گروه فرهنگي - رسانهها: يكي از بینندگان سايت الف متعلق به احمد توكلي نماينده تهران در مجلس در یادداشتی نوشت: مدتیه وقتی میرم سراغ کانالهای تلويزیون و میگم: اگر اینترنت نبود چه بلایی سرسرگرمی و خبرگیریمون میآمد؟ لابد این حرف را اونایی که ماهواره دارن راجع به ماهواره میگن!عجب برهوت و خشکسالیی است این سیمای ما! بالای ده تا کانال و هیچ که هیچ!
یادش بخیر اون روزهایی که خیابون برای دیدن سریالها خلوت میشد یا گیر آوردن بلیط برای سینماها خودش کلی هیجان داشت! دلم تنگ شده برای طنزهای مهران مدیری، همون نگاههای بی مزه و تکراری توی دوربین! فرهاد بزنه پس کلۀ داوود و اونم بگه: من چکاره بیدم! بامشاد یه دل سیر بجای همهمون بخونه بی وفایی... دل من از غصّه داغون شده! همان واو های بی معنا در اول افعال، به تقلید از برره که گاهی از ته دل ما را میخنداند، مثل سکانسهای ماندگار سربازگیری تو برره، که دعوا بود سر ازجلو شیر فرهاد بجای از جلو نظام! سریالهای وطنی که با اون نمرههای پایین فیلمسازی باز هم ما را مینشاند پای تلويزیون و سیل جوکهای پیامک شدۀ بعد از سریال که نشان از اقبال مردمی بود با این همه نمایش ماهواره و فیلم های خانگی خارجی و داخلی.
دلمون لک زده برای سینمای دهۀ هفتاد که کلی استرس داشتیم که بالاخره امشب بلیط سینما گیرمون میاد بریم دو نفر و نصفی ببینیم؟! بریم دیالوگهای مادر علی حاتمی رو حفظ کنیم و تو جمعهای فامیل و آشنا باهاشون قیافه بگیریم وسر سینمای حاتمیکیا چند ساعت بحث کنیم و تو سینمای ملاقلیپور کلی گریه کنیم، یادم نمیره تو سالن پخش فیلم "میم مثل مادر" دیدم نگهبان سینما هم داره اشک میریزه!
حالا ما موندیم و فیلمهای سینمایی که بعد از دیدن ده تا فیلم که آخرش بگی عجب کلاهی سرم رفت، یکی دو تاش ارزش دو دقیقه بحث رو هم بزور دارن. نه تلويزیون برنامههاش چنگی به دل میزنه، نه تک وتوک سریالهای آبکی و کشدارش که بعد از گذشت بالای ده بیست سال از همه نظر به گرد "پدر سالار" نمیرسن. حالا کنترل تلويزیون رو که برمیداری باید تند تند شبکه عوض کنی و آخر سر با ناراحتی دکمۀ خاموش، بهترین شبکه میشه برای دل تنگت!