کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

سکوتی که بعد از 5 سال شکست؛

فروتن: از بازی درهیچ نقشی پشیمان نیستم

ایسنا , 12 شهريور 1392 ساعت 9:53

گروه فرهنگ و هنر: محمدرضا فروتن 11سال بعد از آنکه در «زیر پوست شهر» اشک ابراهیم شیبانی را درآورد، در فیلم «هیچ کجا هیچ کسِ» او بازی کرد و برای همین فیلم پس از چهار- پنج سال، سکوتش را شکست. این بازیگر سینما که به رکورد بهروز وثوقی در همکاری با مسعود کیمیایی نزدیک شده است، می‌گوید که درتمام این سال‌ها تلاش کرده خودش باشد و کاری را که از آن لذت می برد، انجام دهد. او می‌گوید «آنجایی که باید به خودم بَه‌بَه بگویم، گفته‌ام و الان از اَه‌اَه کسی حالم بد نمی‌شود.»


آقای فروتن با توجه به نقش‌های متفاوتی که در این سال‌ها بازی کرده‌اید، «هیچ کجا هیچ کس» چه جذابیتی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
- اول این را بگویم که آشنایی من با ابراهیم شیبانی به فیلم «زیر پوست شهر» برمی‌گردد که او در آنجا علاوه بر دستیاری کارگردان، نقش برادر من را هم بازی می‌کرد. آشنایی ما ادامه داشت و بعدها فیلمی از او دیدم که خیلی به دلم ننشست (صحنه جرم ورود ممنوع)؛ به همین دلیل وقتی پیشنهاد بازی برای فیلم «هیچ کجا هیچ کس» مطرح شد، فکر کردم یک جوانی آمده که در حال تجربه است و تصورم این بود که او زمان بیشتری باید احتیاج داشته باشد تا این فیلم به فیلمی مثل «هیچ کجا هیچ کس» تبدیل شود، اما واقعیت این است که پس از فیلم‌های قبلی، راه او خیلی کوتاه شده بود و من انتظار نداشتم ابراهیم شیبانی اینقدر ریزبین، دقیق و حرفه‌ای شده باشد. احساس کردم او در این چند سال یک مسیر جدی را رفته است. امروز هم فیلم را دوست دارم و تجربه چنین کاری برایم بسیار لذت‌بخش بود. «هیچ کجا هیچ کس» نسبت به آن فیلم قبلی‌ای که گفتم، بهتر شده و مطمئن هستم که او کارهای بهتری را انجام خواهد داد. درباره پذیرش نقش هم باید بگویم، وقتی دیدم تمام عوامل و بازیگران خوب هستند و فیلمنامه هم متوسط است، از آنجا که خودِ نقش را هم دوست داشتم، آن را پذیرفتم. هم‌چنین به این هم فکر می‌کردم که شاید چون قصه‌ی «هیچ کجا هیچ کس» معما‌گونه است و تماشاگر باید موضوعی را کشف کند، همین برایش لذت‌بخش باشد. درنهایت این موضوع در کنارعوامل دیگر باعث شد همکاری در این فیلم را قبول کنم. نکته مهم دیگری را هم که می خواهم درباره «هیچ کجا هیچ کس» اضافه کنم، که البته یکی از دلایل علاقه من به فیلم هم بوده، این است که احساس می‌کردم اگر شرایط به گونه‌ای بود که آدم‌های خوبی که می‌توانند نسبت به خود وفادار یا آگاه باشند، از امکانات و شرایط زندگی در یک محیط مناسب برخوردار بودند، می توانستند پاسخ درستی از زندگی خود و جامعه بگیرند و شاید به خیلی جاها کشیده نمی‌شدند. به همین دلیل معتقدم این مهم است که در هر جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم، اگر درس می‌خوانیم یا کار می‌کنیم، به همان اندازه پاداش بگیریم و قدر کار، درس و تلاشمان دانسته شود. من فکر می‌کنم آدم‌های «هیچ کجا هیچ کس» حاصل جایی هستند که آن پاسخ و تقویت را به درستی دریافت نکرده‌اند. در چنین شرایطی ما معمولا افرادی را، مقصر می‌شناسیم و آن ها را قضاوت می‌کنیم، همان طور که در حین تماشای فیلم، ممکن است تماشاچی شخصیت‌ها را خوب یا بد بداند، در حالی که همه آن‌ها آدم‌های خوبی هستند و فقط محصول یک شرایط غلط هستند.

