گروه جامعه_ رسانه ها: روزنامه «آرمان ملی» با تندگویان، معاون وزارت ورزش و جوانان درباره پدیده ازدواج سفيد گفتگو کرده است.بخشی از گفتگو با تندگویان را بخوانید:
* يکي از دغدغههاي اصلي مسئولان اين است که چرا ميزان ازدواج جوانان کاهش پيدا کرده است. در نگاه نخست همه وضعيت اقتصادي، فقدان شغل و فقر را دليل اصلي کاهش ميزان ازدواج در کشور عنوان ميکنند. بنده نيز منکر اين قضيه نيستم اما معتقدم اين دلايل واقعيت کامل اين مساله نيست.آمارها نشان ميدهد که برخي از جوانان مشکل اقتصادي و مسکن ندارند اما حاضر نيستند ازدواج کنند.
* اغلب اين افراد تعهدپذير نيستند و بهدليل اينکه مهارتهاي کافي به آنها آموزش داده نشده احساس ميکنند در بند طرف مقابل گرفتار خواهند شد.استدلال اين افراد نيز اين است که لزومي ندارد در بند کسي باشم و ترجيح ميدهم بهصورت آزاد و رها به زندگي خود ادامه بدهم. چرا موضوعي به نام ازدواج سفيد در کشور مطرح ميشود و کسي هم نميخواهد آن را جدي بگيرد؟
* ازدواج سفيد يعني چه؟ ازدواج سفيد يعني خانهاي که دو نفر در آن زندگي ميکنند و هر دو نيز از عهده امرارمعاش خود بر ميآيند. در نتيجه مشکل اقتصادي در اين زمينه مطرح نيست. با اين وجود حاضر نيستند بهصورت رسمي عقد کنند. برخي حتي سالهاست در کنار هم زندگي ميکنند اما حاضر نيستند بهصورت رسمي آن را ثبت کنند. وضعيت زماني شکل پيچيدهاي به خود ميگيرد که اين فرزنداني از اين ازدواجها متولد ميشوند که در وضعيت نامعلومي قرار ميگيرند.
* آمارها به مرور زمان به وسيله فرزنداني که بهدليل نداشتن شناسنامه از تحصيل باز ميمانند خود را نشان خواهد داد. يک پايش در کشور در اين زمينه صورت گرفته و مشخص شده که موضوعات کاملا عقيدتي و مهارتي است. بهعنوان مثال برخي از خانمها عنوان کردهاند چه لزومي دارد ما در يک معامله خود را به يک مرد ديگر بفروشيم. يعني ازدواج را به فروش خود به مرد ديگري تعبير کردهاند. تنها راهي که ميتوان آمار دقيقي از وضعيت ازدواج سفيد به دست آورد از طربق بنگاههاي مسکن است که در هر محله شهر وجود دارد.
* بايد بهصورت ميداني به اين بنگاهها مراجعه کرد و از آنها سوال کرد آيا در طول ماههاي گذشته منزلي را به يک دختر و پسر که ازدواج نکردهاند تحويل دادهاند يا خير. راه ديگر تحقيقات محلي است. ما در حال انجام يک پژوهش علمي و دقيق از وضعيت ازدواج سفيد در کشور هستيم. دليل آن نيز اين است که ازدواج سفيد از جمله آسيبهاي نوظهوري است که در کشور اتفاق افتاده است. بنده بيشتر از موضوع ازدواج نگران وضعيت فرزندان چنين ازدواجهايي هستم که بايد براي سرنوشت آنها چه کاري انجام بدهيم.
* مشکل مهمي که در کشور وجود دارد اين است که مدارس تنها به دانشآموزان علم آموزش ميدهند. برخي از اين علمها نيز پس از دوران دانشآموزي به هيچدرد دانشآموز نميخورد. اين در حالي است که از دوران دبستان تا دبيرستان هيچمهارتي براي ورود فرد به جامعه به وي آموزش داده نميشود.
* رابطه بين نسلها نيز از بين رفته و ديگر نسلهاي گذشته آموزههاي خود رابه نسل جديد آموزش نميدهند. ما امروز براي کاهش آسيبهاي دوران پس از ازدواج مراکز مشاوره قبل از ازدواج را راهاندازي کردهايم. نکته جالب اينکه خانوادههاي هفتاددرصد دختر و پسراني که براي ازدواج به اين مراکز مراجعه ميکنند هنوز از اين قضيه بياطلاع هستند و جوانان با اراده خود و بدون اطلاع والدين چنين تصميمي گرفتهاند. به همين دليل نيز آخرين افرادي که از موضوع ازدواج فرزندان خود مطلع ميشوند خانوادهها هستند.اين مساله نشان ميدهد که روابط در خانوادهها به هم خورده است.متاسفانه ما به اين بهم خوردگي روابط در خانوادهها بهصورت جدي توجه نميکنيم.