گروه ورزشي: کتاب زندگینامه «آلکس فرگوسن»، سرمربی سابق شیاطین سرخ در رتبه نخست فروش جهانی قرار گرفت.
کمتر از یک هفته از توزیع کتاب خاطرات سر آلکس فرگوسن نمیگذرد که آقای مربی رکورد دیگری را به نام خود زد! زندگینامه خودنوشت «آلکس فرگوسن»، سرمربی پیشین منچستر یونایتد در اولین هفته ورود به بازار جهانی در صدر جدول فروش قرار گرفت. در هفته اول از عرضه جهانی کتاب فرگوسن تحت عنوان «زندگینامه من»، 115 هزار و 547 نسخه از آن به فروش رفت که بالاتر از رکورد کتاب نخستوزیر سابق انگلیس، «تونی بلر» است که در سال 2010 در هفته اول، حدود 92 هزار نسخه فروخت. میزان فروش کتاب زندگینامه فرگوسن تاکنون حدود یک میلیون و 400 هزار پوند بوده که براساس قانون انگلیس به طور متوسط پنج پنس از هر جلد با دو نوع صحافی متفاوت با قیمتهای 13 پوند و 19 پوند به ناشر آن میرسد. البته در سال 2003 نیز کتاب «زندگینامه دیوید بکام» تحت عنوان «با دو پا روی زمین» در هفته اول انتشار حدود 86 هزار نسخه فروخت.
انتشار این کتاب واکنشهای مختلفی را در میان اهالی فوتبال به وجود آورد و خیلیها از فرگوسن به واسطه مطالب مطرح شده در آن انتقاد کردهاند. برای نمونه روی کین، کاپیتان اسبق تیم منچستر یونایتد در واکنش به انتشار این خاطرات به رویترز گفته است: فرگوسن هنوز معنای بسیاری از لغاتی را که به کار میبرد، نمیداند و به همین خاطر درباره من نوشته است: وقتی انتقاد روی کین به عنوان کاپیتان تیم از عملکرد بازیکنان تیم زیاد شد، ترجیح دادم او را اخراج کنم. روی کین که این روزها به عنوان مفسر تلویزیونی کار میکند، اینطور ادامه داده است: «فرگوسن عادت داشت از بازیکنان قدیمی تیم انتقاد کند و من فکر میکنم او معنای لغاتی را که بهکار میبرد، بهخوبی نمیداند. از مردی 71 ساله با این همه تجربه و کسب این همه افتخار بعید است که چنین چیزهایی را در کتاب جدیدش مطرح کند، زیرا ما افتخارات زیادی برای منچستر یونایتد به دست آوردیم و سزاوار این انتقادات نیستیم. این بازیکنان هستند که مربیان را به اوج میرسانند و تصور کنید ما این پیروزیها را به دست نیاورده بودیم، آنگاه فرگوسن میتوانست این کتاب را بنویسد و از خود تعریفکند؟ ولی شاید این قسمتی از فرهنگ جدید مربیان باشد. مردم دوست دارند کتاب بخوانند. این مربیان هم هرچه میخواهند مینویسند و بازیکنان قدیمی خود را چنین با انتقاد روبه رو میکنند. اما این شرط انصاف نیست.
با این وجود فرگوسن در واکنش به انتقادهایی که به کتاب زندگینامه او مطرح شده است، گفت: من این کتاب را برای هواداران فوتبال نوشتهام تا بفهمند در طول 27 سال دورانم در منچستر یونایتد چه تصمیمهایی گرفتهام و چه صحبتهایی را به رسانهها نگفتهام. این کتاب برای آگاهی هواداران فوتبال است. باید آنها میفهمیدند که هدایت تیم منچستر یونایتد چه سختیهایی دارد. منچستر باشگاه بسیار بزرگی است. بزرگترین تیم فوتبال جهان است و همیشه انتظارات زیادی از ما دارند. کتاب فرگوسن، سرمربی سابق منچستر یونایتد 24 اکتبر (دوم آبان) روانه کتابفروشیها شد تا برخی اظهار نظرهای این مربی کهنهکار در این کتاب که پیش از این منتشر نشده، واکنشهای متفاوتی در پی داشته است. سرالکس فرگوسن در بیوگرافی تازهاش درباره انتقال دیوید بکهام کاپیتان تیم ملی انگلیس از منچستر یونایتد به رئال مادرید در سال 2003 نوشته است: دیوید بکهام در آن زمان دچار توهم شده بود و خود را بزرگتر از من و باشگاه میدید. به همین دلیل، باید با انتقال وی به رئال مادرید موافقت میکردم، ضمن آنکه در آن سالها رئالیها در پی اثبات ادعای خود برای تشکیل تیمی کهکشانیبودند، قیمتی بسیار بالا برای این انتقال پیشنهاد کردند و من هم با موافقت با این مبلغ، دیوید بکهام را به آنان واگذار کردم.
بخشی از کتاب درباره اختلاف با بکهام:
- سال 2003 در مرحله پنجم جام حذفی باشگاههای انگلیس در اولدترافورد میزبان آرسنال بودیم که در آغاز نیمه نخست با گل برتری آرسنالیها راهی رختکن شدیم. من که واقعاً تحمل این نتیجه را نداشتم وقتی در رختکن اعتراض خود را با فریاد زدن بر سر بازیکنان نشان دادم، متوجه خنده تلخ دیوید بکهام شدم و لنگه کفشی به سوی او پرتاب کردم که باعث پارگی ابرویش شد. این حادثه و متعاقب آن جدایی دیوید بکهام را تلخترین خاطره دوران حضور بیست و هفت سالهام در منچستر یونایتد میدانم، اگرچه ما از فروش او به رئال مادرید سودی زیادی نصیب باشگاه کردیم.
- هر چند ما آن بازی را با شکست دو ـ صفر به پایان بردیم ولی هیچ وقت بابت دعوایی که با بکهام کردم خود را نمیبخشم. ضمن آنکه گل دوم آرسنالیها به دلیل آمادگی روحی نامناسب دیوید بکهام در کار دفاعی تیم به وقوع پیوست. شاید بهتر بود او را در همان رختکن تعویض میکردم و اجازه نمیدادم بدون انگیزه و با آن وضع بد روحی در نیمه دوم راهی میدان شود. وقتی بازی پایان یافت به سراغ او رفتم تا خطای خود را به طریقی جبران کنم اما فایدهای نداشت و او گرچه به ظاهر عذرخواهی را پذیرفت و راهی خانهاش شد ولی بعد از آن دیگر هرگز آن دیوید بکهام سابق نبود.ما بعد از دیوید بکهام دو بازیکن بسیار جوان مثل کریستن رونالدو و وین رونی را به خدمت گرفتیم و آنان خیلی سریع جای او را در اولدترافورد پر کردند، ولی من خودم هر وقت یاد آن لحظات میافتم، احساس خوبی ندارم و سعی میکنم، ذهن خود را به چیز دیگری معطوف کنم تا آن خاطره لعنتی و تلخ را از یاد ببرم.