گروه فرهنگ و هنر: فراموش می کنیم که سینما بهانه است و فیلم ها گوشت قربانی دعوا میان جریان های سیاسی و اصحاب قدرت در سینما هستند.
وقتی در خرداد سال ٦١ علیه فیلم «برزخی ها» طومار جمع کردند و فشار آوردند تا فیلم از پرده پایین کشیده شد و ما سکوت کردیم باید فکر اینجا را هم می کردیم. زمانی که در نوروز سال ٩١ دو فیلم «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» را از پرده پایین کشدند و تعارضات صنفی باعث شد سکوت کنیم و شانه بالا بیاندازیم باید فکر امروز را می کردیم.آن روز که قرار بود در حمایت از ادامه نمایش «من مادر هستم» اقدامی کنیم و چون مدیران سینمایی از قبیله ما نبودند، نیامدیم و حمایت نکردیم باید چنین اوضاعی را پیش بینی می کردیم.وقتی به رغم طی کردن همه مراحل قانونی بارها و بارها مانع از اکران «عصبانی نیستم» شدند و دست آخر هم نسخه مثله شده اش را مدت محدودی نمایش دادند تا پرونده اش بسته شود، باید می دانستیم این داستان ادامه خواهد داشت.وقتی سال ها شاهد تلاش محسن امیریوسفی برای رفع توقیف «آشغال های دوست داشتنی» بودیم و همراهی اش نکردیم، وقتی در برابر توقیف سنتوری، صد سال به این سال ها، ارادتمند نازنین، بهاره و تینا، خرس، کاناپه و انبوهی فیلم دیگر سکوت کردیم همان وقت ها بود که به دیگران نشان دادیم ما سینماگران جزیزه هایی تک افتاده هستیم نه یک جریان صنفی متحد و همدل و می شود هر بلایی سرمان آورد.آن روزها باید چنین آینده ای را حدس می زدیم.
وقتی همین چند ماه پیش بهانه جویی کردند و رحمان ١٤٠٠ را در اوج استقبال مردم از پرده پایین کشیدند و ما خوشحال شدیم و سکوت کردیم باید منتظر چنین روزی می بودیم.این اختلافات، تفرقه، تعارضات و بدخواهی های میان خود ما است که ابزار دست دیگران می شود تا امنیت حرفه ای مان را به خطر بیندازند.لازم نیست جایی بیرون این حرفه دنبال مقصر بگردیم، همیشه از ما است که بر ما است و امروز هم انگشت اشاره خیلی از خودی ها در ماجرای توقیف خانه پدری را به وضوح می بینیم.همیشه هم فراموش می کنیم که سینما بهانه است و فیلم ها گوشت قربانی دعوا میان جریان های سیاسی و اصحاب قدرت در سینما هستند.یادمان می رود چه آثاری قربانی مصلحت اندیشی مدیران سینما برای حفظ پست میزشان شدند و ما سکوت کردیم.بله، ما سینماگران هم به سهم خود متهمیم. حالا این بار نوبت «خانه پدری» و کیانوش عیاری شده، فردا نوبت کدام یک از ما خواهد رسید؟