دربی 77 هم تمام شد. بدون رد و بدل شدن گلی. بدون هیچ هیجان به معنای واقعی. دربی 77 در درگیری های فیزیکی میانه میدان، حرص و جوش های کنار خط امیر قلعه نویی و علی دایی، کلکل های صادقیان با نکونام و اخطارهای گاه و بیگاه فغانی خلاصه شد و رفت و به تاریخ پیوست. تاریخ ورق می خورد اما بعید است کمتر کسی این دربی را در ذهن خود به یادگاری بگذارد. نتیجه فنی خاصی از این بازی نگرفتیم. هر چه بیشتر چشم چشم کردیم چیزی نیاموختیم. چیزی حاصل نشد که بیاموزیم.
هیاهو برای هیچ
قبل از دربی هم می شد حدس زد که این همه هیجان بی مورد است. سالهاست که این هیجانات بی خاصیت است. شاید باید این ایراد را به خودمان بگیریم که چرا باید در آستانه دربی این همه حساس شویم. برای چه باید هیاهو کنیم؟ به احترام کدام تیم باید خود را به جنب و جوش بیندازیم؟ دربی که قرار است نهایت احتیاط در آن شود چه باری می تواند داشته باشد؟ البته از حالا خود را برای نیدن توجیهات و دلایل فنی اعضای کادرفنی دو تیم آماده کرده ایم.
یا زمین کج است یا توپ بد است یا داور مسئله دار بوده و از همه مهمتر اصلا تقصیر رسانه ها و تماشاگران است که این بازی را حساس کرده اند. راست می گویند چه معنا دارد هوادار ایرانی قلبش برای فوتبال به تپش بیفتد؟ چه معنا دارد به دنبال هیجانات مثبت باشیم؟ اصلا این کارها برای چیست؟ 90 دقیقه دربی 77 شاید نکات فنی برای دو تیم داشت و فقط این مربیان دو تیم باشند که آن را دیده و فهمیده باشند اما برای اکثریت قریب به اتفاق مردم پوک بود و خالی. مثال همان ضربالمثلی است که می گوید آواز دهل از دور خوش است.
خسته نباشید ژنرال، خدا قوت شهریار
روی سخن با دو سرمربی است که هر یک جایگاه ویژه خود را بین هواداران سرخابی دارند. از علی دایی شروع می کنیم که به عنوان مربی میهمان اول در نشست خبری شرکت کرد. علی دایی از داوری گلایه کرد. به طور مستقیم گفت که فغانی به مساوی راضی بود و به اصطلاح خودمان کار را برای حریف در آورد.
کاش این جمله را شهریار از ما بدون هیچ غرض و منتی بپذیرد که اگر پرسپولیس نمایش دیگری از خود نشان می داد داور می توانست حتی با تصمیمات مغرضانه تاثیری در کیفیت مسابقه بگذارد؟ درست که فغانی می توانست قضاوت بهتری داشته باشد و کمتر در جریان بازی فیزیکی دو تیم دخالت کند اما به راستی فغانی بازی را مساوی کرد؟ راستی تعداد موقعیت های گل پرسپولیس به تعداد انگشتان دست رسید؟ ما از تعداد موقعیت های گلی صحبت می کنیم که هوادار را نیم خیز می کند و از شدت هیجان قلب را به تپش شدید وادار می کند.
در سوی دیگر امیر قلعه نویی گلایه ای از داوری نداشت اما از نبود دو بازیکنی سخن گفت که اگر در میدان بودند شاید می توانستند در نتیجه بازی تغییری حاصل کنند اما آیا این توجیه نیست؟ مشکلات مالی سالهاست دست به گربیان استقلال است ژنرال بزرگوار. شاید مغرضانه است به شدت هواداران متعصب پرسپولیس بگوییم امیر قلعه نویی به دنبال نباختن در دربی است تا رکورد خود را حفظ کند اما کاش سرمربی استقلال دوستانه بپذیرد که این قلعه نویی، قلعه نویی باجسارت و با شهامت چند سال گذشته نیست. دربی های گذشته می تواند گواه این مدعا باشد.
یادش به خیر که قلعه نویی کنار زمین بند نبود و از شاگردانش حمله می خواست و برد. او حریص بردن بود و بس اما از این امیر قلعه نویی کنار زمین که زنگ به چهره ندارد تا تیمش گل نخورد نمی توانیم خاطره خوبی در ذهنمان نقش ببندیم. قطعا امیر قلعه نویی هم در خلوت خود به این موضوع فکر می کند.
کیروش و خوابهای آشفته
به نظر شما کیروش نه، هر تماشاگر فوتبالی حق ندارد از این فوتبال های بی هیجان و ترسو خوابش بگیرد؟ ما بی انصاف نیستیم. می دانیم هیجان بازی بیش از حد ظرفیت توانایی های فوتبال ایران بالاست، می دانیم که روی مربیان و حتی مدیران دو باشگاه فشار غیر منطقی وارد است اما تکلیف روح فوتبال چه می شود؟ گناه هواداری که برای نشان دادن قدرت تیم خود به با هوادار رقیب کری می خواند و سپس از این بازی سرخورده می شود چیست؟
البته باز هم می گوییم این قدر بی انصاف نیستیم که همه ناکامی های فوتبال باشگاهی ایران را به گردن سرخابی ها بیندازیم اما واقعیت تلخ است. گل سرسبد فوتبال باشگاهی ایران همین دربی است. وقتی در دربی چیزی نصیبمان نمی شود نمی توانیم نگاه امیدوارانه ای به آینده داشته باشیم. کیروش از بازی روز گذشته چه فهمید؟ جز کری خوانیهای صادقیان و نکونام چه دید؟ جز کارت زردهای بی اندازه چه دید؟ جز خستگی هواداران چه دید؟ شاید تنها دلخوشی اش حرکات گاه و بیگاه صادقیان بود و بس. و اینچنین باید چشم به دیگر بازی های لیگ بدوزیم و این داستان ادامه دارد.
همون قرص راه خودمون... (122514)