آثار شما معمولاً تم سیاسی اجتماعی دارند، با توجه به بازتابها و واکنشهایی که به آنها اشاره کردید، فیلم آینده شما باز هم در این حوزه خواهد بود؟
بعد از جشنواره تصمیم گرفتم دیگر فیلمهایی با موضوعات سیاسی- اجتماعی نسازم. در نظر داشتم یک فیلم عاشقانه در خارج از کشور بسازم برای این منظور قصهای انتخاب کرده بودم و خیلی هم دوستش داشتم، ولی به یکباره ماجرای دیگری پیش آمد که این اتفاق نیفتاد. با این وجود قصد دارم تا حدی از این فضا فاصله بگیرم و قطعاً فیلم بعدی من تم سیاسی نخواهد داشت. اصلاً شاید تا سالها فیلمی که درونمایه سیاسی داشته باشد، نسازم چراکه دیگر از این فضا دلزده شدهام. به هر حال من هم یک آدم هستم و به اندازه یک آدم توانایی دارم. اینکه فیلم میسازم، مصاحبه میکنم و در فضای رسانهای قرار میگیرم، دلیل بر این نمیشود که سوپرمن باشم و همه چیز را تحمل کنم.
چرا این تصمیم را گرفتید؟ فکر نمیکنید مقداری شتابزده است؟
نه. به هر حال یک فضای سوظن درباره من وجود دارد که برایم خوشایند نیست، جالب است که این موضوع از هر ۲ طرف درباره من وجود دارد یعنی اپوزیسیون فکر میکند من به جایی وصل هستم، کار عجیبی میکنم و طبق سناریوی مشخصی درباره موضوعاتی فیلم میسازم و این موضوع را در جاهای مختلف عنوان میکنند از طرفی دیگر در میان پوزیسیون هم افرادی هستند که فکر میکنند من خارج از عرف مرسوم کار میکنم تا جایی که حتی در تلویزیون هم میگویند مهدویان سمپات است!
هرچند این موضوعات، حرف تمام اپوزیسیون یا پوزیسیون نیست اما نشانگر این است که نسبت به من و جنس کاری که انجام میدهم، سوءظنی وجود دارد به طوری که نه این وری ها به طور صددرصدی میتوانند پشت من بایستند نه آن وری ها. درواقع همه به گونهای به من مظنون هستند که این موضوع من را خیلی اذیت میکند این در حالی است که من همیشه در آثارم به روایت مستقل خودم میرسم یعنی نه به من سفارش میشود، نه به من حقنه میشود و نه کسی از من چیزی میخواهد اتفاقاً برای اینکه بتوانم این روایت را از آب و گل دربیاورم و آن را از مسایلی مانند ممیزی، تامین سرمایه، حضور در جشنواره و … عبور دهم خیلی هم زحمت میکشم.
تمام فیلمهای من مشکل ممیزی داشتهاند اما کسی اینها را نمیداند یا باور نمیکند و یا میگویند این یک بازی است. برای مثال هرچند در "ماجرای نیمروز؛ رد خون" بسیار دچار مشکل ممیزی شده بودیم اما تصمیم گرفتم چیزی نگویم چون فکر کردم اگر این موضوع را عنوان کنم برخی میگویند مهدویان در حال بازارگرمی است و در نهایت پروانه نمایش فیلمش را به راحتی میگیرد.
برخی از این وری ها فکر میکنند من ضمن داشتن شرایط ویژه، موضوعات عجیب را به تصویر میکشم دیگر به این فکر نمیکنند که من سه بار فیلمبرداری فیلمم را عقب انداختم تا توانستم این فیلم را بسازم و کسی به من مجوز ویژه فیلمسازی نداده است بلکه برای این امر جنگیده، جان کنده و همه را متقاعد کردهام اما در نهایت برخی میگویند مهدویان به جایی وصل است.
برای من تشعشاتی که از این سوظن به خودم برمیگردد مهم نیست ولی همین موضوع دیدن فیلمهای من را تحتالشعاع قرار میدهد، به طوری که آثارم در زمان خودشان خوب دیده نمیشوند انگار باید از آنها فاصله بگیریم تا معلوم شود چه فیلمی ساخته شده است گاهی آنقدر این حاشیهها زیاد میشود که به سینمایی که دوست دارم دنبالش کنم، آسیب میزند و به خاطر همین ناچارم کمی فضای فیلمسازی ام را عوض کنم.
دوست نداشتم این تصمیم را تحت این شرایط بگیرم، دوست نداشتم تصمیم واکنشی داشته باشم اما این تصمیم واکنش به چیزی نیست بلکه احساس میکنم در این اتمسفری که از هر ۲ طرف وجود دارد، فیلمهایم در حال آسیب دیدن هستند و این سوظنها تماشای فیلمهای من را مشکل میکند؛ یعنی ممکن است خیلی از تماشاگران فیلمها را ببینند و از گفتههای این افراد متعجب شوند، شاید فیلم را از زاویه نگاه همانها تماشا کنند و توجه نکنند که فیلم چه داستانی تعریف میکند.
تصور کنید کلی زحمت کشیده و در این اوضاع فیلم ساخته شود ولی در نهایت چنین فیلمی خوب دیده نشود به همین دلیل فکر میکنم باید سینمایی را که به آن علاقهمند هستم، نجات بدهم. البته شاید باز هم در شرایط مساعدتر، در روزگاری که این افراد آرام بگیرند، از نگرانی دربیایند و متوجه شوند خبری نیست و قرار نیست من کار خطرناکی کنم، دوباره فیلم سیاسی بسازم.
این افراد با یکدیگر دعوا میکنند و کشور را به جایی رساندهاند که دیگر مردم چشم دیدن هم را ندارند و همه از یکدیگر بدشان میآید به همین دلیل فکر میکنم باید از این افراد فاصله بگیرم چراکه این مسایل خودم را نیز آزار میدهد به نظرم بهتر است فیلمهای دیگری بسازم تا همه از هر جناحی نسبت به فیلمم حساس نشوند، شاید بعدها دوباره فیلم سیاسی بسازم.