مهدی یراحی یک آوازه خوان ساده نیست و باهوش است و خودش هم از ابتدا میتوانسته حدس بزند که برای آلبوم سه گانه اجتماعیاش حواشی پیش خواهد آمد در قطعه اول این حاشیه کمرنگ و حالا در «پاره سنگ» به اوج میرسد. تا جایی که تلویحا ممنوع الکاری او تا اطلاع ثانوی اعلام شد. «پاره سنگ» اما چه گفت که این لزوم احساس شد که هنرمند مذکور ممنوعالکار شود؟ مگر چه اتفاق محیرالعقولی در این ترانه یا ویدیو رخ داده است که یک هنرمندی که پایبندی به ارزش ها را بارها اثبات کرده باید ممنوعالکار شود؟ «پارهسنگ» از صلح و آرزوی جهان آرام حرف میزند؛ از تبعات اتفاقات غمانگیز و تلخ مثل زلزله، جنگ ، آوارگی، مرگ، خودسوزی، آلودگی ، بی پولی، ناامنی کودکان، کمرنگ شدن انسانیت، تاثیر تلفن همراه و اثر تخریبی آن و.... بر زندگی سخن میگوید. از تمام این المان ها در ویدیو استفاده میکند تا بگوید هر کدام از بدبختیها شبیه برخورد یک «پاره سنگ» به شقیقه زندگی و مرگ است.
«پاره سنگ» هیچ صحبتی از ضد ارزش بودن خواننده نمیدهد وقتی رنج خود را با نمایش مادر شهید در انتظار در ویدیو نشان میدهد ، وقتی از درد همشهری هایش درباره تبعات جنگ میگوید ، وقتی از بحران آب و هوای آلوده حرف میزند صحبت از ضد ارزشی یا حرف نامربوط زدن نیست که اثبات مردم دوستی و دغدغه همدردی در هنرمند موج میزند. آقایانِ مدیر اگر یادتان رفته بگذارید قبل از امضای حکم ممنوعالکاری مهدی یراحی یادتان بیندازیم که وی همان هنرمندی ست که پیش ازین برای شهدای دفاع مقدس ترانه ای اجرا کرد و با تهیه کنندگی احسان علیخانی ویدیویی ساخت که بارها و بارها از تلویزیون پخش شد و میشود. همانکه فاجعه تلخ منا با صدای اذان او در ذهنمان ماندگار و همان که صدایش بارها و بارها با ملکوتیترین لحظه های رمضان و ماه عسلمان پیوند خورد.
اینکه کسی بخواهد از تکراری بودن در گفتن عشق در ترانه و موسیقی فاصله بگیرد و از رنج و درد مردم با حفظ خطوط قرمز و احترام بع آنها بگوید كار اشتباهى كه نكرده است؛ يراحي شكل جديدى از رپخوانی را با کلام مودبانه بدون اعتراض تند رایج در این نوع موسیقی و با حفظ استایل خود در خوانش و صدا ابداع کرده و همین نیازمند تشویق است نه تخریب. کاش روی حرفتان مبنی بر ایجاد فضایی که هنرمند خلاق و فاخر پرورش بیابد بمانید و اجازه بدهید حرف تلخ حتی اگر تلخیاش گزنده هم باشد با حفظ ارزشها بیان شود آن هم از طرف هنرمندی که در دل جنگ و در جنوب رشد کرده و طعم سختی را با گوشت و پوست و استخوان حس کرده است. متولی موسیقی است که تربیت میکند امثال بندهایی را که ترکیب و عبارت های ترانه هایشان به «محکم بستن در» و «کم کردن دلبری» رضایت میدهد و خواننده کم سن و سال و نپخته را روی صحنه به شعبده بازی میرساند یا پای کسی را که پلی بک کرده چندین بار روی استیج میکشاند به جای هنرمند ، یک محوِ شهرت بازاریخوان تحویل عرصه موسیقی میدهد که تاریخ انقضایش مشخص و محدود است. این هشدار برای موسیقی جدی است؛ جلوی دغدغهمندی را بگیرید فقط هنرمند کاسب پرورش میدهید؛ بی هنر و بی حرف!