گروه سیاسی_ رسانه ها: روزنامه همدلی نوشت: ناکامیهای تفکر اعتدالگرایانه دولت دوازدهم بر قوه مجریه در تعهدات انتخاباتی خود که به نظر میرسد بهدلیل ضعف سران معتدل و اصلاحطلبنمای این جریان بهوقوع پیوسته، بخشی از شهروندان را از دلبستگی به اصلاح امور ناامید کرده است.چنین وضعیتی در صورت تداوم میتواند تا رجعت به سال ۱۳۸۴ و مرگ تدریجی یک رویا در فرهنگ سیاسی عامه نیز چتر باز کند. بهنظر میرسد همانطور که در سال ۹۲ اصلاحطلبی با قاب اعتدال، جان تازهای به امید ملت بخشید، در دهه آتی این اصولگراییست که با عنوان عملگرایی معتدلمآبانه اقبال بیشتری در کشیدن افسار قدرت خواهد داشت.لذا اصولگرایانی که در دهه اخیر تحت تاثیر اعتماد ملت به اصلاحات، موجبات عقیم ماندن ارزشهای اصلاحطلبانه را در بدنه دولت دوازدهم مهیا کردند، لاجرم به امید ناامیدی مردم از اصلاحطلبی و در نتیجه کاهش مشارکت رایدهندگان در انتخابات، مدعی سهم در قوه مقننه و قوه مجریه خواهند بود.بیشک این دسته برای ورود به صحنه ابتدا بهساکن، افشاگری و از پس آن با بار نمودن تمامی مشکلات ۴۰ساله کشور به عملکرد دولتمردان اصلاحطلب، قصد دارند از فاضلاب پوپولیسم نهنگ شکار کنند و این صید ناب با رویکردی که دولتمردان اعتدالگرا در پیش گرفتند دور از انتظار نیست؛ در هنگامهای که قاطبه مردم تحت بیشترین فشارهای اقتصادی بهسر میبرند و رئیس جمهور برخلاف اوضاع فعلی در روز صنعت، طی سخنرانی جانانهای تمام شاخصههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را برتر از سالیان قبل اعلام میدارند و شرایط مردم را عالی توصیف میکنند.
این خود را بهخوابزدنها بهنظر نمیرسد غریزی و بر حسب اتفاق باشد؛ چرا که از ریاست جمهوری که هر روز صبح بر چهره شهروندان به دقت نظاره میکنند، بعید است برخلاف واقعیتهای روزگار مردم سخن برانند؛ برعکس به زعم نگارنده بهنظر میرسد خواسته و ناخواسته این قسم اظهارات و عملکردها پاسهای گلی است به مهاجمان منتظر در تیم اصولگرایان و البته که برگ سبزی است تحفه درویش و خنجریست بر پشتوانه عالیجنابان سبزپوش؛ با این تحلیل نگارنده قصد دارد منازعات و افشاگریهای اخیر حضرات را دستخوش قلمزنی نماید و در این راستا رکنرکین این یادداشت نقش قوه قضائیه بهطور اعم و دادستانی بهطور اخص در ارتقای سطح فرهنگ سیاسی کشور و رو نمودن دستهای پنهان این جریان مکرر و مرموز است.اگر چه بهنظر میرسد سلیقه سیاسی سران این رویکرد به مسئولین فعلی قوه قضائیه در ظاهر نزدیک است، لکن جامعه حقوقی به منویات و تعهدات ریاست محترم قوه قضائیه هنوز چشم امید دارد. ضمن اینکه ورود جناب رئیسی به جایگاه تخصصی خود در امر قضاء و انصراف موقت از تصدی قوه مجریه، امیدها را بر اصلاح رویه موجود و برخورد با افشاگران مغرض و پیگرد مجرمین یقه سفید و یقه قرمز پر رنگتر خواهد کرد.
هیجان برای تصاحب قدرت حداکثری بهقدری افزایش یافته که منازعات و افشاگریهای این روزها تا سطح روسای قوه قضائیه گذشته و پیشین ارتقا یافته و در این بین برخی پدرخواندگان خانوادههای پرجمعیت نزد فرزندان خود همگونه طیف سیاسی اعم از چپ و راست موجود دارند و بهقول عامیانه جنسشان جور است و میتوانند از اوضاع منازعه نهایت حظ و بهره را اکتساب فرمایند با این اوصاف شایسته است مدعیالعموم با قلمی آزاده و اختیاراتی تام این بار نه مثابه مرحوم خلخالی بلکه با روشی از جنس امیرکبیر و با خلوصی چون شهید بهشتی، وارد عمل شده و سر نخهای افشاگری را دنبال نماید.بسیاری از این افشاگریها دال بر قدر متیقن و اقرار و شهادت است و جایگاه شخصیتهای ابرازکننده معتبر و دارای اهلیت و اختیار است؛ بحمدالله منویات رهبری و قانون آیین دادرسی کیفری و از آن مهمتر قانون اساسی نیز موید این پیگرد خواهد بود و از همه والاتر مردم تنها منتفعین این محاکمات خواهند شد و این میتواند ارزشمندترین دلیل برای دادستانها و مدعیالعموم در پیگرد مجرمین و مدعیان قیومت مردم در پیشگاه خداوند متعال باشد، هر چند به مذاق مالکان زر و زور خوش ننشیند.