حکایت کافههای ادبی در سرزمین بینالنهرین
29 تير 1398 ساعت 17:44
گروه بینالملل: دقیقاً چهل سال پیش، احمد حسن البکر، رئیسجمهور وقت عراق، شامگاه ۱۶ ژوئیه، در یک پیام تلویزیونی در بغداد گفت که به دلیل «بیماری» تصمیم گرفته از مقام ریاستجمهوری، دبیرکلی حزب بعث و همچنین ریاست شورای فرماندهی انقلاب کنارهگیری کند. او بلافاصله صدام حسین، معاون وقت شورای فرماندهی انقلاب، را به سمتهایی که خودش تا آن روز در دست داشت، منصوب کرد. صدام حسین که در آن زمان ۴۲ ساله بود، یار نزدیک احمد حسن البکر به شمار میرفت و از سال ۱۹۶۸ همراه با او در قدرت شریک بود، اما روزبهروز دایره نفوذش وسیعتر میشد. احمد حسن البکر فرمانده بخش نظامی حزب بعث بود و صدام حسین بخش سیاسی حزب را نمایندگی میکرد اما خروج ظاهراً اختیاری او از قدرت بیانگر آن بود که صدام حسین دیگر به ضمانت نظامیان تحت رهبری سلفش نیازی ندارد.
احمد حسنالبکر (راست) در کنار معاونش صدام حسین در ۱۳۵۵، ۳سال پیش از انتقال قدرت به او
به نوشته رادیو فردا، صدام در همان آغاز حکومتش، با کینهای که از طراحان و بانیان اتحاد سوریه و عراق در دل داشت، پاکسازیها و اعدامهای گستردهای را انجام داد، که برخی از اعدامها مقابل چشم خودش انجام شد. او، از مدتها پیش، عملاً کنترل کشور را در دست گرفته بود و روابط خارجی عراق را نیز مدیریت میکرد. صدام سیاستمدارانه رفتار نمیکرد، بلکه یک حکمران نظامی جهانسومی بود که پایههای حکومتش را بر ترور و ارعاب استوار ساخت. یوگنی پریماکوف، وزیر امورخارجه شوروی سابق که جهان عرب را بهخوبی میشناخت، درباره صدام گفته بود که او «تا حد قساوت، سرسخت است».انقلاب ایران و قدرت گرفتن اسلام سیاسی، علاوه بر تأثیرات مخرب بر این کشور، بیشترین تأثیر را، در میان همسایگان ایران، بر عراق گذاشت. صدام که به نظر میرسید شاه ایران پیش از انقلاب توانسته بود مهارش کند، پس از انقلاب نگران تحریک شیعیان ناراضی عراقی از سوی خمینی بود و جنگ هشت ساله رقم خورد. صرفنظر از جنگها، ویرانیها و قطحیهایی که حکومت صدام در پی داشت، او چه بر سر فرهنگ و هنر و ادبیات عراق آورد و این حوزه در زمان او دستخوش چه تحولاتی شد؟ نویسندگان و هنرمندان زیر سایه دیکتاتوری او چگونه زیستند و چگونه این دوره را در آثارشان بازتاب دادند؟
عراق؛ از مهد نوشتن تا سرزمین سانسور
بینالنهرین، که عراق کنونی در آن قرار دارد، خاستگاه تمدنهای بزرگ تاریخ بشر بوده و به «گهواره تمدنها» مشهور شده است. در میان کشفیات و اختراعات مختلف، مهمترین دستاوری که این تمدنها برای بشر داشتهاند ایدهی نوشتن و آفرینش خط است که مردمان این سرزمین برای انسان به یادگار گذاشتهاند. اهمیت نوشتار فقط در ثبت فکر انسان نیست، بلکه خود نوعی شیوه تفکر است که منجر به دستاوردهای دیگر میشود. اما اگر نخواهیم تاریخ کهن و پربار عراق را در دورهها و سدهها مختلف بازگو کنیم، فقط نگاهی گذرا به سرنوشت صد سال اخیر عراق، خود بیانگر از بین رفتن بسیاری از دستاوردهای فرهنگی و هنری است.
عراقِ یک قرن گذشته مجموعهای است از کودتاها، دیکتاتوریها، سرکوبها، جنگها، تحریمها، قحطیها و آشوبهای متعدد که هنوز با توجه به تنشهای قومی، مذهبی و منطقهای، امیدورزی به آیندهای روشن برای این کشور را دشوار میکند. با این حال، عراق در این مدت، از نظر فرهنگی، هنری و ادبی دورههای نسبتاً پررونق و شکوفایی را تجربه کرده که ماندگاری این دورهها به شرایط سیاسی کشور و منطقه شدیداً وابسته بوده است. از یک سو، نویسندگان و هنرمندان عراقی متأثر از جریانهای جهانی و بهویژه تحولات سیاسی و فرهنگی کشورهای عربی به خلق و آفرینش دست زدند و از سوی دیگر، زندگی و آثار خودشان دستخوش اتفاقات داخل کشور شد.
پیش از هر چیز، فرهنگ عراق در قرن بیستم، همانند فرهنگ و ادبیات آن منطقه (از جمله ایران)، بهویژه در دورههایی، بهشدت تحت تأثیر ترکیه و مصر بود. همچنین مراحل آغازین شکلگیری نثر جدید در عراق با مطبوعات گره خورد که در دوره استیلای عثمانی بر عراق سانسور شدیدی بر آن حاکم بود. در زمینه ترجمه و داستان و رماننویسی، نویسندگان عراقی، به دلیل داشتن زبان مشترک، بیشتر دنبالهرو نویسندگان مصری بودند. بهگونهای که در همان زمانی که رمانهای تاریخی و سرگرمکننده در مصر شکل گرفت، نوشتن این گونه آثار در عراق نیز رواج پیدا کرد. رمان «ناظم باشا» نوشته سلیمان دخیل و «در راه ازدواج» نوشته محمود احمد السید از آثار شاخص این دوره است.
