گروه هنری: «علی صارمیان» روزنامهنگار در یادداشتی در سایت انصاف نیوز، نوشت: «آیا این حق من است؟ من چه بدی کردهام جز این که میخواستم ادب به جا بیاورم؟» این کل اعتراضیهی شخصی بود که استاد شجریان در موردش گفته بود اگر من صدای او را داشتم، جهان را فتح میکردم و اینک مورد هجوم قرار گرفته بود. علیرضا افتخاری مهیاری؛ فرزند مکتب آوازی اصفهان و تاج.
او چندان خوش شانس نبود که تجلیلش در میانهی غوغایی نباشد. نشان اولش مربوط به جشنواره باربد بود که به فاصلهی کمی انقلاب شد و در هیاهو گم شد. نشان دومش بعد از غوغای سال ۸۸ بود که ترکشاش به صدای بهترین صدای چهل سالهی اخیر رسید. ما جماعت عصبانی و یا نه، کسانی که یارگیری میکنند و در برابر شجریان که سبز درآمده؛ افتخاری را استفاده میکنیم؛ به هنر ایران خیانتی کردهایم. شما با اقدامتان و مثل منی با سکوتمان. یک فرض درست را در مورد هنرمند در نظر نگرفتیم که هنرمند هرگز سیاسی هوشیاری برای تصاحب منزلتی نیست که دست و صدای حساسش به زیر پای شترسواران میافتد.
علیرضا افتخاری میتوانست مقامی چون شجریان داشته باشد. او با میل به تصنیف به جای آواز، پای همایون شجریان و محمد اصفهانی و علیرضا قربانی و … را باز کرد. ما با بیانصافی یک درنگ نکردیم که او ممکن است حتی قیافهی ریس جمهور را بازنشناسد از بس غرقه در حس خویش است. اصلا تعلیمات ندیده که چطور در میان دو سر جنگ تصویرها؛ چطور خود را حفظ کند و کسی آنقدر مرد نبود که با اینکه اینطرف ایستاده و با افتخاری برنامهی کاروانش را راه انداخته و مزدش را به جیب برده؛ سپر او شود. حاصل آنکه ما ده سال از صدای او محروم ماندیم در اوج پختگی و بجایش بدلهای تپل شجریان را صداوسیما غالب کرد. امیدوارم این نوشته را بخواند. ما یک عذرخواهی و دعوت دوباره به هنر افتخاری بدهکاریم