به گزارش دنیای اقتصاد، سوال مشابه، حدود دو ماه قبل به دنبال «اثر نفت ۱۰۰ دلاری بر اقتصاد دنیا» بود؛ زیرا در آن زمان، با اصرار آمریکا بر صفر کردن صادرات نفت خام ایران، نگرانی زیادی در رابطه با کمبود نفت در بازار وجود داشت. در زمان یاد شده در گزارشی با عنوان «تصویر جهانی نفت ۱۰۰ دلاری» به بررسی آثار جهش قیمت طلای سیاه در اقتصاد دنیا پرداخته بودیم. اما با توجه به اینکه نگرانیهای فعالان بازار نفت حالا شکل تازهای به خود گرفته و از تهدید کمبود عرضه نفت خام در بازار، به مازاد عرضه تبدیل شده است، نفت ۵۰ دلاری اقتصاد دنیا را چگونه پیش خواهد برد و در این میان سود و زیان کشورها چگونه خواهد بود؟
کشورهای تولیدکننده نفت خام مانند عربستان و روسیه در حالی از متضرران بزرگ افت قیمت نفت خام به شمار میروند که هر دوی این کشورها نقشی اثرگذار در پدید آمدن مازاد عرضه در بازار داشتهاند. اصرارهای آمریکا به این دو غول نفتی برای افزایش تولید بود که طی چند ماه گذشته ورق را برای بازار نفت برگرداند. رئیسجمهوری آمریکا هنوز به افزایش عرضه و افت بیشتر قیمتها اصرار دارد؛ اما ظاهرا به این موضوع واقف نیست که نفت ۵۰ دلاری به زیان تولیدکنندگان نفت خام آمریکا نیز خواهد بود. این اخطاری است که رئیس تحقیقات بازارهای کالایی گلدمن ساکس به ترامپ میدهد.
چند عامل طی دو ماه گذشته باعث جایگزین شدن نگرانی مازاد عرضه به جای کمبود عرضه نفت در بازار شد. از جمله کوتاه آمدن آمریکا از صفر کردن صادرات نفت خام ایران و اعطای معافیت به هشت خریدار نفت خام ایران، همکاری سازنده عربستان و روسیه با سیاستهای آمریکا در جهت افزایش عرضه و کاهش قیمت، تداوم اصرارهای توییتری ترامپ بر کاهش بیشتر قیمتها، بهبود تولید در برخی کشورهای عضو اوپک مانند عراق و لیبی و کاهش کمتر از انتظار تولیدات از سمت ونزوئلا. تمام این موارد، عوامل تشکیل دهنده فشار بر قیمتها طی حدود دو ماه گذشته هستند و باعث شدند قیمت نفت از اوج ۸۶ دلاری در اوایل اکتبر حدود ۲۶ دلار کاهش قیمت را تجربه کند و به محدوده ۶۰ دلار بر بشکه برسد.
افزایش عرضه در حالی چشمانداز قیمت نفت را از ۱۰۰ دلار به ۵۰ دلار کاهش داده است که از دیگر سو نگرانیهایی از کاهش رشد تقاضا در سال آینده میلادی وجود دارد. کند شدن رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، یکی از نتایج جنگ تجاری آمریکا با دیگر قدرتهای اقتصادی دنیا است که میتواند رشد تقاضای نفت خام را تحت تاثیر قرار دهد. به این ترتیب «کاهش رشد تقاضا» در حالی یکی از تهدیدهای بزرگ بازار نفت در سال آینده است که موسسه ریستاد انرژی در تازهترین تحلیل خود از بازار، رشد تقاضای نفت خام برای فصل چهارم سال ۲۰۱۸ را ۵/ ۱ میلیون بشکه در روز اعلام و رقم ۳/ ۱ میلیون بشکه را نیز برای رشد تقاضا در سال ۲۰۱۹ پیشبینی کرده است.
تغییر بازی به نفع مصرفکنندگان؟
به گزارش بلومبرگ، کشورهایی مانند هند یا آفریقای جنوبی، از جمله کشورهایی هستند که از افزایش عرضه و کاهش قیمت نفت سود خواهند برد؛ زیرا این کشورها مصرفکننده خالص انرژی هستند. در مقابل این کشورها، تولیدکنندگان نفت خام قرار دارند. روسیه و عربستان سعودی که از ماه ژوئن به این سو در مجموع حدود یک میلیون بشکه در روز به تولیداتشان افزودهاند، بازندگان تعادل جدید بازار نفت هستند. با این حال آنطور که در گزارش بلومبرگ تاکید شده است، همه چیز به این بستگی دارد که تقاضای جهانی نفت خام در سال آینده با توجه به قویتر شدن دلار و تضعیف ارز دیگر کشورها چگونه باشد. در این میان واکنش تولیدکنندگان نفت خام و نحوه تصمیمگیری آنان در رابطه با میزان تولید نیز بسیار با اهمیت است.
