رابطه پنهانی با قتل شوهرِ زن پایان یافت
شرق , 17 آذر 1398 ساعت 10:17
گروه حوادث: جوان هنرمند که متهم است در پی رابطه با زنی جوان با همدستی او شوهر این زن را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
این قتل سال 95 اتفاق افتاد و پرونده زمانی تشکیل شد که پلیس در جریان تیراندازی مرگباری در اتوبان آزادگان قرار گرفت. با حضور پلیس و انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات گستردهای در این زمینه آغاز شد.مأموران در همان ابتدا متوجه شدند مقتول که حامد نام دارد، قربانی یک انتقامگیری شده و الناز، همسر حامد، با مردی به نام کیوان رابطه داشته و همین رابطه باعث قربانیشدن حامد شده است.الناز در بازجوییها گفت: کیوان نقشه قتل شوهرم را کشید. او در اتوبان آزادگان به شوهرم شلیک کرد و او را کشت.با اعتراف الناز، او به اتهام معاونت در قتل بازداشت شد و کیوان نیز به اتهام مباشرت در قتل تحت تعقیب قرار گرفت. کیوان بعد از بازداشت به قتل حامد اعتراف کرد و گفت: سالها قبل عاشق الناز بودم. ما هر دو هنرمند و نقاش بودیم. من هنوز هم نقاشی میکنم و از طریق فروش تابلوهای نقاشیام امرار معاش میکنم.مدتی قبل در اینستاگرام دوباره الناز را پیدا کردم. او به من پیام داد و با هم وارد رابطه شدیم. من متوجه شدم که الناز با شوهرش رابطه خوبی ندارد.
هرچند حامد پولدار بود؛ اما الناز را اذیت میکرد؛ بههمیندلیل نقشه قتل را کشیدیم. پول اسلحه را الناز داد. من از اصفهان سلاح خریدم و نقشه را اجرا کردیم.الناز به بهانه اینکه ماشینش پنچر شده است، حامد را به اتوبان آزادگان کشاند. وقتی حامد داشت پنچرگیری میکرد، من با سلاح شکاری به او شلیک کردم و او را به قتل رساندم. پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کردند. وقتی نوبت به کیوان رسید، او همه گفتههای قبلیاش را تکذیب کرد و گفت تحت فشار اعتراف کرده است. او گفت: الناز از من سوءاستفاده کرد. او از احساسات من به بچهها استفاده کرد و چون بچه داشت، کاری کرد که من به قتل اعتراف کنم. من گلوله شلیک نکردم. قرار بود سلاح را در ماشین مقتول جاساز کنیم تا گوشمالی شود. نمیدانم چه شد که یک گلوله شلیک شد و بعد من فرار کردم؛ اما افراد دیگری در این موضوع دخیل هستند.این گفتهها از سوی الناز رد شد. او گفت: من خبر نداشتم که قرار است قتلی اتفاق بیفتد. کیوان گفته بود میخواهد شوهرم را گوشمالی بدهد؛ ولی نگفته بود میخواهد او را بکشد. من شوهرم را دوست داشتم. وقتی کیوان تلاش کرد ما را از هم جدا کند و نتوانست، من را هم گول زد و شوهرم را کشت.قضات با پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
کد مطلب: 193483