گروه فرهنگ وهنر: روزگاری کتابفروشیهای انقلاب در راسته اصلی خیابان و انبارها در کوچههای پشتی بودند اما در این روزگار کتابفروشیها به انبارهای کتاب تغییر کاربری دادهاند.
خیابان انقلاب با انتشاراتیها و کتابفروشیهایش شناخته میشود. برخی از انتشاراتیها در خیابان اصلی واقع شده و برخی هم در خیابانهای فرعی مانند خیابان ابوریحان بیرونی، شهید نظری و ... داستان کتابفروشیهای تهران هم داستان جالبی است که در سالهای اخیر محیط کسب و کار تبدیل شده بودند و امروز به انبار نگهداری کتابها. کتابفروشیهای تهران در دهههای اخیر در نقاط مختلفی از شهر گرد هم آمدهاند و راستهای را برای اهالی کتاب تشکیل دادهاند و خیابان انقلاب هم یکی از این خیابانها. البته خیابان کریمخان زند هم یکی دیگر از خیابانهایی است که چند کتابفروشی بزرگ را در خود جای داده است.
کتابفروشیهای خیابان انقلاب از خیابان کارگر تا بخشی از کتابفروشیها به سمت عرضه کتابهای دانشگاهی و کمک درسی پیش رفتهاند و کتابفروشان خیابان کریمخان به سوی کتابهای ادبی پیش رفته است. البته در چند سال اخیر با توجه به مشکلاتی که برای حوزه نشر و چاپ پیش آمده است برخی کتابفروشیها تعطیل شدهاند و فعالیت برخی ناشران کوچک کاهش پیدا کرد.البته واژه نشر و چاپ که در کنار هم قرار گرفتهاند دو فرایند متفاوت و دو مقوله جدا از هم هستند که حیات ناشران وابسته به این دو است. گرانی کاغذ بازار نشر را دستخوش مشکلات زیادی کرده است و قیمت کتابها که روزگاری نه چندان دور صفحهای 10 تا 15 تومان بود با تورمی زیاد به صفحهای بیش از 50 – 60 تومان رسیده است و از سوی دیگر کیفیت کتابها در برخی از انتشاراتیها بسیار نازل شده است.
انبارهای کتابفروشیهای راسته انقلاب در روزگاری در طبقات چندم مجتمعها یا زیرزمینهایی در کوچههای پشتی خیابان انقلاب قرار داشت و انبار به محلی گفته میشد که از کتابها برحسب دستهبندی مشخصی نگهداری می گردند، در حال حاضر مغازههای کتابفروشی تغییر کاربری داده و خود به انباری متنوع و مجهز تبدیل شدهاند که کتابهای زیادی را در خود جای دادهاند. کتابهایی که در قفسههای کتابخانه خاک میخورند و دیگر در دست مخاطبان نمیچرخند.
البته این در حالی است که گروهی معتقدند انبارداری برای کتاب باید دوره کوتاهی داشته باشد، آنقدر کوتاه که بتوان آن را حذف کرد، این گروه معتقدند اگر کتابها بر اساس نیازهای جامعه تولید شوند میتوانند به طور مستقیم از چاپخانهها وارد سیستم توزیع شده و نیازی به انبار کردن آنها نباشد و نگاهی تجاری به کتاب دارند و برای کتاب ماهیت کسب درآمد و سود دارند و از سوی دیگر معتقدند باید کتابهایی را تولید کرد که بازار به آنها نیاز دارد و باید در نحوه تولید آثار نگرشی دیگر داشت اما آنچه در واقع اتفاق می افتد بسیار با این نظریه متفاوت بوده و نمیتوان چنین رویکردی به کتاب داشت. چه بسا کتابهای ارزشمندی منتشر میشوند که تنها مورد علاقه یا نیاز عده معدودی قرار میگیرند و کتابهای مرجعی هستند که نمیتوان چنین رویکردی به آنها داشت.
نگرش دیگر اینست که کتاب به عنوان کالایی فرهنگی باید در بطن جامعه نفوذ کند و نباید در انبارها معطل بمانند و با دسته بندی درست و برنامه ریزی شده وارد بازار کتاب شوند اما از همه این صحبتها که بگذریم باید نگاه جدیتری به انبارهای خیابان انقلاب داشت. انبارهایی در نمایی از کتابفروشیها.با کتاب فروشان و ناشران که هم صحبت میشویم همگی نسبت به فروش پایین کتاب به خصوص در سال جاری معترض بوده و بسیاری از آنها از فروش کم کتاب به ستوه آمدهاند. پایین آمدن سرانه مطالعه، کاهش خرید کتابها، برگزاری نمایشگاه کتاب تهران همچون کارناوالی تبلیغاتی، عدم حمایت دولت در خرید کتابهای منتشر شده، توزیع نامناسب و همچنین عدم خرید موسسات و نهادهای دولتی بخشی از اعتراضات این اهالی عرضه محصولات فرهنگی است.
مهر ماه به پایان رسید و یک ماه از سال تحصیلی دانشگاهها و مدارس گذشت و هنوز نباید سراغ حضور دانشجویان و محصلان را برای تهیه کتاب های دانشگاهی گرفت. این خیابانها هنوز پر تلاطم هستند اما تلاطمی که دیگر رنگ و بوی کاغذ و جوهر ندارد. تلاطمی که دیگر بوی فرهنگ و کتاب دوستی ندارد، تلاطمی که به بسیاری از کتاب دوستان هم فشار اورده و راهی برای خرید کتاب ها باز نگذاشته است. از راسته خیابان انقلاب کمی جلوتر می آییم و در نزدیکیهای چهارراه ولیعصر به راسته کافی شاپها با شکلها و دکورهای متفاوت میرسیم که طالبان زیادی را در خود جای دادهاند.
روزگاری کافهها محل ادب و ادب دوستی و نقد کتاب بود اما دیگر کافه کتاب ها هم در این وادی رسمیتی ندارند و جوانان سرزمین با تمدن کهن ترجیح میدهند منابع مالی خود را درکافیشاپ ها هزینه کنند. البته باید مطلب دیگری را هم یادآور شد که فقط کتابفروشی ها تبدیل به انبار کتاب نشدهاند و کتابهای شخصی هم که پیش از این بیشتر تکمیل میشدند در این روزگار کتاب هایشان خاک میخورند و دیگر اقبالی به آنها نشان داده نمیشود.