوان گفت سرانه مطالعه در ایران در مقایسه با کشورهای صنعتی بسیارپایین است و حتی در مقایسه با کشورهای منطقه نیز وضعیت خوبی ندارد.این مسئول با تاکید بر اینکه تا وقتی مطالعه به فرهنگی عمومی در جامعه تبدیل نشود، شرایط موجود تغییری نمیکند، توضیح داد: فرهنگ مطالعه در میان ما جا نیفتاده و همین باعث شده حتی وقتی کتاب رایگان نیز در اختیارمان قرار میدهند پس از چند ثانیه ورق زدن کنارش میگذاریم و نهایتاً به خانه میبریم تا ویترین کتابخانه شخصی خود را پرو پیمان کنیم.
کتابهای کودک خوب میفروشند
جعفری با اشاره به اینکه فرهنگ مطالعه از والدین به فرزندان منتقل میشود، اضافه میکند: طی سالهای گذشته شاهد افزایش متقاضیان کتاب کودک بودهایم و میبینیم بخش کودکان کتابفروشیها و نمایشگاهها اغلب شلوغ است؛ والدین امروزی در حالی که خودشان با مطالعه میانه خوبی ندارند دوست دارند بچههایی کتابخوان داشته باشند که این خواسته شدنی نیست.وی میافزاید: کودکان از رفتار والدین میآموزند و وقتی میبینند پدر و مادرهایشان ساعتی از روز را به مطالعه اختصاص میدهند به سمت کتاب جذب میشوند بنابراین برای اینکه زیربنای کتابخوان شدن نسلهای بعد را پایه گذاری کنیم باید خودمان با کتاب آشتی کنیم و بعد فرزندانمان را به مطالعه عادت دهیم.معاون امور فرهنگی و رسانهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی البرز با تاکید بر ضرورت ترویج فرهنگ مطالعه در جامعه میگوید: تا زمانی که در جامعه داشتن ماشین مدل بالا و خانه گران قیمت ارزش باشد و مردم بر اساس ظاهر قضاوت شوند وضعیت موجود تغییری نخواهد کرد. برای ترویج فرهنگ مطالعه باید به این باور برسیم رفت وآمد با افراد فرهیخته و فرهنگی رنگی به زندگی میدهند که با سوار شدن در ماشین ماشی بلند قابل مقایسه نیست. برای کتابخوان شدن نسلهای بعد باید شرایطی فراهم کنیم که دولت آبادیها به جای گوشه نشینی در صدر قرار گرفته و تکریم شوند.وی اضافه میکند: باید مردم را به این باور برسانیم که سرنوشت جامعهای که نویسندگان و بزرگانش در انزوا قرار دارند چیزی جز انحطاط نیست. بنابراین برای نهادینه کردن فرهنگ مطالعه در میان مردم باید در مرحله اول به فکر بازگرداندن جایگاه واقعی اخلاق، علم و دانش در جامعه باشیم.