نوع روایت فیلم چقدر برایتان جذابیت داشت؟ آن هم روایتی که آقای شیبانی آن را به نوعی ساختار شکنی معرفی کرده است.
-برای من، این اتفاق که صحنه‌ای از فیلم را ببینیم و علت آن را در یک سکانس دیگر کشف ‌کنیم جذاب بود، چون ابتدا رفتاری را می‌بینیم و بعد آن را قضاوت هم می‌کنیم، اما پس از اینکه علت را متوجه می‌شویم، شاید دلیل خیلی از رفتارها و اتفاق‌ها را درک کنیم. من این بخش ماجرا را دوست داشتم.

آقای فروتن بازی شما در فیلم جدید مسعود کیمیایی«متروپل»، اخیرا تمام شده و با احتساب فیلم‌های دیگری که به کارگردانی مسعود کیمیایی داشته‌اید، احتمالا رکورد بهروز وثوقی را در همکاری با کیمیایی خواهید زد؟
- بله کارم در «متروپل» تمام شده و پس از فیلم‌های« مرسدس»، «فریاد»، «اعتراض»، «سرباز‌های جمعه» و «محاکمه در خیابان»، فیلم «متروپل» که احتمالا دوباره نامش به همان «عرق سرد» تغییرمی‌کند، ششمین همکاری من با مسعود کیمیایی است، اما درباره رکورد واقعا مسابقه‌ای نگذاشته‌ام. هر چند این روزها خیلی‌ها بیشتر به دنبال همین مسئله هستند، تا کیفیت کار.

حضور در «متروپل» چطور بود؟ این فیلم تفاوتی با آثار دیگر مسعود کیمیایی مخصوصا فیلم‌های اخیرش دارد؟
-فکر می‌کنم «متروپل» قصه سرراستی دارد، چون بدون پراکنندگی است. البته کار کردن با مسعود کیمیایی آن‌قدر جذاب است که واقعا سینما را حس می‌کنی. من هر بار که می‌خواهم فیلمی را با او شروع کنم، احساس می‌کنم یک دوران جدید سینمایی برایم شروع می‌شود. مسعود کیمیایی آدم اوریجینالی است که نگاه خاصی دارد. خیلی‌ها خواستند از روی دست او بنویسند اما نتوانستند. او دیالوگ‌های خودش را می‌نویسد و سینمای خودش را نشان می‌دهد.

شما در این سال‌ها نقش‌هایی را بازی کرده‌اید که بسیاری از بازیگران مطرح به دلیل نوع گریم یا لهجه سراغ‌ آن نمی‌روند و هنوز هم به نظر می‌رسد دنبال تجربیات جدید باشید. اولویت شما برای انتخاب نقش‌هایتان چیست؟
- هم‌چنان به این فکر هستم که اگر می‌خواهم کاری را انجام دهم، ابتدا قدمی در درون خودم بردارم. در چند سال اخیر با وجود پیشنهادهای زیادی که داشتم همیشه به این فکر می‌کردم که با توجه به تاثیرگذار بودن سینما، آیا قرار است با حضورم در یک فیلم، به تماشاگرانی که می‌آیند و بلیت می‌خرند چیزی اضافه ‌کنم یا اینکه فقط وقتشان را بگیرم؟ من با این تفکر، سال گذشته فقط در یک فیلم (دلتنگی‌های عاشقانه) بازی کردم، آن هم به این دلیل بود که خانواده واقعی شهیدِ داستان را دیدم و اینطوری نقش به دلم نشست. روایت داستان فیلم هم آنقدر عاشقانه بود که حتی می‌شد آن را باور نکرد و زمانی که خانواده آن شهید را دیدم، احساس کردم باز یک قصه «لیلی و مجنون» می‌شنوم. اصولا ترجیح می‌دهم کارهایی را که انجام می‌دهم، کسانی پشت آن ایستاده باشند که بخواهند باور خودشان را بسازند، چون تک تک ما آدم‌ها جلوه‌ای از خداوند هستیم وهر کدام بخشی از آن را بروز می‌دهیم. زمانی که خودِ خودمان باشیم، می‌توانیم آن وجود ناب را منعکس کنیم، اما وقتی سفارشی کار کنیم یک بخش با ارزش از وجود ما با چیز دیگری معامله و فروخته می‌شود.

