گروه اقتصادی_ رسانه ها: روزنامه قانون در گزارشی موضوع سهمیهبندی کالا ها و عوارض جانبی سوءاستفاده از این طرحها را بررسی کرد.در سالهای اخیر و با تشدید مشکلات اقتصادی، حضور شهروندان ایرانی در صفهای دریافت کالا برای رسیدن به سودی ولو اندک بیشتر و بیشتر شده است. اوج این صف کشیدنها برای خرید دلار و سکه در یکی دو سال گذشته بود و اکنون در ماههای اخیر، کمبودهای تولید و عرضه برخی کالاها بار دیگر ایستادن در صف برای رسیدن به منفعت مالی و البته رفع برخی مشکلات معیشتی را دو چندان کرده است.تصاویر این صف کشیدنها و مشکلات و تبعات ناشی از آن به طور روزانه در فضای مجازی و سایتها نیز مخابره شده و خلاصه از رشد پدیده ایستادن در صف در جامعه حکایت دارد. یکی از قابل تاملترین صف هایی که در هفته های اخیر کشیده شده است، صف دریافت گوشت یخ زده دولتی آن هم از از تاریکیهای صبح است که افراد با کارت ملی خود و اعضای خانواده، ساعتها در سرمای این روزهای صبحهای تهران و شهرها در صف میایستند تا چند کیلویی گوشت به قیمت نصف بازار تهیه کنند.
نکته اینجاست که بخش مهمی از این گوشتها به گواه مشاهدات مردمی و آنچه در فضای مجازی و رسانهها مخابره می شود، سر از قصابیها و رستورانهای شهر درآورده تا سودی چند هزار تومانی را نصيب شهروندان ایستاده از صف کرده و به یکی از زخمهای زندگی خود بزنند. برخی رستواران داران نیز مشتری دائمی خرید این گوشتهای یخ زده شدهاند تا مشتری از همه جا بیخبر تنها با اعتماد به نام و برند رستوران، به خیال وجود گوشتهای تازه در غذا، بهایی گزاف برای تهیه آن بپردازند.
صف کشیدن برای آیفون!
از دیگر صفهای قابل تامل ماههای اخیر، حضور افراد کارت ملی به دست برای تهیه گوشی های مصادرهای «آیفون» به نرخ دولتی در مراکز عرضه گوشی تلفن همراه بود که چند روزی، بازار فروش این گوشی های گران قیمت را داغ کرد. ماجرا از آنجا شروع شد که چندی قبل دولت اعلام کرد گوشی های وارداتی و قاچاقی کشف شده با نرخ ارز چهار هزار و 200تومانی، بر اساس کد ملی به متقاضیان و البته به طور محدود عرضه می شود و همین موضوع سبب شد تا شهروندان زیادی در صف آیفون بایستند.اخیرا نیز به دنبال دیگر صفهایی که برای خرید کالاهای نرخ دولتی تشکیل می شود، شهروندانی کارت ملی به دست در مقابل نمایندگیهای رسمی تولیدکنندگان لاستیک خودرو صف میکشند تا یکی دو حلقه لاستیک به نرخ دولتی تهیه کنند. لاستیکی که هر حلقه ان حدودا یکصد تا یکصد و پنچاه هزار تومان ارزان تر از بازار است و سودی آنی نصب خریدار می کند.
در انتظار صف برای بنزین دولتی!
چند سال قبل و در همان ماههای اول سهمیه بندی شدن بنزین در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، برخی افراد که بعضا نیز رانندگان تاکسی مورد اشاره قرار می گرفتند، با ذخیره سهمیه بنزین خود و فروش آن در بازار آزاد، به سودی ناچیز از محل فروش بزنین سهمیه خود می رسیدند و بازار این اتفاق تقریبا داغ بود. اکنون با گذشت چند سالی از قطع سهمیه بندی بنزین خودروها، باردیگر مسئولان به فکر اجرای این طرح، آنهم به عجیبترین شکل ممکن افتادهاند. تخصیص یک لیتر بنزین برای هر ایرانی و بر اساس کد ملی در روز، اتفاقی است که از سوی برخی عقلای اقتصادی! پیشنهاد شده و قرار است هر ایرانی دارای خودرو و فاقد خودرو، 30 لیتر بنزین دولتی در ماه دریافت کرده و آن را مصرف کند.با توجه به زمزمه های نرخ های بنزین در اجرای این طرح، از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که سود 100 درصدی در فروش آزاد بنزین برای شهروندان در اجرای این طرح، به زودی صفهای طولانی در پمپ بنزین های شهرها به وجود آورده تا افراد زیادی دبه به دست، بنزین دولتی بخرند و به نرخ آزاد بفروشند تا به سود مالی روزانه برسند! نکته اینجاست پیشنهاد دهندگان این طرح معتقدند یارانه پنهان در نرخ بنزین از طریق سهمیهبندی آن به همه افراد میرسد و به نوعی عدالت را میان شهروندان ایجاد میکنند.
رفتاری قابل تقبیح؟
مثال هایی که از صف های تشکیل شده توسط مردم در بازههای زمانی مختلف در این گزارش عنوان شد، تنها بخش کوچکی از صدها صفی است که در سالهای مختلف تشکیل شده و این سوال را به ذهن متبادر ميكند آیا صف بستن مردم عملی قابل تقبیح است؟ ریشههای تشکیل این صفها چیست و چرا هرچه زمان می گذرد، میل به «دلالی» و کسب سود آنی میان گروههایی از شهروندان بیشتر میشود؟ به راستی در پدید آمدن چنین صفهایی، سیاستهای اقتصادی و مدیریتی دولتمردان اثر گذار است یا این ذات آدمی است که او را به سمت کسب سود سوق می دهد؟