علی شمس درباره جایگاه جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی و میزان تاثیرش در جریان تئاتر بیان کرد: جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی در یک دورهای که حدوداً اوایل دهه ۸۰ بود، از تاثیرگذارترین جشنوارههای تئاتر ایران محسوب میشد. آن زمان جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی در کنار دو جشنواره تئاتر فجر و عروسکی یکی از سه جشنواره مهم ایران بود. این جشنواره در طول فعالیت خود و در همین دهه اخیر توانسته هنرمندان مطرحی را به تئاتر مملکت معرفی کند مثل علی اصغر دشتی و حمید پورآذری که پس از جشنواره وارد فضای حرفهای تئاتر شدند.او گفت: بنابراین جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی چنین سابقهای دارد که توانسته چنین کیفیتی از آرتیست را تولید کند. ضمن اینکه در حوزه متن، مقالات پژوهشی و مقالاتی که در حوزه آئین و سنت و رفتارهای آئینی متمرکز بودند هم نقش داشته است، منتها آن چیزی که من میبینم این است که در سالهای گذشته یک افولی در نمایشهای سنتی پیش آمده و این برمیگردد به سر دستی شدن، کمسوادی و دم دستی بودن کسانی که به عنوان هنرمند در این حوزه کار میکنند. اینکه برخی مشخصههای سنتی را مونتاژ کنید یا با تکیه بر یکی از آنها اثری را تولید کنید با ویژگیهای محدود و خاص دوران قاجاری، در نهایت به تولید کاری منجر میشود که با نوعی بیکیفیتی آمیخته شده با ابتذال و بیسوادی همراه است.
وی ادامه داد: شرایط طوری شده که آدم بعضی وقتها فکر میکند این جشنواره مخصوص تبعیدیها و کمسوادها است در صورتی که بسیاری از آدم حسابیهای این حوزه مبتنی بر داشتهها و رفتارهای آئینی و سنتی نمایشی ایران در حوزه پژوهش و اجرا و اقتباسهای مدرن فعالیت کردهاند، از بهرام بیضایی بگیرید تا پرویز صیاد و محمود استادمحمد و بیژن مفید و خیلیهای دیگر.شمس با اشاره به اینکه "خودم مهمترین تلاشی که در این حوزه وَرای خصوصیت زبانی و پژوهش ادبیاتی انجام دادم اجرای نمایش «اگر شبی از شبهای تهران مسافری» بود" گفت: فکر میکنم چیزی که الان ما با آن مواجه هستیم نوعی سهلانگاری است چون جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی تبدیل به محیطی شده برای آدمهایی که بسیاری از آنها در بدنه حرفهای، خلاق و مدرن تئاتر جایی ندارند و لاجرم مکانی را برای بقای خود جستجو میکنند و جشنواره آئینی و سنتی این فرصت را به آنها میدهد.
او در پاسخ به اینکه چطور میشود کارکرد درستی برای این جشنواره حفظ کرد تا به رونق نمایشهای آئینی و سنتی هم کمک کند؟ بیان کرد: مهمترین کاری که در خصوص جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی و برای نگه داشتن کیفیت آن میتوان کرد، زدودن اجراها و کسانی است که این جشنواره را مکانی برای جولان کارهای بیکیفیت میدانند، بنابراین مهمترین کاری که این جشنواره باید انجام دهد این است که دست بگذارد روی آدمهایی که تئاتر مدرن را میفهمند و میتوانند زیست آئینی را در بستر جامعه آنالیز کنند، میتوانند از قوای خلاقه این ترکیبها و پژوهشهای بینالمللی استفاده کنند و مفهوم تولید کنند. جشنواره باید تولید مفهوم داشته باشد. این را دستکم در حوزه اجرا میگویم چون در حوزه نگهداشت آئین خیلی مطمئن نیستم اما در حوزه اجرا و اجرای آئینی و سنتی این جشنواره باید حتماً این کار را بکند.
وی در پاسخ به اینکه اگر در شرایط عادی این هدف بخواهد دنبال شود آیا جامعه امروز، نمایشهای سنتی و آئینی را میپذیرد که توقع اجراهای گستردهتری داشته باشیم؟ گفت: چیزی که در این باره وجود دارد در تمام دنیا رخ میدهد، مدیومها و رسانههای جدید و مواجهات جذاب جدید باعث میشود توجه به این سویهها کمتر شود کمااینکه ذائقه تئاتر دنیا هم عوض شده اما این به آن معنا نیست که متولی و سیاستگذاری فرهنگی در راستای فرهنگ و نگهداشت آئین تلاش نکند. هرچند خودم خیلی اصراری به نگه داشتن آئین ندارم چون آئین این توانایی را دارد تا زیست خود را در بطن جامعه ادامه دهد.
این کارگردان تئاتر تاکید کرد: به لحاظ آئینی و سیاستگذاری حتماً کار خوبی است که تلاش کنیم آنها را حفظ کنیم اما مسئله اینجاست اگر بخواهیم آنها را حفظ کنیم چه رویکردی داشته باشیم. این آئین باید چیزی را در خود تولید کند، خود را به روز کند و گسترده کند و اگر آئین این توان را نداشته باشد قطعاً محو میشود و با نفس مصنوعی نمیشود آن را حفظ کرد.شمس در پایان گفت: دست برقضا در پژوهشها و اجراهای آئینی و سنتی و داشتههای تاریخی آئینی و اجرایی اغلب با آدمهای مواجه هستیم که از سواد آکادمیک و خلاقیت آرتیستیک بهرهمند نیستند بخاطر همین است قاطبه کارهایی که در این حوزه شکل میگیرد آثاری بومی، سنتی، غریزی و بدون خلاقیت هستند پس مهمترین چالش این است که باید آئین را جوری بارور کرد که به زیست خود در درون خودش ادامه دهد نه به واسطه چهار نفر که خود را سیاه میکنند، یا زنپوش هستند و از المانها و مونتاژهای دم دستی استفاده میکنند تا قصهای را برای ما تعریف کنند.