این نخستین فیلم بلندی است که پیرامون کشتار پیترلو که از نحسترین و مهمترین وقایع سیاسی تاریخ بریتانیاست، ساخته شده و با اینکه مایک لی مایل بود این فیلم را مثل سایر کارهای تازه خود ابتدا به کن فرانسه ببرد که بالاتر از ونیز مهمترین جشنواره سینمای جهان به حساب میآید اما سران کن این فیلم را با این بهانه کلی که به کارشان نمیخورد، رد کردند.آنچه کن خواهان آن نشد، طبق واکنشهای دیروز در ونیز فیلمی مایهدار است و «لی» را از دنیای همیشگیاش که کارهایی با زمینههای اجتماعی و معمولی درباره کارگران و سختیهای زندگی طبقه متوسط در بریتانیا در ماکتی کوچک است، جدا میسازد و به یک موضوع تاریخی و بسیار بزرگتر پیوند میزند و به درخششی تازه نایل میکند.در روز 16 آگوست 1819 نیروهای مسلح بریتانیایی به یک تظاهرات بالنسبه آرام 60 هزار نفری در منطقه سنت پیتر شهر منچستر که فاصله زیادی با سالفورد زادگاه مایکلی ندارد، هجوم بردند و اجتماعی را به خاک و خون کشیدند که هدف از آن دعوت هیأت حاکمه وقت بریتانیا به قانونمداری و محترم شمردن آرای مردم و بها دادن هرچه بیشتر به تصمیمهای پارلمانی در این کشور بود،حداقل 25 نفر در آن واقعه جان باختند و صدها نفر هم مجروح شدند و با اینکه سربازان همه چیز را قبضه و ماههای بعدی را با آرامش قرین کردند اما واقعه پیترلو تبدیل به یک مقدمه و کاتالیزور برای تغییرات وسیع اجتماعی و سیاسی در بریتانیا طی سالهای آتی شد.
مایکلی که فیلمش امروز (یکشنبه) در دو نوبت دیگر برای جشنواره روها در تالار مرکزی لیدوی ونیز اکران خواهد شد، خطاب به خبرنگاران گفت: قبول دارم که این وسیعترین عرصه و حقیقیترین سوژه در میان کل فیلمهای من طی 50 سال فعالیتهای سینمایی من است ولی تمام فیلمهای قبلی من نیز حاوی نوعی تغییر در قیاس با گذشته بوده است و از طرف دیگر فیلم ماقبل آخر من یعنی «آقای ترنر» در سال 2014 هم کاری تاریخ نگارانه و راجع به یک آدم واقعی (نقاشی معروف) بود.طبیعی است که وقتی در فیلمهای قبلیام حداکثر با سه چهار نفر در یک راه پله یا دو نفر در یک کارخانه طرف بودهام، پیترلو دنیایی بسیار بزرگتر و آدمهایی بهغایت بیشتر را مقابلم قرار داده باشد و این برایم تجربهای تازه را شکل داده اما این عادت و یک الزام برای هنرمندان است تا خود را سریعاً با هر پدیده تازهای وفق بدهند.لی اضافه کرد: برخی فکر میکنند من هیچیک از روالهای معمول در مورد ارتقای دیالوگها و فیالبداهه گوییهای سلیقهای را در فیلم جدیدم اعمال نکرده و به صرف واقعی بودن موضوع فقط متون تاریخی را تکرار کردهام. اما در پیترلو هم متن گفتارها را به برخی ارتباطهای خیالی کشاندهام، زیرا سینما بدون تخیل، سینما نیست.
یک بریتانیای دیگر در تابلویی یونانی
روز شنبه فیلمی دیگر هم از بخش مسابقه که در بردارنده موضوعاتی تاریخی و تحولاتی درباری در بریتانیا است، ونیز را به میهمانی خود فراخواند و آن فیلم، «محبوب» کار تازه یورگوس لانتیموس یونانی بود که پس از اوجگیری و غروب کاستاگاوراس و تئوانجلوپولوس تبدیل به مطرحترین فیلمساز این کشور همیشه متلاطم اروپایی شده است،لانتیموس که در رزومهاش دو فیلم انگلیسی زبان «The Lobster» و «کشتن یک گوزن مقدس» هم دیده میشود، در سومین فیلم بلند خود با این زبان بینندگان را به دنیای ملکه «آن» (با بازی اولیویا کولمن) در اوایل قرن هجدهم در بریتانیا میبرد و به روزهایی که وی دردمند و نالان و به لحاظ سیاسی لرزان بود و حتی دوست نزدیک و مشاورش لیدی سارا (راشل وایز) هم سودای جانشینی وی را در سر میپروراند.این یک کار تراژدی- کمدی جالب و تماشاگر پسند است که بعید مینماید به محاسبات گییرمو دل تورو رئیس مکزیکی هیأت داوری موسترای 2018 و 8 همکار وی در این ژوری ورود نکرده و به یکی از مدعیان تصاحب شیر طلایی تبدیل نشده باشد.