محمود احمدالسید را با محمود تیمور، نویسنده و داستانکوتاهنویس بزرگ مصری، مقایسه میکنند که در آثارش به واقعگرایی توجه داشت. محمود احمد السید همچنین برخی از آثار خود را ملهم از نویسندگان ترک زمان خود نوشت: جلال نوری، نویسنده و روزنامهنگار ترک، و ضیا گوک آلپ، از نظریهپردازان ترک. رمان «جلال خالد» که محمود احمد السید آن را در ۱۹۲۸ منتشر کرد، یکی از مهمترین آثار ادبی این دوره است که به وقایع سیاسی دهه ۲۰ میپردازند که به استقلال عراق شد انجامید. همچنین در زمینه شعر، یکی از شاعران شاخص عراق در نیمه اول قرن بیستم معروف الرصافی است که مدرنیسم را وارد شعر معاصر این کشور کرد. او که از کردهای عراق بود و به زبان ترکی نیز تسلط داشت، شدیداً تحت تأثیر ایدههای دوران روشنگری اروپا و همچنین مدرنیستهای ترکیه بود و از تشکیل یک حکومت مشروطه در عراق پشتیبانی میکرد.
شکوفایی فرهنگ عراق
جنگ جهانی دوم پایان یک دوره فرهنگی و آغاز یک دوره دیگر نسبتاً شکوفاتر بود. پس از جنگ، جریانهای مختلف هنری و ادبی رایج در آن دوره اروپا وارد بغداد شد و هنرمندان و نویسندگان عراقی از مکتبهای سوررئالیسم و اگزیستانسیالیسم تأثیر گرفتند. نشریه «الفکر الحدیث» (تفکر مدرن) که به همت «جمیل حمودی»، نقاش معروف و مدرنیست، «جواد سلیم»، نقاش و مجسمهساز، و همچنین «نعیم قطان»، نویسنده بزرگ، در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۷ در بغداد منتشر میشد، بر جریانهای هنری و ادبی آن زمان بغداد تأثیر بسیاری گذاشت. اغلب این نویسندگان و هنرمندان بخشی از تحصیلات خود را در پاریس گذرانده بودند و همچنین به دلیل رابطه تنگاتنگ سیاسی بریتانیا با عراق و آشنایی با زبان انگلیسی، مستقیما با روشنفکران و هنرمندان فرانسوی و انگلیسی ارتباط میگرفتند. همچنین نشریه «زمان از دست رفته» (الوقت الضایع) که بلند حیدری و حسین مروان، شاعران عراقی، و نزار عباس، رماننویس عراقی، بنیان نهادند در همین دوره منتشر شد. این نشریه گرچه عمری کوتاه داشت، نقش مهمی در تحولات ادبی عراق بازی کرد. حلقه نویسندگان این نشریه نیز در کافهای به نام «واق الواق» گردهم میآمدند که کمکم پاتوق هنرمندان و نویسندگان ساکن بغداد شد، اما پس از مدتی، پلیس عراق این کافه را پلمب کرد. در همین دوره بود که بلند حیدری اولین مجموعه شعر خود را با نام «تپش گل و لای» (خفقه الطین) را منتشر کرد، اما بعداً به دلیل مخالفت با حکومت خودخواسته تبعید شد و به بیروت رفت و بعدا به کشورهای غربی پناه برد.
حسین مروان نیز همزمان اولین مجموعه شعر خود را با عنوان «شهرهای برهنه» منتشر کرد که به دلیل بیپرواییهای جنسیاش جنجال آفرید و این شاعر به مدت یک ماه زندانی شد. کمی بعد، مجله روشنفکری دیگری پا به عرصه گذاشت که مروج اندیشههای اگزیستانسیالیستی بود: «خواننده عرب». این مجله در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ منتشر شد و فؤاد تکرلی، نویسنده عراقی، چهره اصلی این نشریه بود. او پیشتر در نشریه لبنانی «الادیب» (نویسنده) نظرات اگزیستانسیالیستی خود را منتشر کرده بود و از این نظر شبیه طاها حسین، نویسنده معروف مصری، بود.
اما فؤاد تکرلی و دیگر نویسندگان همفکرش فوراً مورد حمله نویسندگان کمونیست مروج «رئالیسم سوسیالیستی» قرار گرفتند. نویسندگان کمونیست عراقی در این دوره نشریه خود را با عنوان «الثقافه الجدیده» (فرهنگ جدید) منتشر میکردند. کمونیستها که معتقد بودند نفع اجتماعی در ادبیات بر شرح وضعیت «فرد» ارجح است، پس از سرنگونی حکومت پادشاهی عراق در ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸، کانون نویسندگان عراق را در دست گرفتند و علیه نویسندگان اگزیستانسیالیست متحد شدند. در این دوره، نزار عباس و رشدی العامل، دو شاعر عراقی، از کانون نویسندگان عراق اخراج شدند.
کافههای ادبی در بغداد
تا پیش از قدرت گرفتن نظامیان در عراق، کافههای بغداد کانونی برای گفتوگوی نویسندگان، شاعران و هنرمندان بود. در همان نیمه اول قرن بیستم، در کنار پل قدیمی و چوبی بغداد که دو محله اعظميه و كاظميه را به هم متصل میکند، کافهای قرار داشت که پاتوق معروف الرصافی، شاعر بزرگ عراقی، بود. استادان ادبیات و همچنین شاعران و نویسندگان جوان به این کافه میرفتند و در آنجا تازهترین آثار خود را برای یکدیگر میخواندند.
کد مطلب: 183118