گروه اقتصادی_ رسانه ها: روزنامه همدلی نوشت: وضعیت طبقه متوسط در ایران امروز قابل توجه است. آیا اساسا طبقه متوسط، مستقیما رشد را تحت تاثیر قرار میدهد؟ برای پاسخ به این سوال از یک معادله میتوان استفاده کرد و تغییرات برخی از عوامل تاثیرگذار بر رشد تولید را بررسی کرد. وقتی تعداد جمعیت طبقه متوسط زیاد شود، تاثیری بر رشد ندارد یا حداقل اثر مثبت را دارد، ولی قابل اطمینان نیست.اما وقتی طبقه متوسط، آن ۴۰درصد میانی جمعیت، سهمش در اقتصاد از درآمد یا مخارج افزایش پیدا کند، ضمن این که تولید را افزایش میدهد، در سطح قابل اطمینانی هم اثرگذار خواهد بود. شاخصهای نابرابری همانطور که مورد انتظار است، رشد تولید را کند میکنند یا اثر منفی دارند. نرخ مشارکت نیروی کار، اثر منفی دارد. نرخ شهرنشینی در مطالعات و ادبیاتی که وجود داشت به عنوان سایز بازار مورد نظر قرار گرفته بود. وقتی نرخ رشد شهرنشینی افزایش پیدا میکند با توجه به این که زیرساختهای شهری کفاف این رشد سریع شهرها را ندارند، هزینه شهرنشینی را بالا میبرد، بنابراین تورم شهری را گسترش میدهد.
سوال بعد این است که آیا طبقه متوسط، بزرگ شدنش بر رفاه خانوارها اثر دارد؟ سایز جمعیتی آن اگر بزرگتر شود، خیر، اثر نخواهد داشت. ولی سایز درآمدی آن اثر دارد. همینطور نرخ مشارکت نیروی کار، درجه شهرنشینی، هر دو اثر مثبت بر رفاه خانوارها دارند. دلیلش هم این است که بر خلاف اثر منفی که بر رشد میگذارند، به هر حال تجهیزات رفاهی و امکانات رفاهی در مراکز شهری در مقایسه با روستایی بیشتر است.اندازه دولت، همچنان اثر منفی بر رفاه خانوارها دارد. این که طبقه متوسط از کانالهای غیرمستقیم، اثرگذاری دارد، یعنی از طریق نهادههای تولید، اثر میگذارد یا نه، باز دو نهاده تولید یعنی سرمایهگذاری و نیروی کار را مد نظر قرار دادم. هم جمعیت نسبی و هم درآمد طبقه متوسط، هر دو اثر مثبت بر سرمایهگذاری دارند. این خلاف نظریه رشد سنتی و الگوهای رشد سنتی است. آنجا تاکید بر نیروی قشر پردرآمد و دهکهای آخری است.
سوال بعدی این است که اگر طبقه متوسط نقش دارد، چه چیزی بر گسترش طبقه متوسط اثر دارد. طبقه متوسط توسط چه کانالهایی رشد پیدا میکند؟ اندازه نسبی یعنی سایز درآمدی، مد نظر است. نسبت ارزش افزوده خدمات و صنعت، نقشی در بزرگ شدن درآمد طبقه متوسط ندارند. اثرگذاری مثبت دارند، ولی نه در سطح قابل توجه. ولی رشد تولید سرانه اثر دارد. نرخ مشارکت نیروی کار از طریق ایجاد درآمد اثر دارد.سطح آموزش اثر دارد. ولی رشد جمعیت، این آثار را از بین میبرد، یا اثر منفی خواهد داشت. همینطور نرخ باروری بانوان اثر منفی دارد. اینها از نظر اقتصادی منطقی هستند، اما نیروهای بالقوهای که بر آبرفتگی یا کوچک شدن طبقه متوسط اثر دارند، یکی پولاریزه شدن توزیع درآمد، یعنی همان قطبی شدن توزیع درآمد و از بین رفتن طبقه متوسط است.در پایان اشارهای میشود به انحصارات دولتی، چراکه همیشه بخش خصوصی در رقابت با بخش دولتی، از نهادههای تولید، نیروی کار، سرمایه، اعتبارات، بازنده است. خطراتی که در محیطهای کسب و کار بر سایز طبقه متوسط اثرگذار است، نرخهای بالای بیکاری به ویژه در تحصیلات در طبقه تحصیلکرده و سالمندی جمعیت است.
سالمندی یکی از مولفههایی است که به شدت توزیع درآمد را در آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد که ما با سرعت زیادی هم به آن نزدیک میشویم. رشد طبقه ۳۰ تا ۳۹ ساله ما در دو دهه آینده میپیوندند به سالمندان ما. منحنی توزیع درآمد نشان میدهد در افراد ۶۵سال به بالا، توزیع درآمد از توزیع کل هم بالاتر است. یعنی عاملی است که نابرابری توزیع را باز با خودش بالا میکشد.در سرشماری اخیر، نزدیک ۹درصد از سالمندان بودند. در سرشماری قبلی، این رقم 8/5درصد بود. یعنی سرعت خیلی بالایی دارد. تقریبا در دو دهه آینده، احتمالا در ۱۴۲۰، ۲۵درصد از جمعیت در طبقه سالمند خواهد بود. یعنی فشار بالقوهای، به دنبال نابرابری توزیع درآمدها. به عبارت دیگر، دور شدن از بازار کار در اقتصاد ایران، مفهوم دیگرش، پیوستن به فقر است.عامل دیگر، تورم است که از سال ۸۶، روند نزولی دارد. ضریب جینیهای پایین در شرایط رکودی، مفهوم بهبود توزیع درآمد را ندارند. تورم یکی از مواردی است که طبقه متوسط را به شدت کوچک میکند و از این بابت باید ترسید.