چرخشمرد پشت پرده اصولگرایان بطرفاصلاحطلبان
اصولگرایان شاهدیکضربهبزرگديگر خواهندبود
روزنو , 5 آبان 1392 ساعت 16:20
گروه سياسي - رسانهها: غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزارن و از نیروهای نزدیک به اصلاحات در گفتوگویی خبر از احتمال اجماع اصلاح طلبان بر روی ناطق نوری برای حضور در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی داد.
شهردار پیشین تهران در این مورد گفته است: «احزاب اصلاح طلب از روشهای سیاسی معقول و فعالتر برای انتخابات مجلس استفاده میکنند و بعید نیست با توجه به سابقه ناطق نوری و مجموعه گرایش اصلاح طلبان این اتفاق صورت بگیرد، حرکت به سمت ناطق نوری چیز عجیبی نیست که باید هماهنگی در مورد آن باید صورت بگیرد.» اگر این اتفاق بیفتد و ناطق نوری به عنوان محور اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری معرفی شود، اصول گرایان شاهد یک ضربه بزرگ خواهند بود، ضربهای که شاید برای این جریان جبران ناپذیر باشد. چرخش ناطق نوری به سمت اصلاح طلبان از ناراحتی عمیق «شیخ نور» از جریان اصولگرایی جکایت دارد.
ناطق نوری که بعد از انشقاق در جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکیل مجمع روحانیون مبارز توسط نیروهای چپ، به عنوان یکی از نیروهای موثر جناح راست مطرح بود، در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 به عنوان نامزد جناح راست آن زمان به عنوان نامزد نهایی در مقابل سید محمد خاتمی معرفی شد. بسیاری از محافظه کاران، پیروزی ناطق نوری را که در آن زمان عهده دار ریاست مجلس پنجم بود، قطعی میداسنتند و معتقد بودند که نامزد ناشناخته اصلاحات که پس از انصراف میرحسین موسوی پای به عرصه انتخابات گذاشته، رقیبی جدی برای ناطق نوری نخواهد بود. اما در جریان رقابت انتخاباتی بازی تغییر کرد و سید محمد خاتمی توانست با شعارها و جذابیت ذاتی خود، ناطق نوری را پشت سر بگذارد و با بیست میلیون رای، راهی خیابان پاستور شود و بر صندلی هاشمی رفسنجانی در قوه مجریه تکیه بزند.
ناطق نوری پس از شکست در انتخابات، پیروزی خاتمی را به وی تبریک گفت و قسم خورد پس از این در هیچ انتخابات دیگری در جمهوری اسلامی شرکت نخواهد کرد. این سخن ناطق بیانگر این بود که وی به دنبال جریان سازی است و دیگر دوست ندارد مرد حاضر در صحنه باشد، بلکه میخواهد شطرنج باز پشت پرده اصول گرایان باشد. ناطق نوری در انتخابات سال 84، تمام تلاش خود را در جهت انجام این ایده خود انجام داد و سعی کرد در غالب جبهه متحد اصول گرایی، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را گرد هم آورد و از میان آنان یک نفر را به عنوان نامزد نهایی معرفی کند.
ناطق نوری پس از جلسات متعدد، علی لاریجانی را که از نظر مشی سیاسی شباهتهای زیادی با وی داشت، به عنوان نامزد نهایی اصول گرایان معرفی کرد که این انتخاب چندان به مذاق دیگر اصول گرایان خوش نیامد و احمدی نژاد و قالیباف به عنوان نامزد مستقل از جریان ناطق نوری وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند و محمود احمدی نژاد توانست با پیروزی بر تمام رقبای مشهور خود، بر صندلی کرسی ریاست قوه مجریه تکیه بزند. ناطق نوری هشت سال پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال 76، شکست دیگری را تجربه کرد، شکستی که باعث شد ناطق بیش از پیش از سیاست فاصله بگیرد و روزهای خود را در مجمع تشخیص مصلحت نظام و در کنار هاشمی رفسنجانی سپری کند. اما انتخابات سال 88، فصل تازهای را در زندگی «شیخ نور» رقم زد.
مناظره انتخابات سال 88 بین مهندس میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد و روایت رئیس جمهور ایران از وضع زندگی ناطق نوری و پسرش، موجب شد که رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی از دوستان اصول گرای خود انتظار داشته باشد تا تمام قامت برای حمایت از او در برابر احمدی نژاد به میدان بیایند، اما اصول گرایان با توجه به احتمال پیروزی موسوی در انتخابات، ترجیح دادند که در این دعوا سکوت اختیار کنند، تا انتخابات به پایان برسد.
این سکوت اصول گرایان و سخنان احمدی نژاد باعث شد که ناطق نوری دل شکستهتر از همیشه، به نوعی قهر سیاسی کند و مسیر خود را از جریان اصول گرایی جدا کند و بیش از پیش به جریان اصلاحات و رقبای دیروزش نزدیک شود که حاصل آن پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود. وحدت ناطق، هاشمی و خاتمی باعث شد که حسن روحانی با حمایت این سه نفر بتواند با پیشی گرفتن از رقبای خود بر صندلی کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند و پس از هشت سال ایران، شاهد چرخش قدرت باشد.
