قدوس هر هفته یا گل میزد یا پاس گل میداد و درنهایت درخشش وی موجب شد تا در جام جهانی، ایران را همراهی کرده و در ادامه نیز بهعنوان اولین فوتبالیست ایرانی راهی لوشامپیونه فرانسه و تیم آمیان شود.قدوس در همین تیم سوئدی یک همبازی به نام الحاجی گروی نیجریهای داشت که به آن صورت بازیکن مطرحی نبود، اما نام این بازیکن نیز از نیم فصل سال گذشته و درست در آن زمانی که استقلال به یک تمامکننده نیاز داشت در رسانههای ایرانی مطرح شد.در آن زمان استقلالیها به جز گرو با حدود 20 بازیکن خارجی دیگر نیز مذاکره کردند که درنهایت کارشان با تیام تمام شد تا این بازیکن سنگالی برای نیم فصل به استقلال بپیوندد و پرونده گرو و سایر خارجیها در آن مقطع بسته شود. اما این پایان کار گرو نبود و او مدام در صفحهاش برای حضور در استقلال چراغ سبز نشان میداد.
قرارداد 400 هزاردلاری
سرانجام بعد از قطعی شدن جدایی تیام از استقلال، مدیران این باشگاه خیلی زود کار خود برای انتقال جانشین او را آغاز کردند و موفق شدند نظر الحاجی گرو را برای حضور در این تیم جلب کنند.این بازیکن با قراردادی سه ساله به ارزش ۴۰۰ هزار دلار به استقلال آمد که قیمت این بازیکن با توجه به قیمت ارز حدود هفت میلیارد تومان برآورد میشود. این بازیکن در دقایق پایانی دیدار با تراکتورسازی برای استقلال به میدان رفت و از آن روز تا دیدار دربی در مجموع 246 دقیقه حضورش در ترکیب استقلال فقط یک شوت در چارچوب را به ثبت رسانده و دیگر هیچ اثری در ترکیب استقلال نداشته است!
درخشش قدوس در فرانسه
دو سرنوشت متفاوت از دو بازیکن همتیمی جالب توجه است. یکی به ایران آمد و در استقلال هنوز دو شوت در چارچوب در مدت حدود دو ماه حضورش در این تیم نداشته و دیگری در لوشامپیونه درخشش خود را تداوم داده و تاثیرگذارترین چهره آمیان بهشمار میرود.شاید همان روزهایی که قدوس در زمین برای تیم سوئدی میدرخشید، آیندهاش در فوتبال اروپا تضمین شده بود اما همان زمان گرو برای اوسترشوندس بازیکن چندان کارسازی محسوب نمیشد.
خودکرده را تدبیر نیست!
قدوس در دو فصلونیم برای اوسترشوندس، 27 گل به ثمر رساند و گرو تقریبا در همین مدت زمان حضور فقط 6 گل به ثمر رساند که با این وضعیت، این مدیران و کادرفنی استقلال بودند که باید با دقت و تدبیر بیشتری جایگزین تیام کارآمد را انتخاب میکردند نه اینکه بازیکنی را بخرند که همه را یاد خرید مشهور پرسپولیس در زمان قطبی(دی کارمو) بیندازد. اینجاست که باید گفت، خود کرده را تدبیر نیست!