گروه حواث: یکم اردیبهشت امسال یک زن جوان به نام ناهید به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن دختر هشت ساله اش به نام بیتا خبر داد.
وی به مأموران گفت:من چهار سال قبل از همسرم به نام دانیال جدا شدم و حضانت فرزندم را به همسرم سپردم. من هر هفته دخترم را ملاقات میکردم. آخرین بار همسر دوم دانیال به نام سحر مقابل خانه ما آمد و بیتا را از من تحویل گرفت و با خود برد. اما پس از آن دیگر خبری از دخترم ندارم و میترسم بلایی سرش آمده باشد.
نخستین سرنخ
به دنبال این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن بیتا آغاز شد و پلیس دریافت وی به همراه پدر و نامادری اش ناپدید شده است. با افشای این ماجرا، پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی دانیال پرداخت و دریافت وی آخرین بار با یکی از دوستانش به نام مهدی تماس داشته است. بدین ترتیب پلیس به ردیابی مهدی پرداخت و خودروی دانیال را مقابل باغ خانوادگی مهدی در کلاته ورامین شناسایی کرد.
مهدی که به شیشه معتاد است، پس از دستگیری ادعا کرد از سرنوشت دوستش و همسر و فرزند وی هیچ اطلاعی ندارد، اما وقتی در بن بست اطلاعاتی گرفتار شد لب به اعتراف گشود و پرده از قتل عام خانوادگی برداشت.
اعتراف به قتل عام خانوادگی
مهدی ۲۸ ساله انگیزه جنایت را بدبینی دوستش بیان کرد و افزود: من و دانیال پنج سال قبل با هم آشنا شده بودیم. ما هر دو راننده بودیم، اما پس از چند سال از او خبری نداشتم تا این که حدود یک ماه قبل بار دیگر دانیال را در حوالی کشتارگاه در منطقه خاوران دیدم. من، او و همسر دوم و فرزندش را به باغ خانوادگی مان در ورامین دعوت کردم. آنها آن روز به باغ ما آمدند و ما با هم شیشه کشیدیم. ما آتش روشن کرده بودیم که دانیال برای خرید سیب زمینی از باغ بیرون رفت. نیم ساعت بعد من هم برای خرید غذا از باغ بیرون رفتم، اما وقتی به باغ برگشتم یک باره دانیال به سمتم حمله ور شد. او میگفت من به همسرش نظر داشته ام.وی ادامه داد: او با چاقو به سمت من حمله ور شد که چاقو را از او گرفتم و او را کشتم. سپس سراغ همسرش رفتم و او را نیز با ضربههای چاقو کشتم. بیتا شاهد ماجرا بود که با سنگ به من حمله کرد و او را خفه کردم.به دنبال اعترافهای مرد شیشه ای، پلیس به بررسی باغ مد نظر پرداخت و اجساد سه قربانی را یافت. جسد دانیال و دخترش در قسمتی از باغ و جسد سحر در بخش دیگری از باغ کرج دفن شده بود.
در دادگاه
مرد شیشهای دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم درخواست قصاص در ملأ عام را برای وی مطرح کردند.مادر بیتا گفت: من بعد از جدایی از دانیال ازدواج کردم و یک سال قبل از این ماجرا متوجه شدم دانیال معتاد شده است. به همین دلیل به دادگاه رفتم و درخواست کردم تا حضانت بیتا را بگیرم. دادگاه گفته بود دو ماه بعد و با پایان مدرسه بیتا حضانت او را به من میسپارد، اما داغ دخترم بر دلم ماند.سپس مهدی در جایگاه ویژه ایستاد و قتل عام خانوادگی را گردن گرفت. وی گفت: من قتل را قبول دارم، اما تحت تاثیر مصرف شیشه دست به چنین کاری زده بودم. دانیال به من حمله ور شد و با چاقو ضربهای به گردنم زد. او حتی به سمت من اسپری اشک آور زد که ناچار شدم او را بکشم. اما به علت مصرف مواد، چیز زیادی از جزئیات ماجرا به خاطر ندارم. من بعد از قتل دانیال و همسر و دخترش بار دیگر مواد کشیدم.وی در پاسخ به سوال قاضی که بعد از جنایت چه موادی مصرف کردی؟ گفت: من قبل از قتل شیشه کشیده بودم، اما بعد از قتل، چون زخمی شده بودم و خون زیادی از دست داده بودم هروئین کشیدم تا دردم تسکین یابد.در این میان قاضی گفت: این موضوع نشان میدهد هوشیار بودی و تفاوت مصرف شیشه و هروئین را میدانستی که متهم سکوت کرد.
بنابه این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.