در این سال‌ها نقشی بوده که از ایفای آن پشیمان شده باشید؟
- ممکن است از کلیت کار و سبک آن خوشم نیامده باشد یا مثلا به آن نتیجه‌ای که از کار با کارگردان در نظرم بود، نرسیده باشم، اما از انجام هیچ نقشی در فیلم‌هایم پشیمان نیستم. حقیقت این است که من تلاش می‌کنم خودم باشم. جای خالی و رشد زیادی را برای خودم می‌بینم. تلاش می‌کنم خود را وسیع ‌کنم و فکر می‌کنم راهش این باشد که «خودم» باشم. من، آنجایی که باید به خودم بَه‌بَه بگویم، گفته‌ام و الان از اَه‌اَه کسی حالم بد نمی‌شود. البته از آن بخشِ وجودم که ضعف دارد، هراسی ندارم و دوست دارم آن بخش را هم ببینم.



پس از بازی در فیلم‌هایی مثل «اعتراض»، «قرمز»، «دو زن» و ...که شما را تبدیل به یک سوپراستار کردند، خلاف جهتی که معمولا سوپراستارها رفتار می‌کنند، حرکت کردید؛ مثلا حضور در تله تئاتر یا فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی. دلیلش چیست؟
- من 20 سال است که در سینما کار می‌کنم و یک مسابقه‌ای با خودم دارم. بعد از«قرمز» خیلی‌ها باورشان این بود که یک «استار» برای استار ماندن باید قوانینی را رعایت کند، مثلا گریمش زیاد تغییر نکند یا نقش‌های روستایی بازی نکند، اما من احساس می‌کردم جاهایی بود که باید می‌رفتم یا نقش‌هایی بود که باید بازی می‌کردم تا به یک تکاملی برسم. من، در«دیگری» بابت بازی در نقش آن مرد بیابانی خیلی پخته شدم. من باید «وقتی همه خواب بودند» و «به آهستگی» را بازی می‌کردم تا به آن تجربه در«دیگری» برسم. درباره تله تئاتر«خرده جنایت‌های زن و شوهری» نوشته امانوئل اشمیت، هم حدس می‌ِزدم یک کار جذابی شود که شد. این کار را که قابل تبدیل به یک فیلم سینمایی هم بود، خیلی دوست داشتم و بازی در آن را پذیرفتم. هم‌چنین در تله تئاتر«زلزله بم» بازی کردم که آن را هم دوست داشتم و در زمان خود عنوان بهترین تله تئاتر را کسب کرد. البته اگر بدترین اثرهم شناخته می‌شد برای من خیلی فرق نمی‌کرد، چون معمولا وقتی یک نفر از هیأت داوران تغییر می‌کند، خیلی چیزها عوض می‌شود. در تلویزیون هم به جز برنامه‌ سال تحویل که یک نوع راه ارتباط برایم بود، تله‌فیلم «چشم آفتاب» را کار کردم که به نظرم یک کار متوسط یا شاید هم پایین‌تر بود، اما تجربه خوبی از آن دارم. در زمان ساخت این تله فیلم، تصمیم گرفتم مثل «رالی ایرانی» که سه روز رفتم تفریح و بابت آن دستمزد هم گرفتم، به منطقه‌ای که تا به حال نرفته بودم، بروم وبین بلوچ‌ها زندگی کنم. من به واسطه آن فیلم، آدم‌هایی را دیدم که به نظر می‌رسید به خاطر شرایطی که در آن زندگی می‌کردند، نباید خیلی خوشحال و خوشبخت باشند، اما قاطعانه می‌گفتند خوشبخت هستند، در حالی که اینجا آدم‌هایی را می‌بینم که به واسطه‌ی شرایط‌شان باید خوشحال و خوشبخت باشند، اما حقیقت این است که اصلا خوشبخت نیستند. این‌ها را توضیح دادم که بگویم تمام این کارها، مسابقه با خودم بود. اصولا وقتی وارد کاری می‌شوم سعی می‌کنم درهر بخشی، هر کار یا کمکی که می‌توانم انجام دهم تا کار بهتر شود و اصلا هم انتظار ندارم کسی قدر کار مرا بداند. همین که خودم لذت می‌برم، کافی است. بنابراین کار در تله تئاتر، تله‌فیلم و تلویزیون برایم خوب بود در حالی‌که می‌گفتند «این سوپراستار سینما که پنج فیلم («عیار14»، «پستچی سه بار در نمی‌زند» و...) را در بخش مسابقه جشنواره فجر دارد، اگر به تلویزیون برود، لطمه می بیند»، اما نه. واقعیت این است که این بازیگر بودن و «فروتن» بودن با یک بار تله فیلم یا تئاتر کارکردن از بین نمی‌رود.

