این نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان درباره تأثیر سادهانگاری در ادبیات کودک و اینکه برخی فکر میکنند نوشتن در حوزه ادبیات کودک کار راحتی است و با نوشتن چند جمله کودکانه میتوانند صاحب کتاب شوند، اظهار کرد: این مسئله باعث میشود مخاطبان ادبیات کودک و پدر و مادرهایشان اعتمادشان را به کتاب کودک از دست بدهند. از طرف دیگر باعث میشود ادبیات کودک در سطح ملی و بینالمللی افت کند. به نظرم شخصی که نویسنده است علاوه بر اینکه باید تخصصی در نوشتن داشته باشد باید بتواند مخاطبشناسی خوبی هم کند و بر موضوعی که میخواهد درباره آن بنویسد احاطه کامل داشته باشد. زمانی که فرد درست انتخاب نکند چنین اتفاقهایی هم میافتد.
او افزود: البته این موضوع خیلی وقتها تقصیر نویسندگان نیست و مجموعهای از عوامل موجب میشود چنین کتابهایی وارد بازار شوند. مهمترین عامل ناشران هستند؛ آنها افرادی را با عنوان مشاور، سرویراستار و ویراستار به کار میگیرد که شناختی را که باید از حیطه کار خودشان در ادبیات داشته باشند، ندارند و به اصطلاح کار را به کاربلد نمیسپرند. ناشران برای صرفهجویی کردن یا حتی رفاقت خاصی که ممکن است در آن نشر وجود داشته باشد، کار را به افرادی که کاربلد این رشته نیستند میسپرند.صالحی خاطرنشان کرد: سهلانگاری در ادبیات کودک هم در زمینه تألیف وجود دارد، هم ترجمه. گاهی که داوری جایزهای را برعهده میگیرم با انبوه کتابهای زرد یا بازاری (در زمینه نظم) مواجه میشوم که برای گروه سنی خردسال منتشر میشوند و اغلب شاعران ناآشنایی هستند که معلوم نیست اصلا وجود خارجی دارند یا نه. آنها کتابها را به بدترین شکل ممکن چه در زمینه متن و چه تصویرسازی روانه بازار میکنند که هم به شکل شعر است و هم بازنویسی آثار کهن که نشان میدهد آگاهی نویسنده از این مقوله کم بوده است.
او درباره اینکه به نظر میرسد ادبیات کودک در میان متولیان فرهنگی جدی گرفته نمیشود مثلا در جایزه کتاب سال و در بخش ادبیات کودک سالهاست برگزیدهای نداریم و این موضوع چه تبعاتی را به دنبال دارد، بیان کرد: همیشه سهمیه حداقلی برای ادبیات کودکان در نظر گرفته میشود و تاجایی که امکان دارد، آن ر ا حذف میکنند؛ شاید به این خاطر است که اهمیت این بخش از طرف متولیان فرهنگی کاملا درک نشده است؛ اینکه چقدر میتواند در شناخت و فرهنگسازی موثر باشد. اگر کودکان ما با آثار غنی مأنوس شوند، زمانی که بزرگتر شوند مثلا در انتخاب کتاب، کتابهای بهتری را انتخاب میکنند و یا در هر رشتهای که وارد شوند این موضوع میتواند به ارتقای سطح فرهنگیشان کمک کند. اما از طرف نهادها این بخش مغفول مانده، البته شاید مشکلات اقتصادی بیشتر شده است؛ یادم میآید قبلا راحتتر سکه میدادند که حالا حذف شده است یا خیلی از ناشران دولتی خود برگزارکننده جوایز بودند؛ مانند کانون پرورش فکری که کتاب سال داشت و به این موضوع رونق داده بود اما دارد کمرنگتر و به تعطیلی کشیده میشود.
وی ادامه داد: البته فکر میکنم همه اینها گذرا است. نویسنده «ماجراهای نارگل» و «کوچ روزبه» در ادامه با بیان اینکه آموزش و پرورش قدمهایی در زمینه حذف کتابهای کمکدرسی برداشته است، افزود: فکر میکنم این امکان خوبی است تا کتابخوانی گستردهتر شود و کتابهای برتر وارد مدارس شود. به نظرم باید در کنار کتاب درسی، ساعتی هم به خواندن ادبیات کودک اختصاص داده شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد اهمیت جشنوارهها بیشتر میشود و تیراژ کتاب بالا میرود که اگر ارزشگذاری درستی هم برای انتخاب کتاب صورت بگیرد، ناشران برای اینکه امتیاز ورود به مدارس را به دست بیاورند مجبور میشوند استانداردهای کتاب را رعایت کنند؛ به این ترتیب به شکل سیستماتیک سطح کیفی کتابهای کودک و نوجوان ارتقا پیدا میکند.
آتوسا صالحی همچنین در پاسخ به این پرسش که چه راهکارهایی برای تقویت رشته ادبیات کودک پیشنهاد میکند اظهار کرد: فکر میکنم ادبیات هر چقدر فضای بیشتری داشته باشد، باعث رشد افراد میشود. سالهای پیش ادبیات کودک خیلی در دانشگاهها تدریس نمیشد اما افرادی که به این سمت میآمدند به خاطر رونقی که مجلات نقد ادبی داشت بیشتر بودند، حتی افراد متخصصی که هنوز در این زمینه فعالیت میکنند برای همان دوران هستند، اما الان به خاطر مشکلات کاغذ و تیراژ پایین، پویایی ادبیات کمتر شده است. اگر در فضای دانشگاهی کسانی فارغالتحصیل رشته ادبیات کودک شوند چون جایی برای کار ندارند ممکن است به سمت رشتههای دیگری بروند و وارد کارهای دیگری بشوند. به نظرم اگر پویایی ادبیات بیشتر شود خود به خود خیلی از افراد به این سمت میآیند.