گروه جامعه: نمونهای تلخ از وضعیت اجتماعی و اقتصادی كشور، رواج ازدواج دختران و زنان جوان با پیرمردها با هدف دریافت مستمری است!
* خواستگار زیاد داشتم اما همین که میفهمیدند از دنیا یک عمو و خواهر دارم، دنبال دختر دیگری میرفتند و من کلی از زنعمویم خجالت میکشیدم. بیپناه و سرباربودن سختترین احساساتیاند که هرکس میتواند تجربه کند. از عمویم خواستگاریام کرد. بازنشسته یکی از ارگانهای دولتی است و حقوق خوبی دارد. دو دختر دارد که خارج از کشور زندگی میکنند.
* من با عمویم زندگی میکردم و خواهرم با یکی از عمههایم. دوران خیلی سختی بود اما حالا با هم در یک خانه زندگی میکنیم و مستمری محمود کفاف زندگیمان را میدهد.
* زندگی زهره یکی دیگر از زنانی که همسر مرد ۸۰ ساله شد
27سال بیشتر نداشت دوسال پیش به واسطه یکی از آشنایان برای پرستاری معرفی میشود؛ پرستاری شبانهروزی در خانهای در خیابان نفت، با حقوق ماهانه خوب. مردی که زهره باید از او مراقبت میکرد، بازنشسته وزارت کشور بود. فرزندانش خارج از کشور زندگی میکردند و بعد از فوت همسرش تنها شده بود و بیماری و کهولت سن از پا درآورده بودش. تمام مدت روی تخت با سرمی به دست، دراز کشیده بود. توانایی هیچ کاری را نداشت. یکسال به همین منوال گذشت و «زهره» و خانواده بیمار از او رضایت کامل داشتند تا اینکه دختران پیرمرد به «زهره» پیشنهاد میدهند به عقد پدرشان دربیاید. زنی 27ساله و پیرمردی 80ساله که از فرط بیماری رو به فوت بود. فرزندان پیرمرد تصمیم گرفتهاند با این کار زندگی «زهره» را نجات بدهند. «6میلیون مگر چند یورو میشود؟ بگذار زندگی یکنفر سروسامان بگیرد.» بعد از فوت پیرمرد خانهای تحتعنوان ارثیه برای «زهره» خریداری شد تا زندگیاش مسیر تازهای به خود بگیرد.
..............................................
یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: بر اساس اطلاعات مرکز ملی آمار، نرخ مشارکت اقتصادی زنان به زور به ۱۲ درصد میرسد. نرخ بیکاری فارغ التحصیلان زن نیز ۶۵ درصد است. ۷۰ درصد زنان مطلقه حداقل دارای یک فرزند و تنها ۱۶ درصدشان شاغل هستند. با این اوصاف طبیعی است که شاهد دریافت مستمری از هر روشی حتی ازدواجهای نامتعارف باشیم!
چكیده اظهارات ناهید تاجالدین در مورد ازدواج دختران جوان با مردان سالمند
* یکی از آسیبهای نوپدید اجتماعی ازدواج دختران جوان با مردان سالمند به انگیزه دریافت مستمری سالمندان پس از فوت است. این یک درد است که دختری برای دریافت مستمری روی به ازدواج با مردان سالمندان بیاورد. از نظر من، این پدیده شباهتهایی با کودک همسری دارد.
* نرخ مشارکت اقتصادی زنان به زور به ۱۲ درصد میرسد. نرخ بیکاری فارغ التحصیلان زن نیز ۶۵ درصد است. ۷۰ درصد زنان مطلقه حداقل دارای یک فرزند و تنها ۱۶ درصدشان شاغل هستند. با این اوصاف طبیعی است که شاهد دریافت مستمری از هر روشی حتی ازدواجهای نامتعارف باشیم.
* متوسط سنِ بازنشستگی در ایران ۵۰ سال و این رقم در بسیاری از کشورها، نزدیک به ۶۳ سال است. همچنین شاخص امید به زندگی در ایران ۷۶ سال به شمار میرود و این باعث میشود تا صندوقهای بازنشستگی برای مدت زمان طولانی یعنی دست کم بیش از ۲۶ سال مجبور باشند بدون آنکه از فرد درآمدی داشته باشند به او حقوق پرداخت کنند.
* از طرف دیگر به لحاظ استاندارد جهانی باید نسبت پشتیبانی یعنی میزان کسور پردازان به مستمری بگیران ۵ باشد و عملاً پنج برابر مستمری بگیران، کسور پرداز داشته باشیم که این نسبت در هیچ یک از صندوقهای بازنشستگی ما برقرار نیست.
* اینکه در اوج بحران صندوقهای بازنشستگی شاهد چنین آسیبهایی چون طلاقهای صوری برای برقراری مستمری فرزندان اناث یا همین ازدواج دختران جوان با سالمندان برای دریافت مستمری هستیم، نشانه بحران سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی مردم به صندوقهای بازنشستگی نیز هست.
* ازدواج دختران با مردان سالمند به انگیزه دریافت مستمری یک آسیب نوپدید اجتماعی است و اگر شرایط را برای مشارکت اقتصادی زنان مساعد نکنیم، شاهد افزایش چنین ازدواجهای سوداگرانه خواهیم بود.