به عقیده کارشناسان، عربستان سعودی بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت خام، با وجود وابستگی بسیار بالایی که به درآمدهای نفتی دارد و زیانی که از قیمتهای پایین طلای سیاه متحمل میشود، در پی فشارهای آمریکا استقلال خود را از دست داده و مانند قبل قادر به نقشآفرینی در جهت ایجاد تعادل در بازار نیست. سعودیها در حال حاضر در میان روسیه (بهعنوان متحدی در زمینه تولید نفت) و آمریکا (بهعنوان متحدی سیاسی که مدام درخواست کاهش قیمت دارد) قرار گرفتهاند. از همین رو با وجود اینکه خالدالفالح، وزیر نفت عربستان به تازگی بر کاهش تولید یک تا ۴/ ۱ میلیون بشکهای برای جلوگیری از ریزش بیشتر قیمتها تاکید کرده، همه نگاهها به اجلاس جی۲۰ در آرژانتین دوخته شده است.
این اجلاس که حدود یک هفته پیش از نشست ۶ نوامبر اوپک و غیراوپک در وین برگزار میشود، محل حضور رئیسجمهوری روسیه، ولیعهد عربستان و رئیسجمهوری آمریکا است. به زعم بسیاری از کارشناسان، اجلاس جی۲۰ با توجه به حضور این سه قدرت بزرگ نفتی اهمیتی به مراتب بیشتر از نشست رسمی اوپک دارد؛ زیرا احتمالا گفتوگوهای حاشیهای این اجلاس است که نتیجه نشست رسمی اوپک را در زمینه بازگشت به کاهش تولید روشن میکند.
به این ترتیب باید دید عربستان سعودی باوجود رسوایی قتل جمال خاشقجی، قادر به تداوم پیگیری کاهش تولید که عملا در مقابل خواست ترامپ است، خواهد بود؟ روشن شدن این موضوع نقشی اساسی در وضعیت مصرفکنندگان نفت خام در سال آینده دارد؛ زیرا کاهش تولید به معنای رشد قیمت است و عدم کاهش تولید، نفت ارزان را در پی خواهد داشت.
خودزنی نفتی ترامپ؟
ایالات متحده آمریکا کشوری است که طی یک سال گذشته، روزانه بیش از دو میلیون بشکه رشد تولید داشته است. این میزان رشد تولید که به شگفتی بازار نفت تبدیل شده است، بدون اجرای بیکم و کاست طرح کاهش تولید اوپک با همراهی روسیه ممکن نبود. طرح کاهش تولید که از ابتدای سال ۲۰۱۶ آغاز شد، موفق به کاهش سطح ذخایر جهانی نفت خام به میانگین پنج سال گذشته و رشد قیمتها شد. در این میان، این تولیدکنندگان نفت شیل بودند که نهایت بهره را از رشد قیمتها بردند زیرا قیمت بالای نفت، توجیهی برای افزایش تولید از حوزههای پر دردسر شیل است.
در همین زمینه، جف کری از گلدمنساکس، در گفتوگو با سیانبیسی هشدار داده است که نفت ۵۰ دلاری میتواند به روند رو به رشد حفاری چاههای نفت در آمریکا ضربه وارد کند. به گزارش بیکر هیوز، چاههای حفاری نفت فعال در آمریکا در هفته منتهی به ۲۱ نوامبر افتی سه عددی داشته و مجموع تعداد آنها به ۸۸۵ عدد رسیده است. این افت در پی کاهش قیمت نفت رقم خورد. از نظر سرپرست تحقیقات بازارهای کالایی گلدمن ساکس، افت سریع قیمت نفت و رسیدن آن به ۵۰ دلار بر بشکه، نهتنها میتواند تولیدکنندگان نفت خام آمریکا را به دردسر بیندازد بلکه مشکلاتی را برای اعتبار بازار موجب میشود.
نظر جف کوری با دیدگاه کاخسفید که میخواهد با ارزان کردن نفت مصرفکنندگان سراسر دنیا را منتفع کند، همخوانی ندارد. ترامپ در توییتهای اخیر خود تاکید کرده است کاهش قیمت نفت به افت قیمت بنزین منجر شده و این موفقیت بزرگ را به خود نسبت داده و البته از عربستان نیز برای همکاری در این مسیر تشکر کرده است. با این حال این امیدواری از سمت کوری وجود دارد که عربستان و روسیه بتوانند در حاشیه اجلاس جی۲۰، ترامپ را به کاهش تولید راضی کنند زیرا این اقدام به نفع هر سه کشور خواهد بود.
به گفته کوری هزینه سر به سر تولید هر بشکه نفت خام شیل در آمریکا (با احتساب بازگشت سرمایه) حدود ۵۰ دلار بر بشکه است بنابراین کاملا واضح است ریزش بیش از اندازه قیمتها میتواند منجر به توقف رشد تولید نفت شیل در آمریکا شود.
اگرچه هزینههای تولید در حوزهها و میادین نفتی مختلف متفاوت است، اما چیزی که واضح است، هزینه تولید در مناطقی که بیرون آوردن نفت و گاز از اعماق زمین به تکنولوژی شکست هیدرولیکی تکیه دارد، با رسیدن قیمتها به ۵۰ دلار، با مشکل مواجه میشود. در حالحاضر تولید روزانه نفت خام آمریکا به رکورد ۷/ ۱۱ میلیون بشکه در روز رسیده که بیش از نیمی از این تولید مدیون افزایش تولید نفت شیل در سالهای گذشته است.
نگرانیها از افت قیمت نفت باعث شده است موسسه سرمایهگذاری Stifel برای سال ۲۰۱۹ میانگین قیمت ۷۳/ ۵۳ دلار بر بشکه را برای شاخص نفت خام آمریکا پیشبینی کند. محقق شدن این پیشبینی به این معنا است که ۳۹ شرکت نفتی و گازی در آمریکا باید راهی برای پر کردن کسری ۲/ ۸ میلیارد دلاری جریان نقدی خود در سال آینده پیدا کنند که چالش بزرگی برای آنها بهشمار میرود.
یکی از راهحلها برای جبران کسری جریان نقدینگی، محدود کردن فعالیتها به منظور کاهش هزینههای جاری است که میتواند تولید کمتر و نیروهای بیکار شده بیشتری به همراه داشته باشد. نگرانیها پیرامون اثرات نفت ۵۰ دلاری در صنعت نفت آمریکا در حالی است که بسیاری از بررسیها، بازه قیمتی ۶۰ تا ۷۰ دلار را برای اقتصاد آمریکا مناسب ارزیابی میکنند.
انعکاس نفت ۵۰ دلاری در اقتصاد جهانی
اما کاهش قیمت نفت در حالیکه زمستان در حال آغاز شدن در نیمکرهشمالی است، میتواند به نفع ساکنان و کسبوکارهای این نقطه از زمین باشد. در واقع سوخت ارزان در شرایطی که اقتصاد رشد چندانی ندارد، میتواند گذران زندگی را برای ساکنان نیمکره شمالی آسانتر سازد. اما این سود فقط در قسمتهای شمالی کره زمین تقسیم نمیشود و کشوری مانند آفریقایجنوبی نیز که واردکننده نفت خام است و با کمبود بودجه نیز دست و پنجه نرم میکند، از قیمت پایین نفت سود میبرد. چین نیز بهعنوان قدرت اقتصادی برتر در آسیا، بزرگترین واردکننده نفت خام در دنیا است.
بنابراین طبیعی است که این کشور که در حالحاضر در جنگی تجاری با آمریکا به سر میبرد و با چالشهای اقتصادی داخلی نیز مواجه است، از افت قیمت نفت سود ببرد. همچنین نفت ارزان، به معنای فشار کمتر بر تورم و بانکهای مرکزی برای افزایش نرخ سود است.
نحوه مواجهه بازارهای نوظهور با افت قیمت
بر اساس تحلیل بلومبرگ، هر ۱۰ دلار کاهش قیمت در هر بشکه نفت خام، میتواند تولید ناخالص داخلی را در کشورهای در حال توسعه حدود ۵/ ۰ تا ۷/ ۰ درصد افزایش دهد. اما اثر افت قیمت در کشورهای حاشیه خلیجفارس، خود را به شکل دیگری نشان میدهد زیرا افت ۳ تا ۵ درصدی جیدیپی را در این کشورها باعث میشود. این میزان در امارات متحده عربی، روسیه و نیجریه به شکل افت ۵/ ۱ تا ۲ درصدی جیدیپی خود را نشان میدهد.