چرخش ناطق نوری به سمت اصلاح طلبان را میتوان یکی از تاریخیترین تغییرات سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی ایران دانست. با بررسی تاریخ سیاسی ایران میتوان به چهرههای دیگری نیز رسید که بر اثر نامهربانیهای سیاسی از سوی همفکران خود مسیری را به غیر از آنان طی کردهاند. هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و محمود احمدی نژاد را میتوان از شاخصترین آنها دانست. بسیاری هاشمی رفسنجانی را فراجناحیترین سیاستمدار ایران میدانند، اما این فراجناحی بودن هاشمی که تمام دهه 60 و سالهای ابتدایی دهه 70 را شامل میشود، با پایان دوران ریاست جمهوری وی، و آغاز دوران اصلاح طلبان پایان یافت و هاشمی را به فردی جناحی تبدیل کرد. در جریان انتخابات مجلس ششم و با توجه به حملات گسترده اصلاح طلبان، به رئیس جمهور پیشین ایران، محافظه کاران تصمیم گرفتند هاشمی را به عنوان سر لیست خود در این انتخابات معرفی کنند. جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه به عنوان دو جریان سنتی راستی حمایت خود را از هاشمی اعلام کردند.
نتیجه انتخابات که با شکست سنگین محافظه کاران همراه بود، باعث شد که هاشمی نیز از حضور در مجلس انصراف دهد و راهی مجمع تشخیص مصلحت نظام شود. اما انتخابات ریاست جمهوری نهم اتفاق تازهای رخ داد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هاشمی رفسنجانی که در جریان انتخابات مجلس ششم مورد حمایت اصول گرایان بود، این بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری مورد حمایت نیروهای اصلاح طلب و سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت قرار گرفت و به عنوان نامزد اصلاح طلبان معرفی شد. از آن سال به بعد اصول گرایان هم زبان با احمدی نژاد، هاشمی را متهم به کارشکنی بر ضد دولت کردند که این باعث نزدیکی بیش از پیش هاشمی به جریان اصلاحات شد که تا به امروز ادامه دارد و دیگر میشود هاشمی را لیدر جریان اصلاحات در کنار سید محمد خاتمی دانست، جریانی که توانست حسن روحانی را راهی خیابان پاستور کند.
روحانی؛ از راست گرایی تا اصلاح طلبی
روحانی نیز از جمله اصول گرایانی است که با چرخش سیاسی به سمت اصلاح طلبان رفت. او در دولت خاتمی دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفت. رئیس جمهور کنونی ایران که سابقه حضور در مجلس را در کارنامه خود دارد در مجلس تماما راستگرای چهارم و پنجم نایب رئیس مجلس بود. حتی در انتخابات مجلس ششم، که اصلاح طلبان فاتح اکثریت صندلیهای پارلمان بودند، روحانی به عنوان یک اصول گرا، نتوانست به مجلس ششم راه پیدا کند.
اما حضور او در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و نزدیکی وی به هاشمی باعث شد تا روحانی از جریان اصول گرایی فاصله بگیرد و به اصلاح طلبان نزدیک شود. حملات محافظه کاران به مدیریت وی در پرونده هستهای و تغییر رفتار او باعث شد او کم کم به عنوان یک چهره اصلاح طلب در جامعه شناخته شود تا یک اصول گرا. کابینه پیشنهادی روحانی و همچنین معاونانی که او در دولت منصوب کرده است، نشان میدهد که رئیسجمهور با مشی اصلاح طلبی کابینه خود را چیده است تا بدین ترتیب نشان دهد اصلاح طلبی را به اصول گرایی ترجیح میدهد.
احمدی نژاد؛ اصول گرایی که بازی را بهم زد
اصول گرایان پس از فتح کرسیهای شورای شهر تهران با نام آبادگران، احمدی نژاد را به عنوان شهردار تهران معرفی کردند تا استاندار پیشین دولت هاشمی نامش بیش از بیش در کشور مطرح شود. احمدی نژاد نیز همچون دیگر اصول گرایان در سال 84 به دنبال آن بود تا پس از سید محمد خاتمی بر صندلی ساختمان انتهای خیابان پاستور تکیه بزند. ادبیات ویژه احمدی نژاد باعث شد تا او بتواند بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزنند و اصول گرایان بالاخره بتوانند به قوه مجریه راه پیدا کنند.
اما احمدی نژاد از همان روزهای اول نشان داد که چندان معتقد به حزب و تقسیم بندیهای سیاسی در کشور نیست و خود را نیروی جدا از جریان اصول گرایی میداند و معتقد است خود به تنهایی توانسته آرای مردم را به دست آورد. دوران هشت ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد به ویژه چهارساله دوم، خود حکایت همین بود که او خود را منتسب به جریان اصول گرایی نمیداند، بلکه معتقد است خود یک جریان جدا در کشور است.
اختلافهای مجلسهای اصول گرای هفتم، هشتم و نهم با احمدی نژاد در تاریخ ایران بی سابقه بود و همین اختلافات نشان میداد که احمدی نژاد یک رئیس جمهور اصول گرا نیست. حالا و پس از این چرخشها باید منتظر نشست و دید آیا چرخش دیگری در سپهر سیاست ایران رخ خواهد داد یا خیر، چرخشی که میتواند در تاریخ سیاسی ایران ماندگار شود.
کد مطلب: 19072