محمد توکلی
بنا بر آنچه خبرگزاری تسنیم از اظهارات سردار علی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه نقل کرده است این مقام ارشد نظامی در خصوص هدف قرار دادن پهپاد جاسوسی آمریکا میگوید: «در پدافند، ممکن است یک افسر جزء عمل کننده، بنا بر دستورالعمل، آتش به اختیار عمل کند. در موضوع زدن پهپاد آمریکایی نیز همین اتفاق افتاد و خود من بعد از زدن پهپاد متوجه شدم»
درباره آنچه سردار حاجیزاده گفته است چند نکته قابل ذکر است که در ادامه به آن اشاره میشود:
۱. بنا بر آنچه این فرمانده ارشد سپاه میگوید اقدام آتش به اختیار «افسر جزء» در پدافند در موضوعات نظامی امری طبیعی و پذیرفتنی است و نمیتوان به آن ایرادی وارد کرد. با فرض پذیرش این موضوع، پرسش قابل طرح این است که آیا اعلام عمومی بی اطلاعی فرماندهان ارشد از عملیات پهپاد جاسوسی آمریکا نیز طبیعی است؟! علت بیان چنین نکتهای در این مقطع زمانی چه بوده است و آیا ضرورت ویژهای برای ارائه این جزییات به افکار عمومی وجود دارد؟!
۲. دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا ساعاتی پس از این حادثه تاکید داشت که آنچه رخ داد اقدام یک افسر نظامی ایران بوده است و نه تصمیم فرماندهان ارشد نظامی این کشور. اکنون که این فرمانده ارشد نظامی کشورمان هم همان روایت از هدف قرار دادن پهپاد آمریکا را مورد تایید قرار داده است این پرسش را میتوان مطرح کرد که آمریکاییها از چه طریقی، آن هم چند ساعت پس از ابن حادثه دریافتهاند که این اقدام از سوی یک «افسر جزء» انجام شده است؟!
۳. همانطور که سردار حاجیزاده در این مصاحبه گفته است مسئله برخورد نظامی میان نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و ایالات متحده یک واقعیت جدی است و در یک سال اخیر احتمال وقوع آن بیشتر و بیشتر نیز شده است به طوری که این فرمانده عالیرتبه سپاه پاسداران به صراحت میگوید: «ما همواره خودمان را برای یک جنگ تمام عیار آماده کرده ایم» و یا در جایی دیگر از این گفتوگو تاکید میکند با وجود آنکه «نه ما و نه آمریکایی ها قصدی برای جنگ نداریم» اما «ممکن است نیروهای در میدان که در تماس با هم هستند، دست به چنین اقدامی بزنند که در این صورت ممکن است جنگی شروع شود»
حال در چنین شرایطی که «سایه جنگ» مورد تصدیق فرماندهان نظامی نیز قرار میگیرد آیا ضرورت ندارد در تصمیمگیریهای این چنینی مقامات ارشد نظامی و در سطحی بالاتر شورایعالی امنیت ملی در تصمیمگیریها مشارکتی واقعیتر داشته باشد؟!
۴. و نکته پایانی آن که ممکن است برخی با توجیهاتی نظامی بر این عقیده باشند که در آن شرایط خاص اسقاط آتش به اختیار پهپاد آمریکا و عدم اطلاع به مقامات ارشد نظامی و سیاسی تنها گزینه ممکن بود؛ بر فرض پذیرش این توجیه، پرسش این است که آیا چنین الگویی از تصمیمگیری فقط در موضوعات این چنینی و در هنگام «پدافند» رخ داده است و یا میتوان مثالهایی مانند آن را در حوزههایی دیگر نیز یافت؟!