دریافت لینک صفحه با کد QR
۳ جنایت در اختلاف پیچیده خانوادگی
شرق , 8 مرداد 1397 ساعت 9:03
گروه حوادث: اختلاف خانوادگی بین عمو و برادرزاده قتلهایی را رقم زد که در آن ابتدا زنی برادرشوهر و یکی از پسران او را کشت و در اقدام بعدی فرزند مقتول درصدد انتقام برآمد و عمویش را به قتل رساند.
این پرونده پیچیده ۲۳ آذرماه سال ۹۰ تشکیل شد. آن زمان ساکنان محلهای در اسلامشهر به پلیس خبر دادند صدای بهگلولهبستن اهالی یک خانه را شنیدهاند. زمانی که مأموران به محل وقوع جنایت رسیدند، متوجه شدند فردی با لباس کماندویی و در حالی که صورتش را پوشانده بود، وارد خانه شده و با شلیک به اهالی خانه یک پدر و پسر را کشته و چند نفر را هم زخمی کرده است.در تحقیقات بعدی مشخص شد احتمالا این فرد زنی به نام فریبا از اقوام این خانواده است و از آنجا که درگیری بین اعضای این خانواده وجود داشته، فریبا اقدام به انتقامگیری کرده است.در جریان رسیدگی به این پرونده، کوروش (پسر و برادر مقتولان) به پلیس گفت: قتل برادر و پدرم توسط عمویم اتفاق افتاده است. عمویم سعید میخواست من را بکشد. ما از مدتها قبل با هم اختلاف داشتیم. من اطمینان دارم که دست او در کار است؛ ضمن اینکه فردی که چهرهاش را پوشانده بود قصد داشت من را بکشد، اما از آنجا که پدر و برادرم متوجه شدند، به سوی آنها رفت، آنها را با تیر زد و بعد هم به سمت من آمد که موفق به شلیک نشد و فرار کرد.
وقتی سعید بازداشت شد، قتل برادر و برادرزادهاش را انکار کرد و گفت: هرچند با کوروش اختلاف داشتم، اما این موضوع هیچ ربطی به برادرم و دیگر برادرزادهام نداشت و من چنین کاری نکردم. مدتی بعد مأموران متوجه شدند اختلاف اصلی میان کوروش و همسر سعید یعنی فریبا بوده است. با شناسایی فریبا او بازداشت شد و با توجه به اینکه هر دو فقره قتل را گردن گرفت و توضیح داد که شوهرش در این درگیری نقشی نداشته است، سعید آزاد شد.فریبا جزئیات قتل را توضیح داد و گفت: من قصد نداشتم برادرشوهرم و پسر بزرگش را بکشم؛ اختلاف من با پسر دیگر برادرشوهرم به نام کوروش بود. او با همسر من کار میکرد و به خاطر برخی مسائل با شوهرم به اختلاف خورد. شوهرم با برادرش بر سر ارث و میراث هم اختلاف داشتند، اما این موضوع به من ربطی نداشت.کوروش پسر برادرشوهرم با من رفتارنامناسب داشت و من هم به همین دلیل تصمیم به قتل گرفتم و میخواستم او را بکشم، اما دخالت پدر و برادرش باعث شد ابتدا آنها کشته شوند. من دو مرد را هم اجیر کرده بودم که با هم دست به این قتلها بزنیم.
با توجه به گفتههای متهم دو همدست دیگر او نیز بازداشت شدند.با توجه به این اعترافات و زمانی که زن جوان در زندان به سر میبرد تا محاکمه شود، خبر رسید شوهر او کشته شده است. برای مأموران محرز بود که قاتل برادرزاده مقتول است و برای انتقامگیری دست به این کار زده چراکه کوروش از ابتدا هم اصرار داشت که عمویش در این قتلها شریک بوده است و، چون مدرکی علیه او پیدا نشد، این مرد آزاد شد. پلیس زمانی متوجه شد قاتل کوروش است که برادر کوچک کوروش همزمان با گمشدن عمویش اعلام کرد کوروش ماشین او را به امانت گرفته و بعد هم رفته و دیگر خبری از او نیست.ردیابیهای پلیس بعد از دو سال به نتیجه رسید و در نهایت کوروش دستگیر شد. او ادعا کرد مرتکب قتل شده، چون باید انتقام پدر و برادرش را میگرفت و عمویش تصمیمات شومی داشت.او درخصوص اینکه دو سال چطور مخفی شده بود، گفت: من همسری صیغهای داشتم که بعد از قتل به خانه او رفتم و مدتی در آنجا مخفی بودم، بعد هم به شمال کشور رفتم و در یکی از روستاها بودم که در نهایت شناسایی و بازداشت شدم.