چند سال قبل تجربه حضور در تئاتر را هم با بازی در نمایش «رومئو و ژولیت» علی رفیعی داشتید، چرا دیگر ادامه ندادید؟
- در این سال‌ها پیشنهاد دلخواهم را نداشتم و خودم هم علاقه‌مند نیستم آنچه را که در فضای ذهنی‌ام هست و به آن علاقه دارم، به کسی سفارش دهم.‌ دوست دارم در یک نمایش خیلی خوب، گرم و طنز اجتماعی که خیلی هم شاد باشد، بازی کنم. اگر چنین پیشنهادی در تئاتر داشته باشم، حتما می‌پذیرم.

در موسیقی هم زمانی فعال بودید و حتی خبرهایی درباره انتشار یک آلبوم منتشر شد. الان موسیقی چه جایگاهی برای شما دارد؟

- موسیقی برایم یک تفریح است، چون همیشه فکر می‌کردم بالاخره گاهی از اینکه صبح زود سر صحنه بروم و برای اجرای نقشی عصبانی شوم و فریاد بزنم و گریه کنم، خسته می‌شوم. البته همیشه از بازیگری به شکل عاشقانه‌ای لذت برده‌ام، اما دوست دارم فضای متفاوت دیگری را هم تجربه کنم؛ به همین دلیل الان چند سالی است که در حال آماده کردن یک آلبوم هستم، اما هنوز به دنیا نیامده است!

وسوسه کارگردانی ندارید؟
- وسوسه‌اش را ندارم، اما اگر یک روز فیلم‌نامه تأثیرگذار و خوبی پیدا کنم، کار می‌کنم. با این حال فعلا کارهای دیگری دارم که برایم اولویت دارند، مثل ادامه تحصیل که الان دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی‌ هستم.

سکوت چند ساله و آرزوهای محمدرضا فروتن
- تمام حرف‌هایی که اینجا گفتم معلوم می‌کند که چرا چهار پنج سال است صحبت نمی‌کنم. من امیدوارم آگاهی فردی و اجتماعی ما آنقدر بالا برود که آدم‌ها بدانند اگر به کسی بدی می‌کنند، در وهله اول به خودشان بدی می‌کنند و درواقع آن بخش خدایی خود را کمرنگ می‌کنند. من آرزو دارم حقوق همدیگر را اول خوب بشناسیم و بعد رعایت کنیم. با یکدیگر مهربان باشیم و عهد کنیم زندگی شادی داشته باشیم، که این حق تک‌ تک ماست.


کد مطلب: 15379

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/news/15379/فروتن-بازی-درهیچ-نقشی-پشیمان-نیستم

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir