این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهیبخشی به بچهها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاقهایی مثل تعرض و تجاوز به آنها، اظهار کرد: این موضوع شامل دو بحث است؛ ظرفیت ادبیات کودک برای تولید کتابهای آگاهیبخش به بچهها در مورد بدنشان تا مورد آزار جنسی واقع نشوند و دیگری تولید کتابهایی که خانوادهها با آنها مشکل نداشته باشند، که بحث دوم مهمتر از بحث اول است. در واقع ظرفیت ادبیات کودک موضوع نیست اصلی نیست؛ آنچه اهمیت دارد ظرفیت و پذیرش خانوادهها و سیاستهای سختگیرانه و کنترلکنندهای است که تولید کتاب باید از صافی آنها بگذرد.
او سپس افزود: واقعا هدف چیست؟ آیا هدف آگاهیبخشی به کودکان است یا رعایت و ملاحظه خانوادهها؛ خانوادهها منظورم کسانی هستند که باید اجازه تولید کتاب را در این زمینهها بدهند. به اعتقاد من تولید این کتابها بیش از اینکه جنبه ادبی داشته باشد و به ادبیات کودک برگردد جنبه فرهنگی دارد.
انصاریان خاطرنشان کرد: جامعه ما با خود صادق نیست. از یکسو به ضروری بودن آگاهی و آموزش کودکان در این زمینه رسیده یعنی اتفاقات ناخوشایند در این زمینه آموزش را به جامعه ما تحمیل کرده است، از طرف دیگر نگاه سنتی همچنان اصرار دارد که به سکوت خود در این زمینه ادامه بدهد. تا مدت زیادی این اخبار ناخوشایند پنهان نگاه داشته میشد و سعی میکردند مخفی باشد. جامعه ما در این مورد دچار یک نوع ریاکاری است. چرا من این حرف را میزنم؟ برای اینکه ما در زمینه محیط زیست هم دچار این کمبود آموزش و کتاب هستیم.
او با طرح این پرسشها که آیا شرایط تولید کتاب در زمینه محیط زیست و یا مهارتهای زندگی همانند شرایط حفاظت از بدن فراهم است؟ یا این موضوعها در جامعه ما قابل مقایسه است؟ بیان کرد: زمانی که ادبیات کودک احساس کرد در زمینه محیط زیست نیاز به آگاهیبخشی و فرهنگسازی وجود دارد، اقدام کرد و یکی دو ناشر شروع به بالا بردن پرچم حفاظت از محیط زیست کردند. در ابتدا کتابها در این زمینه ترجمه بود. بعد هم نویسندهها برای تولید کتاب با موضوع محیط زیست ترغیب شدند. اوایل کتابهایی که در زمینه محیط زیست تولید میشد خیلی ابتدایی و ضعیف بود اما به تدریج کتابها قوت گرفت و زیاد شد. حالا میتوانیم لیست بلندبالایی از کتابهایی که آرام آرام قوی قویترشده به بچهها معرفی کنیم. حالا در این زمینه ما میتوانیم بگوییم بعد از چند سال حرفی برای گفتن داریم. ولی تردید دارم ناشری بخواهد در زمینه توجه به بدن و آزار جنسی کتاب تولید کند. اصلا دست ناشر در زمینه کتاب مهارتهای زندگی اینقدر باز است؟
نویسنده کتاب «کارنامهات را قایم کن» در ادامه اظهار کرد: واقعیت این است که اسم بردن از ضرورت آموزش با موضوع آزار جنسی در جامعه ما پرهزینه و دشوار است. حتی لایحه حمایت از کودکانی که در معرض تجاوز محارم هستند در نهادی مانند مجلس با مخالفت روبهرو میشود. هنوز بر سر اینکه کودکان اگر مورد تجاوز قرار گرفتند چه باید کنند و حق داشته باشند به نهادی تلفن بزنند، بحث است. فکر میکنم باید جامعه ظرفیت خود را بالا ببرد، منظورم از جامعه، سیاستهای سختگیرانه ارشاد و درهای بسته آموزش و پرورش است.
او با تأکید بر اینکه سلامت و امنیت کودکان باید هدف ما باشد و حرف اول را بزند، گفت: این موضوع مانند هر موضوع دیگری در ادبیات کودک قابلیت طرح دارد. شاید اولش، شاید که نه حتما، نیاز داشته باشیم از تجربه دیگران استفاده و کتابهایی را این زمینه ترجمه کنیم؛ یعنی از دیگرانی که این راه را رفتهاند، یاد بگیریم. اما آنچه در این زمینه نیاز داریم این است که سیاستهای سختگیرانهمان را تعدیل کنیم و درها برای آموزش باز شود.
معصومه انصاریان درباره نحوه بیان این مسائل نیز گفت: ما در وضعیت اضطراری قرار داریم و برای اینکه فرصت از دست نرود باید به آموزش مستقیم بپردازیم و بعد چگونگی بیان آن. ملاحظه و رعایتها چیزی است که اجازه نمیدهد این حوزه به شکوفایی برسد. تابوها با وجود این همه اخبار ناخوشایند اجاه نمیدهند به این موضوعات پرداخته شود. ما به آموزش مستقم نیاز داریم. آموزش و پرورش نیز باید درهای خود را به روی کتابهایی که ترجمه شده باز کند. آموزش و پروش نباید منحصر به کتابهای درسی شود، این کتابها نیز باید نوعی کتاب درسی تلقی شود و معلمها این کتابها را به بچهها معرفی کنند. ما در این زمینه به اقدام فورسماژور و اضطراری نیاز داریم.