سر آلکس فرگوسن سرانجام پس از نزدیک به 27 سال حضور موفق در نیمکت شیاطین سرخ از این تیم خداحافظی کرد و جای خود را به دیوید مویس داد. پیرمرد 72 ساله اسکاتلندی زندیگنامه خودنوشت خود را تحت عنوان"زندگینامه من" منتشر کرد و در آن رازهای زیادی را فاش کرد. گزیدهای از سخنان فرگوسن را که در کتاب 31 دلاری او آمده، در زیر میخوانیم:
کریستیانو رونالدو
وقتی بحث جدایی رونالدو جدی شد سخنان کالدرون مرا بسیار خشمگین کرد. او گفت که رونالدو را با پول زیادی که دارد به سانتیاگو برنابئو میبرد. این سخن او مرا به خشم آورد. به خانه کارلوس کیروش، دستیارم رفتم. در آنجا غافلگیر شدم چرا که رونالدو از علاقه خود برای پیوستن به رئال سخن گفت. به او گفتم نمیتواند امسال به رئال برود؛ چرا که کالدرون سخنان بدی را بر زبان آورد.
به کریس گفتم میدانم که دوست داری به رئال بروی اما ترجیح میدهم تو را بکشم تا به تیم این آقا (کالدرون) بروی. وقتی شخصی دیگر از رئال اینجا آمد و بیشترین مبلغ تاریخ را به تو ارائه دارد آن وقت اجازه میدهم بروی. همه چیز را برای رونالدو شرح دادم و او را آرام کردم. به خاطر سخنان کالدرون اجازه ندادم آن سال رونالدو به رئال برود. به رونالدو گفتم اگر تو به رئال بروی آبرو و حیثیت من که مهمترین چیز در زندگیام است، از بین میرود و من اصلا این را دوست ندارم.
رئال برای جذب رونالدو 80 میلیون پوند پیشنهاد داد چرا که پرس و دستیارانش میخواهند همیشه ثابت کنند که بزرگترین باشگاه جهان هستند. رونالدو بهترین بازیکنی است که با او کار کردهام. او همواره در حال یادگیری و بهتر شدن است. تنها با 12 میلیون او را جذب کردیم.
دیوید بکام
او باید از منچستریونایتد میرفت؛ چرا که فکر میکرد که بزرگتر از فرگوسن است. او به شهرتش بیشتر از فوتبال اهمیت میداد.
مسوت اوزیل
در سال 2010 وین رونی از من خواست تا او را به خدمت بگیریم. به او گفتم این مسائل به تو ربطی ندارد.
وین رونی
وقتی با درخواست او برای جذب اوزیل مخالفت کردم ناراحت شد و احساس کرد که دیگر جایی در ترکیب منچستر یونایتد ندارد. او تصمیم به جدایی گرفت اما در نهایت منصرف شد.
روی کین
از زبان او میترسیدم. بدترین قسمت بدن کین زبانش بود. زبان او مرا به وحشت میانداخت. او بعد از آن که جایگاه خود را در ترکیب اصلی از دست داد، بار سنگینی برای ما شد.
استیون جرارد و فرانک لمپارد
من از محدود کسانی بودم که میگفتم جرارد بازیکن بزرگی نیست. او به پای روی کین و پل اسکولز نمیرسید. درباره لمپارد هم باید بگویم که او بازیکنی با کلاس بالای جهانی نیست.
رافا بنیتس و مورینیو
وقتی تیم های بنیتس و مورینیو برابر هم صفآرایی میکنند معلوم است که تیم کدام مربی به پیروزی میرسد. تیم پیروز، تیم مورینیو است. وقتی مورینیو در سال 2004 به چلسی پیوست احساس کردم که به تهدیدی بزرگ برای من تبدیل میشود به ویژه بعد از آن که خود را در نخستین نشست خبریاش "آقای خاص" لقب داد. نخستین درگیری ما در لیگ قهرمانان اروپا بود. او در آن زمان سرمربی پورتو بود. اعتراض زیادی به او در دیدار برگشت داشتم چرا که بازیکنان او به قصد فریب داور خود را به زمین میزدند. بعد از آن دیگر رابطهمان خوب شد.
فانپرسی
فانپرسی در آستانه پیوستن به منچسترسیتی بود اما ما او را جذب کردیم. ونگر میترسید که ما فانپرسی را جذب کنیم. در ابتدا پیشنهاد 20 میلیون پوندی دادیم که ونگر رد کرد و خواستار 30 میلیون شد.
پائولو مالدینی
او بازیکن ایتالیایی مورد علاقه من بود. دوست داشتم او را به اولدترافورد ببرم اما پدرش گفت که او نمیخواهد میلان را ترک کند.
نیستلروی
او مهاجم بسیار خوبی بود. باید اعتراف کنم که با کریستیانو رونالدو و گری نویل مشکل داشت. او در سال 2010 با من تماس گرفت و از رفتارهای بدش با همبازیهای سابق خود عذرخواهی کرد.
تیم ملی فوتبال انگلیس
دو بار با پیشنهاد مربیگری در تیم ملی انگلیس مواجه شدم که هر دو بار رد کردم؛ چرا که مربیگری در این تیم سخت است. پیشنهاد اول فدراسیون فوتبال انگلیس در سال 1999 بود که آن را رد کردم. پیشنهاد دوم هم در سال 2001 بود که بازهم جوابم منفی بود. اصلا درباره هر دو پیشنهاد فکر نکردم و تنها بعد از 10 – 12 ثانیه مخالفت خود را اعلام کردم.