به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ - ۲۳:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۲ ساعت ۱۸:۳۵
کد مطلب : ۱۷۸۴۲۲

در یک رابطه، حس «خوشبختی» واگیردار است

در یک رابطه، حس «خوشبختی» واگیردار است
گروه علمی: حس خوشبختی کسی که با او در رابطه هستیم، می‌تواند بر ما تأثیر مثبت بگذارد و حتی بر طول عمرمان بیفزاید. این نتیجه یک تحقیق تازه است. اما چاره چیست اگر طرف مقابل ما انسانی بدخلق است که شاید تأثیر رفتارش، از عمر ما بکاهد.

روی مبل دراز کشیده، تنها برای کشیدن سیگار از جایش بلند می‌شود  یا وقتی که می‌خواهد چیزی برای خوردن درست کند که آن هم معمولا یک غذای آماده فست‌فوتی است. چرا؟ چون خوشبخت نیست. همه چیز به نظرش احمقانه می‌آید؛ کار، دوستان و در کل زندگی. یا یک حالت دیگر را تصور کنیم: عاشق تحرک در فضای بیرون است، با دوستان قرار می‌گذارد و برای چیزهای جدید اشتیاق نشان می‌دهد و در یک کلام، عاشق زندگی است چون زندگی زیباست. هر کدام از این دو حالت را که در نظر بگیرید، در یک رابطه، خوشبختی یا بدبختی شریک زندگی دیر یا زود با پیامدهای سنگین، تأثیرش را روی طرف مقابل هم می‌گذارد. نتایج یک تحقیق که در دانشگاه تیلبورگ هلند انجام شده است، نشان می‌دهد که یک شریک خوشبخت در زندگی، می‌تواند حتی بر طول عمر شما بیفزاید.

"من" و "تو" را از هم جدا کنید
هر کسی بارها و بارها، فراز و فرودهای احساسی زیادی در زندگی تجربه کرده است اما مهم این است که به عنوان شریک یک رابطه با هر ناملایمتی عنان از دست ندهیم. اما چگونه؟ چطور می‌توانم حساب خودم را از شریک زندگی‌ام جدا کنم در حالی که او را این طور ناامید، بدخلق و خالی از شور زندگی می‌بینم؟ هانس گئورگ لائور، روانشناس و زوج‌درمان می‌گوید، اولین گام در این راه این است که "من" و "تو" را از هم جدا کنید. این مسئله به نظر او اتفاقا در رابطه‌های عاشقانه که دو نفر خودشان را یکی احساس می‌کنند، مهم‌تر است. این روانشناس می‌گوید، پاسخ به این پرسش که "انتهای حریم من کجاست است و حریم او کجا آغاز می‌شود"، بسیار مهم است. به اعتقاد لاوئر آن کسی که برای خود این مسئله را حل کرده است که "ناخشنودی شریک من" به طور خودکار به معنای "ناخشنودی من" نیست، از خودش در برابر پیچ و خم‌های تند احساسی حفاظت می‌کند.

همدردی با همراهی در بدبختی؟
اما آیا می‌توان ناخشنودی و افسردگی یک نفر را دید و با وجود این به خود اجازه خوشبخت بودن داد و از زندگی راضی بود؟ لائور در این رابطه پیام‌ها و رفتارهایی که در گذشته از پدر و مادر و خانواده تجربه کرده‌ایم را تعیین‌کننده می‌داند. اینکه آیا ما یادگرفته‌ایم با وجود ناخشنودی یک انسان دیگر به خودمان اجازه بدهیم احساس خوشبختی کنیم یا برعکس یادگرفته‌ایم که وجدان درد بگیریم؟ این روانشناس می‌گوید، اگر احساس خوشبختی و رضایت دارید، خوشحال باشید. چرا که حس خوشبختی واگیردار است و به همان شریک مأیوس روی مبل‌لم‌داده هم با نشان دادن حس خوشبختی بیشتر می‌توان کمک کرد. اگر دیدید شریک زندگی‌تان حالش دیروز خوب بود و امروز جوری رفتار می‌کند که انگار دنیا به آخر رسیده است، به توصیه این روانشناس، با او وارد گفت‌وگو شوید. منظور از "گفت‌وگو" به اعتقاد لائور، گوش سپردن به نگرانی‌های طرف مقابل است بدون پیشداوری و ارزیابی. لائور می‌‌گوید، هر قضاوت و بحثی درباره معنی یا پوچی افکار تاریک دیگری، به اجبار به آنجا ختم می‌شود که شما خودتان را بیش از پیش درگیر می‌کنید و مرز بین "تو" و "من" از بین می‌رود.

سکوت طلاست
اما اگر فکر کنم که من دقیقا می‌دانم، درد طرف مقابلم چیست و حتی برای رهایی او از این دره‌ی عجز و لابه توصیه‌هایی هم دارم، چه؟ بازهم باید فقط شنونده باشم و گوش دهم؟ به اعتقاد لائور، پند و توصیه حتی می‌توانند حس بدبختی و ناخشنودی طرف مقابل را تقویت کنند چون این پندها ریشه در تفسیر و برداشت منِ گوینده از خلق و خوی طرف دارند و می‌توانند فرسنگ‌ها از واقعیت دور باشند. نتیجه چنین گفت‌وگویی این است که شریک من حس می‌کند درک نشده است و حرکت به اعماق دره ناخشنودی و حس بدبختی ادامه پیدا می‌کند و این بار منِ گوینده هم با او در این هبوط همراهم. البته این روانشناس تأکید می‌کند که اگر حالت افسردگی و غم طرف مقابلتان همیشگی باشد، بردبارترین انسان‌ها هم نمی‌توانند در برابر آن تاب بیاورند و همیشه بین "من" و "تو" مرز بکشند. او توصیه می‌کند که در این حالت، پیامتان را با ضمیر "من" به او برسانید و از منظر نیاز خودتان لزوم گفت‌وگو را به او یادآوری کنید. برای مثال می‌توان به شریک زندگی فهماند که نک و ناله همیشگی‌ات "من" را ناخشنود می‌کند و بر "من" تأثیر منفی دارد.

انتخاب با شماست!
چندان امیدی به موفقیت زندگی با کسی که دچار "ناخشنودی مزمن" است، نیست. اما این پرسش ارزش طرح کردن دارد که چرا من چنین پارتنری برای خودم انتخاب کرده‌ام؟ کسی که همیشه احساس می‌کند قربانی است و من باید پیوسته به او کمک کنم. به اعتقاد لائور اگر چنین حالتی حکمفرماست، اینها نشانه آشکار عدم تعادل در یک رابطه است، عدم تعادلی که به اعتقاد لائور هر دو طرف در به وجود آوردن آن سهیم‌اند.
سرمایه‌گذاری برای خشنودی و خوشحالی "من"، سرمایه‌گذاری باارزشی است. چرا که مانند سپری پیرامون ما، ما را از ناله‌ها و غم‌هایی که پیرامون ما در چرخشند، محافظت می‌کنند. آنکه خشنود و خوشبخت است، تأثیری مثبت بر پیرامون خود می‌گذارد، تأثیری که حتی می‌تواند در آن افسرده‌ی مأیوس لم‌داده روی مبل هم نفوذ کند.
مرجع : دویچه وله
برچسب ها: خوشبختی