راز باغوحش شگفتانگیز حسن رعیت!
7 شهريور 1398 ساعت 23:16
گروه سیاسی: روزنامه «شهروند» در گزارشی از باغ خصوصی «حسن میرکاظمی» مشهور به «حسن رعیت» (متهم به فساد اقتصادی) که ۱۷ ببر در آن نگهداری میشود؛ به نقل از همسر «حسن میرکاظمی» نوشته است: ما نیازی نداریم کسی صدایمان را بشنود، ما آنقدر قدرتمند هستیم که نیازی نداریم به کسی پاسخ بدهیم!
در این گزارش آمده است: هر صبح از باغ بزرگی که دور تا دورش پوشانده شده و هیچجوری نمیشود به آن سرک کشید، صدای غرش و زوزه میآید. نگهبانان و کارکنان کارخانهها و ادارههای اطراف، این صداها را شنیده و رفتوآمدها به این باغ را دیدهاند. نیمه مردادماه خبر آمد که حسن میرکاظمی مشهور به «حسن رعیت»، دستیار بابک زنجانی در همین باغ که به «بهشت گمشده» معروف است، بازداشت شده همراه با 17 ببر. بهشت گمشده، همسایه کارخانه «دنیای فلز» است. این دو یک کوچه را در کیلومتر 18 جاده مخصوص کرج قبضه کردهاند؛ احتمالا گوشهای از داراییهای «رعیت». چند هفته بعد از بازداشت رعیت هنوز کسی وجود 17 ببر در این باغ را رد یا تأیید نکرده اما نشانی بهشت گمشده را خیلیها میدانند. آقای احمدی یکی از آنهاست، نگهبان پیر یکی از کارخانههای اطراف. این منطقه پر است از کارخانه و اداره، دنج و خلوت. میگویند این باغ یکی از پاتوقهای پررفتوآمد رعیت بوده که حالا از رونق افتاده است.
دور تا دور باغ تا ارتفاع بلندی پوشانده شده است
آقای احمدی دستش را بلند میکند و ته کوچه را نشان میدهد: «باغ حیوانات؟ همین اولین کوچه دست راست. من هیچوقت آن تو نرفتهام، فقط میدانم حیوانات زیادی دارد؛ حیوانات زیادی در قفس و تعدادی اسب که گاهی بیرون میآوردندشان. اینجا قبلا که دنیای فلز کار میکرد، آدمهای مختلفی میآمدند، خیلی زیاد. میهمانهای کتوشلواری و خیلی رسمی، دولتیها. اما مدتی است که کمتر کسی میآید.» قصه ببرها به گوش او هم رسیده: «ببر دارند اما نمیدانم چندتا، چندوقتی است که میگویند 17تا.»
«من دوست ندارم درباره حیوانات اینجا توضیح بدهم. اصلا نیازی ندارم به شما پاسخ بدهم. ما نیازی نداریم کسی صدایمان را بشنود. ما آنقدر قدرتمند هستیم که نیازی نداریم به کسی پاسخ بدهیم»
صدای پارس سگی میآید. ساعات آخر کار ادارهها و کارخانههاست و تک و توک کارمندان سوار بر ماشین، رو به رفتناند. ته کوچه، جلوی باغ، یکی از کارمندان میگوید که همیشه صداهایی از این باغ میشنود: «صدای همه حیوانات، غرش، نعره، صدای پرندهها.» بعد یک در را نشان میدهد: «باغوحش همین است.»
یکسوی باغ، برِ اتوبان تهران – کرج است و سوی دیگر، کارخانه دنیای نور. این باغ سه در دارد؛ در چوبی بزرگی که احتمالا برای ورود میهمانان رسمی است و در کوچهای همجوار اتوبان تهران – کرج قرار گرفته، دری که روبهروی کارخانه میرکاظمی است و در دیگری در کوچه کناری. دور تا دور باغ با یونولیتهای بلند سبز پوشیده شده و هیچ دیدی به داخل ندارد اما در نقشههای هوایی گوگل پیداست که این باغ درخت دارد؛ چند جایگاه برای حیوانات و زمینی سنگفرش. نگهبان ورودی کارخانه در جاده مخصوص کرج میگوید، از حیوانات این باغ بیخبر است و کسی هم نیست که اطلاعات بیشتری داشته باشد. نگهبان دوم، پسرجوانی است که اتاقش روبهروی یکی از ورودیهای ویلاست و کلید خانه را دارد. «اینجا باغوحش نیست، باغ شخصی است. من دوماه است آمدهام و از رفتوآمدشان خبر ندارم.»
17ببر نیست، 170تاست!
بعد از یکی دوبار زنگزدن، زنی پشت آیفون تصویری جواب میدهد.
میگویند در این باغ 17 ببر نگهداری میشود، درست میگویند؟
17تا نیست، 170تاست. یکیش هم خودمم. اگر دوست دارید، در خدمتیم.
او احتمالا از نزدیکان حسن رعیت است و عصبانی از مزاحمتهای گاه و بیگاه. راضی به صحبت درباره وضع حیوانات باغ نیست و کسی را هم راه نمیدهد. با تشر به کارگری که تازه در را باز کرده، میگوید: «فرزین، برو به کارت برس، خودم دارم میآیم پایین.» فرزین هم با نگرانی میگوید که اینجا هیچ حیوانی نیست و «اشتباه آمدهاید.»
پیداست که زن، شال مشکیاش را سرسری پوشیده و آمده که مزاحمان را دور کند: «آخر حرفتان خیلی بیربط است. اینجا یک باغ کاملا شخصی است. اگر 17 تا ببر باشد، محیطزیست پس کجاست؟» پیگیریها معلوم میکند که اداره محیطزیست تهران بعد از حواشی پیش آمده، کارشناسی برای وضع تنها ببری که مجوز نگهداری هم دارد یا احتمالا ببرها، برای سرکشی به این مجموعه نیامده است.
کوچه اختصاصی شده خانه باغوحش
زن صاحبخانه میگوید: «من دوست ندارم درباره حیوانات اینجا توضیح بدهم. اصلا نیازی ندارم به شما پاسخ بدهم. ما نیازی نداریم کسی صدایمان را بشنود. ما آنقدر قدرتمند هستیم که نیازی نداریم به کسی پاسخ بدهیم.» هیچ توضیحی راضیاش نمیکند و تا اسم حسن رعیت میآید، با لبخندی تصنعی چندبار این تک جمله را تکرار میکند: «اشتباه آمدهاید.» بعد نگهبان کارخانه را صدا میکند تا در خانه را برایش باز کند، همان نگهبانی که تا قبل از این گفته بود بیخبر است: «هماهنگیهای این باغ با من است. تا بهحال داخل نرفتهام، فقط در را برایشان باز میکنم و میبندم. این خانم یک روز درمیان، دوروز درمیان، میآید، من در را برایش باز میکنم و دیگر رفتنش را نمیبینم.»
رئیس اداره نظارت بر حیات وحش محیطزیست استان تهران به «شهروند» میگوید این باغوحش مجوز دارد
ما فقط از یک ببر خبر داریم
آنها که پیش از این بهشت گمشده را دیدهاند میگویند، وضعش به نسبت مراکز دیگر نگهداری از حیوانات بهتر است. کتایون جهانگیری، مستندساز محیطزیست یکی از آنهاست که دو، سهسال پیش همراه تیم سازمان محیطزیست از این باغ بازدید کرده.
او میگوید: «آن زمان سگهای زیادی داشتند و انواع پرنده. یک لاما هم بود اما هنوز ببری نداشتند. آنطور که من دیدم رسیدگیشان از خیلی از باغ وحشها بهتر به نظر میآمد. اما باز هم اجازه ندادند از حیواناتشان تصویربرداری کنم. نمیدانم دلیل این ممنوعیت چه بود.»
پیگیریهای «شهروند آنلاین» معلوم میکند سازمان محیطزیست در سالهای اخیر برای نگهداری از یک ببر به این مجموعه مجوز داده، اما معلوم نیست درحال حاضر دقیقا چند گونه و به چه تعداد اینجا نگهداری میشود
پیگیریهای «شهروند آنلاین» معلوم میکند سازمان محیطزیست در سالهای اخیر برای نگهداری از یک ببر به این مجموعه مجوز داده، اما معلوم نیست درحال حاضر دقیقا چند گونه و به چه تعداد اینجا نگهداری میشود. بعد از سروصدای بازداشت رعیت به همراه 17ببر، سازمان محیطزیست هیچ واکنشی دراینباره نشان نداده است. امین افتخار، مدیر روابط عمومی اداره محیطزیست استان تهران میگوید: «بازداشت این فرد با اطلاع محیطزیست نبوده و به ما درباره 17 ببر چیزی نگفتهاند. باید گزارشی به ما ابلاغ شده باشد تا دراینباره بدانیم. حتی از یگان حفاظت هم پیگیری کردم و به ما گفتند درباره این قضیه، اطلاعاتی به آنها ندادهاند.»
دست آخر اداره محیطزیست استان تهران بعد از اصرار و توضیحات بسیار، راضی به پاسخ دراینباره میشود. محمد کرمی، رئیس اداره نظارت بر حیات وحش استان تهران، در گفتوگو با «شهروند» جزییاتی درباره باغوحش خصوصی حسن رعیت میگوید:
کد مطلب: 186444