کوروش روز گذشته برای محاکمه در دادگاه حاضر شد. او که با درخواست دختر و پسرعمویش برای قصاص مواجه شد، گفت: من اتهام قتل عمدی عمویم را قبول ندارم؛ او تصمیم به قتل من داشت و مجبور بودم این کار را بکنم.متهم گفت: بعد از اینکه برادر و پدرم کشته شدند، من دیگر آدم سابق نشدم؛ من همان زمان مُردم. عمویم به خاطر ارث و میراث اختلافاتی را در خانواده ایجاد کرد و ولعش هرگز تمام نمیشد؛ او میخواست باز هم پول بیشتری داشته باشد. وقتی همسرش به خانه ما حمله کرد و برادر و پدرم را کشت، میدانستم که عمویم به این موضوع بسنده نمیکند. علیه او شکایت کرده بودم.همان موقع که به اتهام قتل بازداشت بود، برایم از اداره آگاهی پیغام فرستاد و گفت: دخترم را به برادرت که عاشق اوست، میدهم و پول هم هر چقدر بخواهی میدهم، رضایت بده، اما من رضایت ندادم. بعد از آزادیاش دیگر با او ارتباط نداشتم تا اینکه یک روز دوست برادرم به نام کامران به سراغم آمد و گفت: عمویت از من خواسته تو را بکشم و نقشه عجیبی کشیده است.
برایم توضیح داد حتی برای او اسلحه خریده است. من گفتم تو به این رابطه ادامه بده تا مدرک جمع کنیم و موضوع را به پلیس گزارش دهیم. هربار عمویم با او تماس میگرفت، کامران پیش من میآمد و حرفهایشان را ضبط میکردیم. شب حادثه از کامران خواسته بود که برای کندن قبر با او به خارج از شهر برود. من ماشین آنها را تعقیب کردم. وقتی کامران پیاده شد و به سمت محل کندن قبر رفت، من به سمت عمویم شلیک کردم.او فرار کرد؛ ندیدم که تیر به او خورده باشد. با قمه به سمتش حمله کردم و دو ضربه به پشتش زدم. وقتی برگشت و دید که من هستم، به من گفت: چطور پیدایم کردی، گفتم تو برای خانواده من نقشه کشیدی. در یک آن سعی کرد دوباره به من حمله کند که من ضربهای به بدنش زدم و جانش را از دست داد؛ بعد هم فرار کردم. کامران نقشی در این ماجرا نداشت.ضمن اینکه اگر عمویم را نمیکشتم، او نه تنها من را بلکه سایر اعضای خانوادهام را هم از بین میبرد؛ او نقشه کشیده بود تریاک در ماشین پسرم جاسازی کند و او را به زندان بیندازد و برادرم سیاوش را هم به قتل برساند؛ همه اینها به خاطر ارثیه بود و میخواست همه اموال پدرم را از او بگیرد.
در ادامه کامران در جایگاه قرار گرفت؛ او که اتهام معاونت در قتل را داشت، گفت: من این اتهام را قبول ندارم.من با برادر کوروش دوست بودم و به خاطر این دوستی با عموی او هم آشنا شده بودم و به خانه او هم رفتم. بعد از قتل پدر و برادر دوستم یک روز عموی او با من تماس گرفت و به بهانه اینکه لپتاپش خراب است، از من خواست که لپتاپ را درست کنم.
زمانی که به خانهاش رفتم به من گفت: قصد کشتن کوروش را دارد و به من گفت: حالا که تو با سیاوش (برادر کوچک کوروش) اختلاف داری و من هم با کوروش اختلاف دارم، بنابراین میتوانیم هر دو را بکشیم من قبول نکردم و او هم اصرار کرد و در نهایت من را تهدید کرد؛ من هم ترسیدم و قبول کردم. وقتی اسلحه را به من داد و گفت: تمرین تیراندازی کن، خیلی ترسیدم و موضوع را به کوروش گفتم.متهم درباره اینکه چه اختلافی با سیاوش داشت گفت: او با دخترخاله من ارتباط داشت و همین موضوع من را ناراحت کرد. با هم درگیری لفظی داشتیم، اما به مقتول هم گفتم که این مسئله چندان مهم نیست و اختلافی نیست که من به خاطرش آدم بکشم.
وی درباره روز حادثه گفت: شب حادثه من به کوروش نگفتم که قرار است کجا برویم؛ اصلا او را ندیدم، اما آنطور که کوروش گفته ما را تعقیب کرده است. بر اساس توافقی که داشتیم مقتول از من خواست قبر را بزرگتر کنم؛ قبر را برای کوروش کنده بود. میگفت: اگر قبر عمیق نباشد، جانوران جسد را بیرون میکشند و لو میرویم. من در حال کندن قبر بودم که صدای شلیک گلوله را شنیدم نفهمیدم چطور این اتفاق افتاد و چه کسی شلیک کرد. هوا خیلی تاریک بود و من اصلا چیزی نمیدیدم.بعد از گفتههای متهم هیئت قضات از همسر مقتول که خود به اتهام دو فقره قتل و با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شده بود، خواستند در جایگاه حاضر شود و به عنوان مطلع درباره پرونده صحبت کند، اما به دلیل مطرحشدن برخی مسائل ادامه رسیدگی غیرعلنی اعلام شد.این زن که در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده است، به دو بار قصاص محکوم شده و رأی صادره در دیوان عالی کشور نیز به تأیید رسیده است. پرونده او به اجرای احکام فرستاده شده و در لیست اعدامیان قرار دارد. بعد از گفتههای این زن و دفاع وکلای مدافع متهمان هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
کد مطلب: 155737
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir